• 1404 شنبه 22 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6213 -
  • 1404 شنبه 22 آذر

خدادادي نيست اين همه بي‌اخلاقي

ابراهيم عمران

ما تلويزيون نمي‌بينيم‌. مقصود از «ما» جمعيتي است كه اساسا وقت كافي براي تماشاي اين جعبه جادویی به قول زنده‌ياد هاشمي‌رفسنجاني ندارد و اگر اندك مجالي هم پيش‌ آيد طي ساعات بازگشت به خانه، سهم اين رسانه نخواهد شد و البته قسمت ساير رسانه‌هاي برون مرزي و درون مرزي هم نمي‌شود. چه كه حاليه با وجود شبكه‌هاي مختلف مجازي در كسري از ثانيه مي‌توان به داده‌هاي بيشتر و صادق‌تري هم دست يافت. حال چه شود كه اگر در موسم بازي‌هاي فوتبال يا مناظره‌هاي سياسي و انتخاباتي يا پخش اختتاميه فيلم فجر (دست‌كم براي نگارنده) مخاطب نام ‌گيريم؛ شاهد نابساماني‌هاي بسياري هستيم كه در تصميم‌مان براي پيگيري نكردن تلويزيون، استوارتر هم مي‌شويم. تماشا كنيم كه فوتباليست سابق كه حتي فيگور و استايل نشستن نمي‌داند؛ پلاتو را با كوچه بازار نيم قرن پيش يكي بداند؟ نوشته شد نيم قرن پيش؛ چه كه اكنون حتي در پستو‌ترين مكان‌ها، طرف اگر بخواهد ليچاري بار كسي كند، بسان جاهل‌هاي فيلم‌فارسي دور و برش را مي‌پايد كه نكند ناموسي از آنجا رد شود و اگر هم بر سبيل اتفاق حرف و كلمه غيرمتعارفي هم زده باشد؛ با اخطار همگنانش مواجه مي‌شود. همان همگناني كه در فرط بي‌بند و باري استفاده از واژگان يد طولايي دارند، ولي نيك آگاه هستند كه حرمت كوچه و بازار چيست. رفت و آمد مردم برايشان اهميت دارد. نمي‌خواهند محل و مكان زيست و كسب‌شان بدان متصف شود كه آماج حمله ديگران و به بد محلي و بد مكاني جغرافيايي معروف شوند. حال اگر فردي كه دست بر قضا مسقط الراسش از جايي است كه بالمآل بايد بيشتر رعايت كند در بيان و كلام؛ بي‌محابا با لب گويي واژه‌هايي به‌كار برد كه اگر بر فرض محال؛ شخصيتي سياسي هزاران بار با دسيبل پايين‌تر آن را به‌كار مي‌برد؛ فرجامش بر همگان مشخص مي‌شود كه چه دستمال‌هايي موجب آتش گرفتن قيصريه‌هايي مي‌شد. نمي‌دانم چرا نامجرياني كه «ميثاقي» از بده بستان رسانه‌ها نمي‌دانند؛ واكنشي نشان نمي‌دهند و به چه دليل در همان استوديو عذرش را نمي‌خواهند. تا «فروغ» اين ناروشنايي كاذب براي هميشه خاموش شود. به راستي دليلش چيست. در قحطي نرفتن و نبودن افراد كاربلد و كارشناس ورزشي و فوتبالي به تلويزيون عده‌اي هميشه در اين صندلي‌ها جاي گرفته‌اند. صندلي‌هايي كه روزگاري «صدر» بودن در آن افتخاري داشت براي مخاطب كه آقا و جنتلمني از آنان مي‌باريد هنگام اداي واژگان ورزشي و احيانا اجتماعي هم. معلماني كه شهره به تفسير فوتبال به ماهو فوتبال بودند و بس و اگر حرف درست و متقن هم در مورد شخصيتي مي‌د‌اشتند با ادب و نزاكت خاص خود بيان مي‌كردند. در بده بستان «اينفانتينو» با سياست‌بازان بي‌نزاكت رفتاري، هيچ بحثي نيست. شومن پيش و نزد شومني ديگر قرار مي‌گيرد. لاجرم اسباب رضايت ارباب را بايد جلب كند. حال با بيان تملق يا گرفتن سلفي‌هاي عاشقانه يا هر امر ديگري. مهم آن است اين سياستي كه در فوتبال و ورزش رسوخ كرده را به نحو درستي تبيين كرد. زياد نوشتن در اين باره ره به جايي نمي‌برد. چه كه جناب «عزيز» كرده برخي در مصاحبه با خبرنگاران، مصمم‌تر از هميشه پاي فشرد بر آنچه بر زبان آورده بود! بينوا گوش‌ها و چشماني كه ‌بايد شاهد اين واگويه‌هاي نااخلاقي باشند. بي‌جهت نيست در اين بازه‌ها، آنتن تلويزيون سمت شبكه‌هايي مي‌رود كه آنان نيز دلداده اين فرهنگ و ديار نيستند، اما آگاه هستند كه با وجود بي ‌در و پيكر بودن شبكه‌هايشان سره را از ناسره تشخيص دهند.  راستي «خدادادي» نيست اين همه ناهنجاري اخلاقي و ذهني؛ آنچه بيان مي‌شود از جهتي بيان گسست‌هايي است كه طي سال‌ها بين مخاطب و تلويزيون به وجود آمده است. شكاف‌هايي كه براي پر كردن آن دست يازيدن به هر كرداري صواب شمرده مي‌شود. حال ثوابش چه باشد‌ الله اعلم كه حافظ خوش سرود: «شاه اگر جرعه رندان نه به حرمت نوشد/ التفاتش به مي ‌صاف مروّق نكنيم».

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون