دوم خرداد و جامعهاي كه ديده شد
احمد خرم
وزير راه دولت اصلاحات
دوم خرداد در دوره خودش به واسطه نتيجه شوكهكننده انتخابات تبديل به پديده شد اما اينكه چرا بعد از 19 سال همچنان زنده به نظر ميرسد حاصل عوامل ديگري است؛ عواملي كه ميتوان آنها را در دو حوزه كارآمدي و مطالبات عمومي جستوجو كرد. دولت برآمده از آن انتخابات هر چند شعارهاي اجتماعي و سياسي را در سرلوحه خود داشت اما در نهايت بهترين كارنامه اقتصادي را نيز بر جاي گذاشت. بهطور مثال در آن دولت در حوزه راهسازي 13 درصد از برنامه توسعه پيش افتاديم، حال آنكه در دولتهاي نهم و دهم كه افزايش 450 درصدي درآمد نفتي را هم داشتند اين عملكرد تنها به اندازه 40 درصد اهداف برنامه بود. اين عملكرد در بقيه حوزهها نيز قابل تسري است. به عبارتي جامعه در اين دوران توانست زندگي سادهتر و رفاه بيشتري را درك كند. نرخ بالاي رشد اقتصادي و همينطور كاهش چشمگير نرخ تورم در كنار سرعت گرفتن پروژههاي صنعتي هنوز جزو خاطرات پاك نشدني آن دوره است؛ به عبارتي دولت اصلاحات توانست به شكل بسيار بهتري نسبت به ادوار قبل و البته بعد از خود، به نيازهاي اقتصادي جامعه پاسخ مثبت بدهد اما در سوي ديگر در حوزه اجتماعي نيز جامعه احساس ميكرد گفتمان حاكم برآمده از آن انتخابات، انطباق بيشتري با مطالبات عمومي دارد. بعد از دوم خرداد اتفاق مهم اين بود كه قشرهاي مختلف جامعه باز هم نهاد انتخابات و پس از آن دولت را به عنوان كانال طرح مطالبات خود بازشناسي كردند و اين تصوير در جامعه رو به عموميت گذاشت كه ميتوانند از دولت مستقر كه در اوج قدرت قرار دارد، درخواست داشته باشند؛ به عبارتي اين فاصله گرفتن بيشتر و عميقتر با روابط نظام ارباب – رعيتي بود كه جامعه طي آن بر اساس يك تحول بنيادين در گام اول حقوق خود را در مقام مشروعيتي بسيار بيشتر يافت و در گام دوم بدون واسطه ديد كه اين حقوق به مراتب بيش از گذشته محترم شمرده ميشود. در يك نگاه كلي و فراگير بايد رمز ماندگاري دوم خرداد را در اين ببينيم كه جامعه ما در آن مقطع و بعد از آن در دوران دولت برآمده از اين انتخابات احساس به رسميت شناخته شدن كرد؛ جامعهاي كه نيازها و مطالبات متكثري از حوزه اقتصاد گرفته تا فرهنگ و سياست و غيره دارد. البته نبايد از اين هم غافل بود كه مقايسه آن دوران با هشت سال پس از آن نيز به زنده شدن ياد دوم خرداد تا چه اندازه كمك كرده است. اين واقعيت وجود دارد كه جامعه در سال 84 همچنان مطالباتي پاسخ داده نشده داشت كه ميپنداشت پاسخ آن در دست رقيب جريان حاكم قرار دارد. اما هشت سال بعد از آن اين تجربه را به دست آورد كه چه ارتباط واقعي ميان اين مطالبات و شعارهاي سطحي و گهگاه عوامفريبانه هست. تجربه ناكام سالهاي 84 تا 92 در واقع بيش از گذشته ارزش دوم خرداد را در كشور برجسته كرد چرا كه بعد از آن امكان مقايسه براي دو كارنامه متفاوت با دو نوع مختلف از شعارها و هدفگذاريها وجود داشت. به بيان ديگر اگر مردم ما به دلايل مختلفي نتوانستند برخي دستاوردهاي انتخابات دوم خرداد را در هشت سال پس از آن درك كنند، قرار گرفتن در فضاي دولتهاي نهم و دهم باعث شد تا اين درك عمومي در جامعه ايجاد شود.