روبان و كلنگ و سيل
عباس عبدي
شايد تعجب كنيد ولي آيينهاي كلنگزني و بريدن روبان در آغاز به كار يك پروژه عمراني و هنگام افتتاح يا بهرهبرداري از آن نقش مهمي در سياست هزينهاي كشور دارد. اين امر آن قدر مهم است كه در مواردي چند بار كلنگزني و چند بار نيز بهرهبرداري و افتتاح ميشود تا مديران محترم با ژست مناسب و در دست داشتن يك كلنگ كه روباني زيبا به آن الصاق شده در محل معيني اقدام به كلنگزني كنند و در مراسم افتتاحيه نيز يك روبان بلند را با چند قيچي آرايش شده كه هر كدام به دست يك مدير از نهادهاي گوناگون است قطعهقطعه ميكنند و با فرستادن صلوات آن طرح به نام افتتاحكنندگان ثبت ملي ميشود و از نماي يادبود مربوط نيز طي مراسمي پردهبرداري ميشود. آخرين نمونه آن را چندي پيش شاهد بوديم كه يك باب دستشويي كه در محلي ساخته شده بود به دست با كفايت مسوولان محلي افتتاح شد! حالا شما فرض كنيد كه اين بنا يك سد بتني با ارتفاع 140 متر باشد. شايد تا حالا زير سد نرفتهايد كه از آن پايين كه به بالا نگاه ميكنيد چه عظمتي در نظرتان ظاهر ميشود و يا در مغارها و محوطه توربينهاي آن وارد شويد از عظمت كار انگشت به دهان ميشويد و البته كلي كيف دارد كه ساخت چنين سدي به نام مسوولان آن زمان ثبت شود و اين امر با انشايي زيبا روي تكهسنگي سياه و مرمر حكاكي شود و عكس يا مجسمه آن مقام مربوطه نيز در بالاي آن سنگ نصب يا كندهكاري شود. با اين ملاحظه بياييد به بخشي از سخنان آقاي تقيزاده خامسي معاون آب وزارت نيرو در گفتوگو با همشهري توجه كنيم: «درخصوص لايروبي مهم اين است كه اعتبارات لازم تخصيص داده شودولي متاسفانه اينگونه كارها چندان جذابيتي مثل سدسازي و بسياري از كارهاي عمراني ندارد كه به آن پرداخته شود. وزارت نيرو در سال ۹۴براي لايروبي و مهندسي رودخانهها يك بررسي جامع انجام داد كه شامل ۱۴۶هزار كيلومتر ميشود؛ براي همين ۱۶۰۰ميليارد تومان اعتبار درخواست كرده كه از اين ميزان اعتبار فقط ۱۰درصد تخصيص داده شده است؛ يعني ۵۰ميليارد تومان در هر سال! به عنوان مثال لايروبي كارون براساس موافقتنامهاي كه تا سال ۹۸دارد، به ۱۵۰ميليارد ريال اعتبار نياز دارد كه ۴۴ميليارد ريال آن داده شد و نياز واقعي آن ۱۲هزار و ۵۰۰ميليارد ريال برآورد ميشود. البته روشن است كه درآمد كشور هم كفاف اين ميزان اعتبارات را نميدهد ولي بايد براي آينده اين موضوع جدي گرفته شود. وزارت نيرو يك برنامه ۳ساله تدوين كرده كه محور آن تعيين حد بستر و حريم و ساماندهي و مهندسي رودخانهها...
آزادسازي تصرفات و لايروبي است و در اين مدت اگر ۳۷هزار ميليارد ريال به اين برنامه اختصاص داده شود، ميتوانيم ظرف ۳سال كار را تمام كنيم.» 1600 ميليارد تومان اعتبار به قيمت سال 1394، حدود 5 ميليارد دلار ميشود و ممكن نيست كه نظام تخصيص منابع اين مبلغ را به موضوعي تخصيص دهد كه انجام دادنش نه كلنگزني دارد و نه افتتاح و قيچي كردن روبان و نه تابلوي يادبود و برنامه افتتاحيه و... در واقع لايروبي كردن هيچ اثر بيروني كه قابل ديدن باشد ندارد. جالب اينكه اثرات مفيدش هم به چشم نميآيد. و از همه مهمتر اينكه اثرات آن نسيه است و نه نقد. در آينده ممكن است رخ دهد. ممكن هم هست كه رخ ندهد. رييس عاقل پروژه نقد را با امري نسيه عوض نميكند. با 5 ميليارد دلار ميتوان 5 طرح ملي فوقالعاده بزرگ ساخت و به نام خود آن را ثبت كرد. ولي لايروبي هيچ نمود بيروني ندارد. شايد تا حدي تقصير ما به عنوان مردم نيز هست. نمونهاش همين شهرداري تهران است. همه ميدانيم كه هر موقع تهران باران ميآمد خيلي سريع آبگرفتگي ايجاد ميشد و در برخي از مناطق تا زير زانو توي آب ميرفتند، ترافيك به كلي مختل ميشد و همه نگران آمدن باران بودند، اگر كمي هم باران تند باشد كه نگراني چند برابر ميشد. ولي در فروردين امسال تندترين و طولانيترين باران سالهاي اخير در تهران باريد، بدون اينكه آبگرفتگي مهمي رخ دهد، هيچكس هم نپرسيد چرا اينبار مشكل پيش نيامد، در حالي كه بايد از هميشه بدتر ميشد، زيرا با وجود اين حجم آب و بارش كه تمام رودهاي شمالي به جنوبي را پر كرده بود، وضعيت آب در سطح شهر به نسبت روان بود. علت اصلي دستور شهردار سابق به لايروبي تمام مجاري و كانالهاي تهران بود كه در دو مرحله تابستان و پاييز انجام شد. آن هم در زماني كه بودجه شهرداري آنقدر زياد نبود كه از روي شكمسيري اقدام به لايروبي كند. ميگويند 300 كاميون زباله و رسوبات از اين كانالها خارج شده است. فيلمهاي كوتاه آن گوياست. اين كار نه كلنگزني داشت و نه قيچي كردن روبان، و كسي هم مطلع نشد و اگر باران عيد نميآمد فرصت بيانش هم به دست نميداد. در حالي كه نتيجهاش كاملا مثبت و مفيد به حال شهروندان بود. با اين حال در كارنامه هيچ شهرداري ثبت و ضبط نميشود. ولي فلان زيرگذر يا پل يا ساختمان ساخته شده چنين نيست و اينها به چشم ما ميآيد در حالي كه اولي ديده نميشود. بياييد فرهنگ كلنگ و روبان و قيچي را كنار بگذاريم و ارزيابي عملكرد مديرانمان را براساس شاخصهاي علميتري انجام دهيم. ما در اين خطاي مديريتي سهيم نشويم.