گفتوگو با محمدصادق جوادي حصار و حسين نورانينژاد درباره مقابله با مكانيسم ماشه
انسجام بيشتر و اختيارات افزونتر
مهدي بيكاوغلي | اين روزها بسياري از ايرانيان در تلاش براي يافتن پاسخي براي اين پرسش هستند كه «پس از فعالسازي مكانيسم ماشه چه ميشود؟» واقع آن است كه در هيچ دورهاي به اندازه امروز، دولت مستقر به دنبال مذاكره و توافق نبوده است. اما در نقطه مقابل امريكا نهتنها خواستار انجام گفتوگوي شرافتمندانه و معقول و قانوني با ايران نيست بلكه حد و حدود مطالباتش از ايران را به شكلي درآورده كه هيچ معنايی جز تسليم كامل را از آن نميتوان برداشت كرد. غنيسازي صفر درصدي، توان موشكي مهار شده، عدم ارتباط با محور مقاومت در منطقه و... بخشي از مطالباتي است كه ايالات متحده در خفا و آشكار مطرح ميكند. طبيعي است هيچ عقل سليم و هيچ ايراني وطنپرستي حاضر نميشود تا مهمترين ظرفيت دفاعي كشور در اختيار دشمناني قرار بگيرد كه همواره به دنبال ضربه زدن به ايران هستند. اما مساله اين است كه چگونه ميتوان كشور را از يك چنين برهه حساسي عبور داد؟ به اعتقاد بسياري از فعالان سياسي و تحليلگران تقويت انسجام و اتحاد ملي در درون و اعطاي اختيارات كامل به رييسجمهور و دولت براي پيشبرد مذاكرات، مهمترين راهكاري است كه از طريق آن ميتوان تلاشهاي دشمنان را بياثر كرد. تجربهاي كه ايران پيش از اين در زمان جورج بورش به عنوان يك رييسجمهور جنگطلب و تندرو در ايالات متحده آن را تجربه كرده است. در دوراني كه مشاركت بيش از 70 درصد ايرانيان در انتخابات باعث شد، امريكا خيال حمله به ايران را در 2003 از ياد ببرد و به جاي ايران، به عراق لشکركشي كند. اين دسته از تحليلگران معتقدند اگر از انسجام ايجاد شده پس از جنگ 12 روزه حفاظت شود و دولت هم اختيارات كافي براي توافقسازي را داشته باشد، ميتوان تك دشمنان را با پاتك مناسبي پاسخ داد و از كيان كشور دفاع كرد.
محمدصادق جواديحصار: با انسجام ملي هيچ گزندي به كشور نميرسد
محمدصادق جواديحصار، فعال سياسي اصلاحطلب در گفتوگو با «اعتماد» در خصوص تلاش اروپاييها براي فعالسازي مكانيسم ماشه و اينكه تاثير اين تلاشها چه خواهد بود؟ميگويد: «اين ماجرا دو طرف دارد، يك طرف كشورهايي هستند كه خود را در موضع برتر ديده و تلاش ميكنند حداكثر امتيازات لازم را براي خودشان به دست آورند. لذا از هيچ كوششي دريغ نميكنند كه انرژي هستهاي ما را كاملا متوقف كنند، موشكهاي ايران را بياثر كرده و تمام امكانات مشروع دفاعي، پدافندي و آفندي كشور را از ايران بگيرند. از سوي ديگر هيچ تضميني هم وجود ندارد كه دشمن فردا خواستههاي ديگري را مطرح نكرده و در پي زيادهخواهيهاي بعدي نباشد. ايران بايد تلاش كند تا حد امكان به سمت رعايت قوانين و قواعد بينالمللي با شرايط معقول، منطقي و پسنديده حركت كند تا اين پرونده بسته شود و ماجرا فيصله يابد.»
جواديحصار يادآور ميشود: «اما اگر قرار باشد ايران هم چوب را بخورد و هم پياز را، همين افرادي كه امروز دم از مذاكره و گفتوگو و توافق ميزنند، مخالف گفتوگو خواهند شد و خطاب به دولت ميگويند كه ايران نبايد در برابر زيادهخواهي طرف مقابل كوتاه بيايد. فكر ميكنم، عاقلانهترين كار اين است كه دستگاه ديپلماسي ايران با پشتوانه هيات حاكمه و قدرت دفاعي كشور، پاي ميز مذاكره بنشيند. اگر طرف مقابل زيادهخواهيهايي بيشتر از حد متعارف داشته باشد، نبايد زير بار خواسته آن رفت. معتقدم اروپاييها در اين شرايط براي اينكه از قافله گفتوگوهاي ايران و امريكا عقب نيفتند از مكانيسم ماشه استفاده ابزاري ميكنند.»
او ادامه ميدهد: «جامعه مدني ايران، انديشمندان و دلسوزان كشور بايد به نحو مطلوبي جامعه را قانع كنند كه در اين شرايط نبايد عجولانه تصميم گرفت. اگر اينگونه شود و ايران عقبنشيني كند، غربيها بدون توقف پيش ميآيند و هيچ نقطه پاياني در زيادهخواهيهاي خود متصور نخواهند شد. يك روز با معاهدات تركمانچاي و گلستان، خاك از ايران جدا كردند و امروز ميخواهند از ايران امكانات راهبرديش را جدا كنند. در تركمانچاي، سرزمين از ايران جدا كردند، امروز موشك و ظرفيتهاي دفاعي و...از ايران جدا ميكنند.»
اين فعال سياسي با اشاره به اينكه ايران نبايد رفتاري كند كه نسلهاي آتي كشور سرافكنده شوند و احساس كنند كه ايران تسليم زيادهخواهيهاي طرف مقابل شده، ميگويد: «البته اين به اين معنا نيست كه ايران بايد مذاكرات و ديپلماسي را رها كند. اما ايران معاهده برجام را امضا كرد و به آن متعهد بود، اين امريكا بود كه از اين توافقنامه خارج شد و بعد هم اروپاييها از تحقق مفاد آن باز ماندند. فكر نميكنم شرايط امروز ايران خيلي خاص باشد. تنها گزارهاي كه محتمل است، اين است كه طرفهاي مقابل بگويند ايران تهديد جهاني است و بخواهند ماجراجويي كنند. معتقدم فضا براي چنين اقداماتي در سطح بينالملل به هيچوجه فراهم نيست. نه روسيه از چنين اقدامي حمايت ميكند و نه چين .» جواديحصار در پاسخ به اين پرسش «اعتماد» كه دولت به دنبال توافقسازي در داخل و خارج كشور است، آيا سفر رييسجمهور به نيويورك را ميتوان در شكل يك فرصت ديد؟ ميگويد: «شخصا با اين ديدگاه در شرايط فعلي موافق نيستم. حرف افراد و جريانات تندرو اصولا به جايي نميرسد، جايي كه بايد حرف اصلي را بزند، حرف اصلي را زده و اختيارات لازم را به آقاي رييسجمهور داده است. خود رييسجمهور و تيم ايشان بايد تدبير كنند و كار را به سامان برسانند. فكر ميكنم در اين دستاورد هم نهايتا كسب و توافقسازيهاي لازم صورت ميگيرد. در عين حال، اگر كار به جايي برسد كه طرف مقابل زيادهخواهي كرده و بخواهد حقوق ملت ايران را پايمال كند، دولت ديگر چارهاي جز ايستادگي و مقاومت و دفاع ندارد.»
او ادامه ميدهد: «نه رييسجمهور ما فردي است كه تن به ذلت دهد و نه ملت ايران از چنين عقبنشينيهاي غيرمتعارفي حمايت ميكنند. مساله اين است كه غربيها از يك ايران مستقل و اثرگذار در خاورميانه خشنود نيستند و نميخواهند ايران را به عنوان قدرت برتر خاورميانه ببينند. فراموش نكنيد، طي 70سال اخير تنها ايران بود كه اسراييل را ناچار به درخواست آتشبس كرد. اين قدرت ايران است كه غربيها را برآشفته، بنابراين تلاش ميكنند با فشار تحريمي و تهديد، ايران را مجاب به عقبنشيني كنند. آنها نگران ايراني هستند كه در منطقه الهامبخش ساير كشورها براي مقاومت باشد.» جواديحصار در پايان تاكيد ميكند: «بنابراين مساله غربيها، نه انرژي اتمي ايران است و نه بحث موشكي و محور مقاومت، مساله اصلي دشمنان ايران، استقلال كشور و حاكميت ملي ايران است كه باعث شده كشورمان در برابر رژيم صهيونيستي و خود امريكا بايستد و از كيان و تماميت ارضي خود دفاع كند. شك نكنيد اگر نظام به مطالبات مردم توجه كند و مردم انسجام و اتحاد خود را حفظ كنند، هيچ قدرتي نميتواند گزندي به ايران وارد سازد.»
نورانينژاد: بايد اختيارات لازم براي توافقسازي به دولت داده شود
حسين نورانينژاد، فعال سياسي اصلاحطلب در گفتوگو با «اعتماد» درباره تلاش غربيها براي فعالسازي مكانيسم ماشه از يك طرف و تلاش دولت براي توافقسازي ميگويد: «پس از رخدادهاي 7اكتبر، تلاش دشمنان براي فشار به ايران، جنگ 12روزه، فعالسازي مكانيسم ماشه و افزايش تحريمهاي اقتصادي، دو كارت بازي مهم ديگر در دست ايران باقي مانده است. اين دو كارت مهم يكي انسجام و اتحاد ملي در درون است و بعد هم اعطاي اختيارات به دولت براي تحقق منافع ملي. ايران به چيزي مانند حماسه دوم خرداد 76 نياز دارد. از سوي ديگر هم بايد اختيار كامل براي تصميمگيري در حوزه سياست خارجي به دولت داده شود. لازم است صداي واحد از درون كشور شنيده شود و اين صداي واحد بازتابهاي جهاني و بيروني پيدا كند تا جهانيان بدانند اگر رييسجمهور و وزير امور خارجه ايران حرفي ميزنند يا طرحي ارايه ميكنند، تصميم همه نظام است.» نورانينژاد ادامه ميدهد: «مثلا اگر آقاي رييسجمهور به نيويورك سفر كردند، هم اختيارش را داشته باشد و هم اقتدار و شجاعت لازم را براي تحقق منافع ملي اعمال كند. نبايد شرايط به گونهاي پيش رود كه اروپاييان اعلام كنند، ما نميدانيم اين طرح آيا از سوي همه نظام است يا از سوي يك بخش خاص. قبل از اين ميگفتيم براي حل مساله اقتصاد بايد ابتدا مشكلات سياست خارجي و تحريمها حل شود. اما امروز با توجه به رخدادهاي اخير، ايران براي حل معادلات پيش رو بايد يك مرحله به 2مرحله قبل اضافه كند و آن اينكه امروز براي رفع مشكلات حوزه سياست خارجي، بايد برخي معادلات دروني كشور را حل و فصل كنيم. در واقع مثلث معادلات ايران بايد از ايجاد انسجام كامل در درون آغاز و در مراحل بعدي به حل مشكلات در حوزه خارجي و در نهايت بهبود شاخصهاي اقتصادي ختم شود.» او با اشاره به اينكه بايد يك صداي واحد از سوي ملت و دولت و ساير نهادها شنيده شود، ميگويد: «پيش از اين در دوران اصلاحات و پس از رخدادهاي 11سپتامبر، امريكا قصد داشت تا ماجراجوييهايش را در منطقه آغاز كند. در آن زمان ايران يكي از كانديداهاي جدي حمله امريكا به منطقه بود. موضوعي كه باعث شد امريكا از حمله به ايران منصرف شود، مشاركت بالاي 70درصدي ايران در انتخابات سال 76 و انسجام بالاي كشور در آن دوران بود. امروز هم ايران به انسجام عمومي در درون نياز دارد. خوشبختانه فضاي پس از جنگ 12 روزه زمينههاي لازم را ايجاد كرده و بايد از اين فضاي همدلي عمومي حفاظت كرد.» نورانينژاد يادآور ميشود: «اصلاحات ضروري كه امروز همه طيفهاي سياسي روي آن توافق دارند، بايد در دستور كار قرار گيرد. در شرايط فعلي 2رويكرد نسبت به اصلاحات وجود دارد؛ برخي ميگويند اصلاحات بايد در چارچوب مقدورات نظام باشد و گروهي ديگر معتقدند اصلاحات بايد متناسب با نيازهاي كشور باشد. امروز سيستم بايد انتخاب كند كه آيا اصلاحات براي حل بحران را مدنظر دارد يا اصلاحاتي كه سطحي است. اگر قبلا به جامعه نصيحت ميكرديم كه صبر كنيد و اجازه دهيد اصلاحات به صورت تدريجي اعمال شود، امروز بايد به نظام سياسي توصيه كرد و پيشنهاد داد كه خود را با اصلاحاتي سازگار كند كه نياز رفع بحرانهاي كشور باشد.» اين فعال سياسي در پايان تاكيد ميكند: «از طريق انسجام داخلي ميتوان مشكلات حوزه سياست خارجي را رفع كرد و نهايتا با اين كار سراغ رفع مشكلات حوزه سياست خارجي رفت. براي اين روند، ابتدا دولت بايد اختيارات كافي را داشته باشد، اقتدار لازم را كسب كند و با اين ابزارها به جنگ دشمناني برود كه تلاش ميكنند امتيازاتي فراوان و غيرمتعارف از ايران به دست آورند. تنها با استفاده از اين اتحاد دروني و مشاركت عمومي است كه ايران ميتواند دشمنان را عقب بزند و منافع ملي خود را محقق كند.»