• 1404 يکشنبه 30 شهريور
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6143 -
  • 1404 يکشنبه 30 شهريور

تجزيه و تحليل كلام در مكانيسم ماشه برجام

حسين سالاريان

مكانيسم ماشه (Snapback Mechanism) در برجام از منظر تجزيه و تحليل كلام، نمونه‌اي پيچيده از به‌كارگيري زبان به عنوان ابزار قدرت در روابط بين‌الملل است. اين مكانيسم كه ظاهرا به عنوان يك ضمانت اجرايي طراحي شده بود، در واقع بازتابي از روابط نابرابر قدرت ميان طرفين توافق بود. ساختار زباني به كار رفته در توصيف اين مكانيسم، نوعي عدم تقارن گفتماني را نشان مي‌دهد. در حالي كه شرايط فعال‌سازي مكانيسم به ‌طور دقيق براي ايران تعريف شده بود، اما هيچ مكانيسم متقابلي براي پاسخگويي طرف‌هاي غربي در نظر گرفته نشده بود. اين عدم تقارن زباني، تقويت‌كننده روابط نابرابر قدرت در متن توافق بود و موقعيت انفعالي را براي ايران ايجاد مي‌كرد، لذا مكانيسم ماشه تنها يك بند حقوقي نيست، بلكه ابزاري گفتماني براي مشروعيت‌بخشي به قدرت تحريم‌كنندگان، ساكت كردن روايت طرف مقابل از طريق تهديد زباني و حفظ برتري تفسيري غرب در توافق بود. اين مكانيسم از منظر تجزيه و تحليل كلام يك نمونه كلاسيك از به كارگيري زبان به عنوان ابزار قدرت است كه در آن، واژه‌ها و ساختارهاي گفتماني براي تحميل اراده يك طرف و محدود كردن طرف ديگر طراحي شده‌اند.  اين مكانيسم را مي‌توان از چهار منظر تحليل گفتمان بررسي كرد: 
۱- واژه‌شناسي قدرت‌ محور
 (Power-Oriented Lexicon) 
واژه «Snapback» ماشه/بازگشت فوري: 
 اين واژه از حوزه مكانيك (عقب كشيدن ماشه اسلحه) گرته‌برداري شده است و به ‌طور عمدي بار معنايي تهديدآميز و غيرقابل توقف را منتقل مي‌كند. اين انتخاب واژه، نشان‌دهنده قدرت نامتقارن در توافق است: طرفي كه توانايي «كشيدن ماشه» را دارد، كنترل نهايي را در دست مي‌گيرد. در گفتمان فارسي، ترجمه اين واژه به «بازگشت» (بدون اشاره به فوريت و قطعيت آن) تحريف معنايي ايجاد كرد.
۲- ساختارهاي گفتماني انحصاري 
(Exclusive Discourse Structures) 
جملات شرطي يك‌طرفه در متن برجام مي‌گويد:   «If Iran fails to fulfill its commitments, sanctions will be reinstated. »

 اما هيچ مكانيسم مشابهي براي مجازات طرف مقابل (غرب) در صورت عدم اجراي تعهدات (مانند لغو تحريم‌ها) پيش‌بيني نكرده است. اين ساختار زباني، گفتمان انحصاري را تقويت مي‌كند كه در آن تنها يك طرف «نقض‌كننده» محسوب مي‌شود.
۳- ابهام استراتژيك در عبارات كليدي 
(Strategic Ambiguity) 
عبارت «Significant Non-Performance» عدم اجراي قابل توجه
اين عبارت -كه ماشه را فعال مي‌كند- عمدا تعريف نشده باقي مانده است كه فضايي براي تفسيرهاي يكجانبه ايجاد مي‌كرد. از منظر تحليل گفتمان، اين ابهام به قدرت مسلط (غرب) اجازه مي‌دهد كه در آينده هر عمل ايران را «قابل توجه» تفسير كند. اين ابهام، بي‌ثباتي گفتماني ايجاد كرد و فضايي براي تفسيرهاي يك‌جانبه  فراهم آورد.
۴- بازنمايي رسانه‌اي و تحريف گفتماني 
(Media Representation) 
در رسانه‌هاي غربي، مكانيسم ماشه به عنوان يك «ضمانت اجرايي» (Guarantee) معرفي شد، درحالي‌كه در رسانه‌هاي ايراني، به «تهديد غيرمنصفانه» تعبير شد. اين دوگانگي گفتماني، نشان‌دهنده جنگ روايت‌ها است كه در آن هر طرف مي‌كوشد معناي مكانيسم را به نفع خود تغيير بدهد. 
تحليل گفتمان رسانه‌ها نشان مي‌دهد كه واژه‌هاي به ظاهر فني مانند Snapback مي‌توانند به ابزاري براي جنگ رواني تبديل شوند. اين تفاوت در بازنمايي رسانه‌اي در داخل و خارج، نشان‌دهنده جنگ روايت‌ها بر سر معناسازي از متن توافق بود.
بايد دائما خود را وفادار ثابت كند. اين نوع پويايي گفتمان، به تقويت بي‌اعتمادي متقابل و تضعيف روحيه همكاري كه اساس توافق بود، انجاميد. اين تحليل نشان مي‌دهد كه زبان و قدرت در توافق‌هاي بين‌المللي مولفه تفكيك‌ناپذير هستند و بدون درك عميق از گفتمان، نمي‌توان برجام را به درستي تحليل كرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون