یک اشتباه
جعفر گلابي
امريكا اشتباه كرد و اشتباه ميكند كه بازي سراسر هجومي خود را كش ميدهد. مربيان فوتبال به خوبي ميدانند كه بازي هجومي براي آغاز تاكتيك بسيار خوبي است ولي هجوم بيوقفه خطر ضدحملهها را بيشتر ميكند و حتي ممكن است با وجود برتري، دروازه خودي را باز كند. رييسجمهور امريكا وقتي به كاخ سفيد راه يافت، استراتژي خود را بر اساس هجوم بيامان بنا نهاد ولي تقريبا در هيچ زمينهاي موفق نشد. آغاز توفاني وي تا آنجا پيش رفت كه كل كانادا را طلب كرد و گرينلند را خواست و جنگ تعرفهها را تقريبا با تمام دنيا به راه انداخت.خيال كرد جنگ اوكراين را طي چند روز خاتمه ميدهد و در غزه هم خواستار مالكيت شد و از فلسطينيان خواست كه اين باريكه را به كلي خالي كنند. براي حمله به ايران به اسراييل اجازه داد و خودش هم در تجاوز شريك شد.اما آقاي ترامپ حالا كمكم دارد به دنياي واقعيتها باز ميگردد و بر همين اساس براي پايان جنگ غزه طرحي ارايه ميكند كه به صورت مشروط مورد موافقت حماس قرار ميگيرد.باد سلطه واقعيتها در امريكا وزيدن گرفته و آقاي رييسجمهور را مينوازد و براي همين هم اعلام ميكند كه اسراييل افكار عمومي جهان را از دست داده است و به روي خود نميآورد كه اين هزينه گران و تاريخي را با آزاد گذاشتن نتانياهو براي هر جنايتي خود او روي دست صهيونيستها گذاشته است. بگذريم ترامپ درست عمل ميكند يا غلط به مردم امريكا مربوط است ولي تا آنجا كه پاي منافع ايران به ميان ميآيد، ميتوان گفت كه اگر مشكلات داخلي ما نبود، يك رييسجمهور خودشيفته كه آني تصميم ميگيرد و ملاحظه متحدان را نميكند و احترام ژنرالهاي خود را نگه نميدارد، ميتوانست براي ما يك فرصت باشد. مشكلات ما بيش از آنكه از ناحيه قدرت بيگانگان باشد از جانب اشتباهات خودمان است. ما در حال حاضر هزينههاي سنگين خطاهاي خود را پرداخت ميكنيم؛ وقتي به يك مجلس حداقلي رضايت داديم، وقتي انتخابات رياستجمهوري سال ۱۴۰۰ را بدون رقابت جدي برگزار كرديم، وقتي عدهاي را خودي تلقي كرديم و در امور اقتصادي بر آنها سخت نگرفتيم و نتيجهاش اختلاسهاي نجومي شد! هدف فهرست كردن فرصتهاي از دست رفته نيست، تمام سخن اين است كه ميشد و ميشود با واقعنگري و درك درست رويدادها و تحولها امنيت و منافع ملي را حفظ كرد و هر روز به عمقشان افزود.مجموع حوادث چند سال اخير به خوبي نشان ميدهد كه ما حتي به قيمتهاي سنگين و صبر و حوصله تاريخي بايد به داخل كشور بپردازيم. تهديدهاي دروني از تهديدهاي بيروني تعيينكنندهترند.ناترازيهاي مختلف و در راس آنها وضعيت بحراني آب و خشكساليهاي مداوم براي فراغت از امور خارجي و اشتغال همهجانبه به اوضاع دروني كفايت تام دارند.چه بسا انواع فشارها و تهديدها عليه كشور افزون بر هدف خسارتآفريني عدم تمركز روي مسائل و مشكلات داخلي باشد.اينكه همه مسوولان يكي از اهداف اصلي تجاوز اسراييل و امريكا به ايران را فعال كردن تهديدهاي دروني دانستند، اثباتكننده اهميت فوقالعاده معضلات داخلي است.اين واقعيت پذيرفته شده نشان ميدهد كه دشمنان هم ميدانند كه اگر ۳۲ كشور را براي هجوم عليه ايران بسيج كنند باز هم اميد اصليشان فعال شدن گسلهاي داخلي است. شكي وجود ندارد كه بايد با تمام توان سپر نظامي و دفاعي كشور را مستحكم كرد ولي اين معنا نافي خطر از درون نيست. تعميق توان دفاعي كشور در رفع ناترازيهايي است كه در برخي از آنها در لبه پرتگاه قرار داريم.به نظر ميرسد شرايط بيروني ميتواند ما را به تمركز در درون مجاب كند. امريكا مدعي است كه تاسيسات هستهاي ايران را نابود و وزير محترم امورخارجه كشورمان هم اعلام كرده است كه ما فعلا در حال غنيسازي اورانيوم نيستيم. اگر از اين زاويه وارد مذاكراتي شبيه مذاكرات برجام شويم، به قولي روغن ريخته را نذر كردهايم. البته ما اطلاعات دقيقي از وضعيت هستهاي كشور نداريم ولي ميتوان از مجموع شرايط پيش آمده راه بهانهزدايي از دشمنان را در پيش بگيريم و با رفع تحريمها اولويت را به داخل برگردانيم. با توجه به فرسوده شدن بسياري از صنايع بزرگ از كارخانههاي فولاد تا ناوگان هوايي، دريايي و جادهاي، ضرورت محدود كردن بخش كشاورزي، رسيدگي عاجل به بهداشت و درمان، ضرورت سرمايهگذاري گسترده در بخش آموزش متوسطه و آموزش عالي و دهها نياز مبرم ديگر ميتوان با قاطعيت گفت كه زمان بازسازي و نوسازي همهجانبه ايران فرا رسيده است. سرمايهگذاريهاي بزرگ داخلي و خارجي با وجود تحريمها در زمان كوتاه و ابعاد گسترده با مشكل جدي مواجه است.
مهمتر از تصويري كه از ما در ذهنيات ملتها ساخته ميشود، مهمتر از قضاوتهاي تاريخي كوتاهمدت و آرمانهايي است كه براي خود قائل شدهايم، نيازهاي مردم و كشور است كه نزديك جوششاند.امكان دور كردن شرارتها از كشور از طريق تغييرات هوشمندانه وجود دارد. امكان ايجاد شرايطي باثبات و آرام وجود دارد، امكان آماده كردن بستري فراخ براي كار و تلاش و پيشرفت اقتصادي مهياست. ما بايد به اين درجه از بلوغ سياسي رسيده باشيم كه به افقهاي دور فكر كنيم و احتمال آسيبهاي ارضي و امنيتي را از بين ببريم.حتي براي كساني كه آرمانشان انقلاب جهاني است، قوي كردن كشور يك اولويت حياتي است .اگر ايران ضربه بخورد انقلابيون هم زمينهاي براي فعاليت نخواهند داشت. بر اين اساس اولويت بدون چون و چرا، ايران است.هيچ جاي دنيا صلاحيت تقدم بر منافع و امنيت ايران را ندارد. ما ميتوانيم به اندازه وسعمان از ملتهاي مظلوم دفاع كنيم و خداوند هم تكليفي بيشتر از توانمان از ما نخواسته است. ولي اگر ايران در خطر باشد حتي دفاع سياسي و نقشآفريني به نفع ستمديدگان هم ميسر نخواهد بود.زمان در حال سپري شدن است و همه قرائن و شواهد ضرورت گام بلند و هوشمندانه در روابط خارجي معطوف به واقعيتهاي دروني را نشان ميدهد.اگر مصالح عاليه كشور تغيير در جهتگيريهاي خارجي است قضاوت همه مردم دنيا و همه انقلابيون و معارضان با امپرياليسم كوچكترين اهميتي ندارد.حق با مردم مظلوم فلسطين است، آنها حدود ۸۰ سال است كه رنجهاي بيمانند را به دوش ميكشند ولي اختيار و تصميم با خودشان است. ما ميتوانيم نظر خود را داشته باشيم ولي راي و نظر مردم فلسطين ملاك باشد و احترام به اجماع كشورهاي مسلمان را دنبال كنيم .