پيشران جديد ديپلماسي توسعهگرا
رضا مطلبي
روابط ايران و جمهوري آذربايجان در طول دهههاي گذشته مجموعهاي از پيوندهاي چندلايه بوده كه ريشه آن تنها در جغرافيا خلاصه نميشود. ميراث فرهنگي، حافظه تاريخي و پيوندهاي اجتماعي دو ملت، بستري فراهم كرده كه تعاملات سياسي و همكاريهاي اقتصادي بر آن استوار شوند. اين زمينه تاريخي، روابط دو كشور را در موقعيتي قرار ميدهد كه بتوانند تحولات حساس منطقه قفقاز جنوبي را با نگاهي مشترك و واقعبينانه مديريت كنند. پس از استقلال جمهوري آذربايجان، ايران از نخستين كشورهايي بود كه حاكميت جديد را به طور رسمي پذيرفت و همزمان، روابط ديپلماتيك خود را تقويت كرد. هدايت اين رويكرد براساس يك اصل ثابت انجام گرفت؛ كمك به ثبات آذربايجان و تاكيد بر تماميت ارضي آن. نقش ايران در دوره درگيريهاي اوليه قرهباغ و شكلگيري «بيانيه تهران» نمونهاي روشن از تلاشهايي بود كه با هدف جلوگيري از گسترش بحران صورت گرفت؛ سندي كه براي نخستينبار، موضع ارمنستان درخصوص بهرسميت شناختن مرزهاي آذربايجان را شفاف كرد. يكي از پايدارترين عرصههاي همكاري دو كشور در سه دهه گذشته، موضوع دسترسي جمهوري خودمختار نخجوان بوده است. ايران با وجود فشارهاي خارجي و تحولات سياسي، اجازه نداد مسير ارتباطي نخجوان با ساير مناطق آذربايجان قطع شود. اين روند نهتنها استمرار يافت، بلكه اكنون با پروژه راهبردي «راهگذر ارس» و تكميل پل «كلاله- آغبند» به مرحلهاي رسيده كه ميتواند نقشه حمل و نقل منطقه را دگرگون كند. چهار گذرگاه فعال مرزي و مسير پنجم در حال بهرهبرداري، نشاندهنده تبديل شدن مرز مشترك به كانال ارتباطي موثر و قابل اتكا است. در كنار تحولات ژئوپليتيك، همكاريهاي انرژي نقش مهمي در عمقبخشي به روابط دو كشور داشته است. رود ارس به محور مشتركي براي طرحهاي آبي و توليد برق تبديل شده و پروژههاي سدسازي و نيروگاههاي مشترك، مديريت منابع و توليد انرژي را تقويت كرده است.
اتصال شبكههاي برق با مشاركت ايران، آذربايجان و روسيه نيز ظرفيت تازهاي براي تبديل منطقه به كانون تبادل انرژي فراهم ميكند. همچنين ادامه سواپ گاز براي تامين نيازهاي نخجوان، اعتماد عملي ميان دو كشور را در حوزه انرژي تثبيت كرده است. در سطح سياسي، تهران و باكو طي سالهاي اخير تلاش كردهاند با افزايش تماسهاي مستقيم و ديدارهاي سطح بالا، فضاي گفتوگو را پايدار نگه دارند. سفرهاي اخير روساي جمهور، تبادل هياتها و توافق براي ادامه رايزنيها در آينده، بيانگر اراده دوطرف براي كاهش سوءتفاهمها و تمركز بر همكاريهاي كاربردي است. اين روند به ويژه پس از پايان جنگ اخير قرهباغ اهميت بيشتري يافته؛ زيرا شرايط جديد منطقه فرصت بيسابقهاي براي طراحي نظم همكاريمحور در قفقاز ايجاد كرده است. ايران و آذربايجان همچنين بر اين باورند كه امنيت پايدار تنها زماني شكل ميگيرد كه كشورها خود مديريت آن را در دست داشته باشند و نقش بازيگران خارجي در تصميمسازيهاي حياتي محدود شود. باتوجه به تحولات پرتنش غرب آسيا و حضور برخي بازيگران ماجراجو در مرزهاي امنيتي قفقاز، ضرورت هماهنگي تهران و باكو براي جلوگيري از بيثباتي منطقهاي بيش از گذشته احساس ميشود. در چنين شرايطي، سفرهاي ديپلماتيك و نشستهاي دوطرفه تنها يك تبادل تشريفاتي نيست، بلكه بخشي از فرآيند شكلگيري افق جديدي در روابط دو كشور است؛ افقي كه بر توسعه ترانزيت، تجارت، انرژي، سرمايهگذاري و ارتباطات انساني استوار است. آنچه اين مسير را متمايز ميكند، پشتوانه تاريخي و ظرفيتهاي بومي دو كشور است كه ميتواند آيندهاي سازنده براي هر دو ملت رقم بزند.
تحليلگر ارشد موضوعات بينالمللي-دكتراي جغرافياي سياسي