نوبل ميان مخاطبان ايراني اعتبار دارد
كاوه ميرعباسي
حجم زياد ترجمههاي نويسندهاي كه جايزه نوبل برده به اهميت نوبل ادبيات برميگردد. البته بايد گفت نويسندگاني كه قبلا جا افتاده باشند تفاوت محسوسي در استقبال مخاطبان از آنها حتي بعد از بردن نوبل صورت نخواهد گرفت.
نمونه بارز اين موضوع ماريو وارگاس يوسا است كه بعد از گرفتن نوبل چون در كشورمان مطرح بود موقعيتش تغيير آنچناني در ميان مخاطبان ايراني نكرد. اما درباره پاتريك موديانو اوضاع فرق كرد، آثار او قبل از گرفتن جايزه نوبل در ايران ترجمه شده بود ولي با اقبال مواجه نشدند، به محض اينكه نوبل ادبيات را گرفت به ناگهان مطرح و از آثارش استقبال شد. البته بايد گفت كه جايزه داريم تا جايزه.
جايزه نوبل اهميت ويژهاي دارد. مثلا جايزه گنگور گرچه مطرح است، ولي اگر نويسندهاي آن را ببرد در ايران اهميت ندارد.
نوبل در ميان مخاطبان ايراني جا افتاده و اعتبار دارد. اگر به نويسندهاي كه شناخته شده نيست داده شود در اكثر موارد آثارش ترجمه ميشود ولي گاهي هم اين موضوع در مورد همه صدق نميكند مثلا نايپل وقتي جايزه گرفت در ميان ناشران و مترجمان موجي براي ترجمه آثارش راه نيفتاد. سوتلانا الكسيويچ هم از جمله نويسندگاني هست كه در ايران شناخته شده نيست. در موردش خيلي جستوجو كردم.
اين نويسنده به آن صورت رمان ندارد و من به غير از كتاب «صداهاي چرنوبيل» به رمان ديگري از او بر نخوردم. هنوز براي پيشبيني اينكه مترجمان و بازار نشر سراغ انتشار كتابهاي او بروند زود است.