ظاهرا «انتخابات 96» هنوز تمام نشده
سيدعلي ميرفتاح
تيتر ديروز اعتماد سر و صداي زيادي راه انداخت؛ بعضي از سر خيرخواهي، بعضي هم از سر مخالفت در شبكههاي مجازي نقدهاي كوتاه و گزنده نوشتند و ما را متهم كردند كه از سخنان آقاي رييسي «لا اله» را نوشتهايم و «الا الله» را جا انداختهايم. گروهي گفتند كار «اعتماد» غيرحرفهاي است، گروهي هم گفتند غيراخلاقي است. در اين ميان گروه سومي هم بودند كه با تيتر و خط مشي «اعتماد» همراهي كردند و از موضع همدلي صفحه يك روزنامه را بازنشر دادند. اجرهم عندالله. اما وقتي كامنتهاي منتقدان را خواندم و حرفهاي بعضي دوستان عصباني را شنيدم، لازم ديدم توضيحاتي خدمتتان عرض كنم. اما قبلش بايد اين امر بديهي را در كار و بار رسانه يادآور شوم كه هر چه بگويم و بنويسم، بعيد است بتوانم تلقي منتقدان را نسبت به روزنامه عوض كنم. خصوصا تلقيهاي سياسي آنقدر سفت و محكمند كه به اين راحتيها تغيير نميكنند. منتها از باب ثبت در تاريخ بلكه براي باز كردن باب گفتوگو با خوانندگان و منتقدان بر خودم فرض ميدانم، توضيحاتي عرض كنم. يك بار ديگر تصريح ميكنم كه به قصد اقناع نمينويسم بلكه مينويسم تا بدانيد چرا «وگرنه دلار ميشد 5000 تومن» را از ادامه تيتر حذف كردم. ضمن اينكه در روتيتر قيد كردهام كه آقاي رييسي در چه كانتكسي اين فرمايش را فرمودهاند: كانتكس تداوم بحثهاي تمام نشده انتخابات 96. به عبارت ديگر هنوز پرونده انتخابات براي جناب ايشان باز است و كماكان بحثهاي مربوط به آن ايام را در دانشگاه بهشتي و در حضور دانشجويان بازتوليد كردهاند. خوب يا بد انتخابات تمام شده و بحثهاي انتخاباتي هم تاريخ مصرفشان سرآمده. خوب يا بد مردم به روحاني راي دادند و به هر دليلي به رييسي راي ندادند. حرفهاي او را در مناظرهها و نطقهاي انتخاباتي و فيلمهاي تبليغاتي شنيدند اما روحاني را با راي قاطع بر مسند قدرت نشاندند و رياستجمهورياش را تداوم بخشيدند. خيليها در داخل و خارج دوست دارند، بگويند مردم از راي به روحاني پشيمان شدهاند. اگر ملاك توييتر و كامنتهاي مجازي و چند شعار از جنس شعارهاي ديماهي باشد چه بسا پشيمان هم شده باشند اما به لحاظ حقوقي اين پشيمانيها سودي ندارد و تا هزار و چهارصد روحاني رييس قانوني و مشروع و منتخب جمهوري اسلامي ايران است. گفت الان قد ندمت و لاينفع الندم. خدا را شكر رهبري هم نگذاشتند، آواي عدم كفايت و عدم صلاحيت ايشان راه به جايي ببرد. آقاي رييسي اگر بعد از نزديك دو سال بحث تخلفات انتخاباتي را پيش ميكشند نه تنها نفعي به ايشان و همفكرانشان نميرساند بلكه جز مشوب كردن ذهن مردم فايده ديگري ندارد... اما برگرديم سر بحث خودمان. آقاي رييسي فرمودهاند، خدا رحم كرد من رييسجمهور نشدم وگرنه دلار به 5 هزار تومن ميرسيد.
اين حرف مربوط به طعنههاي زمان انتخابات است. در آن ايام طرفين اره ميدادند و تيشه ميگرفتند. تقريبا چيزي نبود كه به هم بگويند و از هم نشنوند. ميگذاريم به حساب اقتضائات رقابت انتخاباتي. اما آيا الان هم رقابت انتخاباتي در جريان است؟ آيا حالا كه امريكا شمشير تحريم را از رو بسته، عربستان و اسراييل با تمام قوا به ميدان آمدهاند، لازم است برگرديم و تمام آن گفتهها و طعنهها را رو بياوريم و بازخوانيشان كنيم؟ بلكه بازتوليدشان كنيم؟ ما البته موضعي كه نسبت به سخنراني آقاي رييسي گرفتيم، موضع منتقدانه بوده است اما مساله؛ آيا حذف نرخ 5 هزار تومان به معني تحريف گفته ايشان است؟ روتيتر را با هم بخوانيم: رييسي ضمن انتقاد از روحاني و با اشاره به افزايش قيمت ارز گفت:... افزايش قيمت ارز يعني چه؟ آيا حرف او را در معناي ديگري به كار برديم؟ تعجب ميكنم از دوستاني كه ما را به تحريف متهم ميكنند. چه تحريفي؟ اين «الا الله» كه اين همه آن را تكرار ميكنيد چه تغييري در محتواي فرمايش ايشان ايجاد ميكند؟ شي عجاب اينكه خبرگزاريهايي ما را متهم به تحريف ميكنند كه خود در تقطيع سخن مخالفان دستي باز و ذهني بازتر دارند. منظورم اين نيست كه چون آنها اين كار را ميكنند پس ما هم مجاز به تحريفيم. نه. عرضم اين است كه رطب خوردهها در منع رطب از هم سبقت نگيرند و قدري بايستند و در كار و بار خود بيشتر تامل كنند. اگر حذف اين 5 هزار تومان اين همه آنان را آزرده، پيش خود قياس كنند كه وكلا و وزراي اين مملكت چقدر از تيترها و نقلقولهايي كه در بعضي سايتها و روزنامهها ديدهاند، آزرده شدهاند. درخت گردكان به اين بلندي/ درخت خربزه الله اكبر. اما حالا كه حرفش پيش آمده، بگذاريد بگويم كه آقاي رييسي كار خوبي نكردند كه در اين اوضاع و احوال بر آتش بياعتمادي مردم به مسوولان نفت پاشيدند.
اين كار البته با قدرت و قوت عجيبي جريان دارد و هر روز رقباي دولت فعلي خبرهايي منتشر ميكنند و تيترهايي ميزنند و تحليلهايي ميكنند كه كابينه را بيكفايت نشان دهند و آنها را مسبب وضعيت پيش آمده، معرفي كنند. آب به آسياب دشمن ريختن، شاخ و دم كه ندارد. مگر آنها كه از توپخانه شبكههاي ماهوارهاي به سمت ايران شليك ميكنند در پي چه چيزي هستند؟ اصل حرفشان اين است كه بيچاره شما مردم كه به روحاني و ظريف و زنگنه اعتماد كردهايد. اين كاري كه زنگنه در اوپك كرد، بيني و بينالله شايسته ستايش ملي بود اما متاسفانه در فضاي رقابتي نه تنها كسي او را نستود بلكه بدش را هم گفتند و تقبيحش هم كردند كه بگذريم. خداوكيلي دولت، دنده پهني دارد كه با اين عتابها و خطابها پا پس نميكشد. اينگونه كه منتقدان بد دولت را ميگويند و تيغ بر سر تا پايش ميكشند، من به خاطر ندارم با دولت ديگري چنين معاملهاي شده باشد... برگردم به بحث خودمان. عين تيتر ديروز «اعتماد» را «شرق» هم در صفحه يكش آورده كه عينا رونويسي ميكنم:«رييسي: خدا رحم كرد ما رييسجمهور نشديم». منظورم اين نيست كه براي خودم شريك جرم دست و پا كنم بلكه ميگويم عين همين برداشتي كه ما از سخنان آقاي رييسي كرديم، «شرق» هم كرد. منتها ما اين جمله را با عكس خندان ايشان درآميختيم «شرق» آن را با تيتر «روحاني زير تيغ رقبا». اما نكته آخر. آقاي رييسي دو چهره دارد. يكي اينكه كانديداي انتخابات رياستجمهوري بوده و ديگر اينكه متولي آستان قدس رضوي است. سخنراني اخير ايشان دخلي به آستان قدس نداشته و صرفا از موضع يك رقيب سياسي طرح شده. ما هم با او به عنوان شخص حقيقي رييسي برخورد كردهايم اما عجيب اينكه جواب ما را آستان قدس ميدهد. آيا آستان قدس وظيفهاش ورود به دعواي انتخاباتي و حزبي است؟ آيا ما چيزي به آستان قدس گفتهايم و تعرضي به شخصيت حقوقي معظمله كردهايم؟ به نظرم لازم است اين دو مقوله از هم تفكيك شوند و به هيچ عنوان مقام و منزلت آستان قدس به چنين مباحثي باز نشود.
من اعتراف ميكنم كه از اصرار بر غلط گريزانم. اگر خطا كنم با صداي بلند عذر ميخواهم و دل شخص آزرده را به دست ميآورم. تا اين لحظه اما بر اين باورم كه نه تحريفي صورت گرفته و نه حرف بدي به كسي زدهايم. خوب است كه سياستمداران به جاي توبيخ ديگران قدري بيشتر حرفهاي خود را مزمزه كنند و توابع و مقتضيات فرمودههايشان را بسنجند و جلوي كجتابي حرفشان را بگيرند و ديگران را-خصوصا روزنامهنگاران را- بابت برداشتهاي متفاوت ملامت نكنند.