الگوي تلخ سياست در اقتصاد
محمد كاظمي
معضل عميق و خسارتبار و آزاردهنده فساد و بروكراسي فشل كننده اداري را همه ميدانند. مقايسه گرفتن يك وام چند ميليون توماني براي گرفتاريهاي روزمره ا ز سوي مردم عادي با گيرندگان (خاص) وامهاي ميلياردي كه به راحتي انجام ميشود، عمق كندي و مشكلات دست به گريبان مردم با ساختار اداري را بر همگان روشن كرده است. براي نمونه متاسفانه با اينكه مبالغ هنگفتي از طرف دولت و مجلس براي پرداخت تسهيلات اشتغالزايي روستايي اختصاص داده شده ولكن متاسفانه دريغ از پرداخت اين تسهيلات به كشاورزان و توليدكنندگان و باغداران روستايي. كاش اين دو فقره استثنا بودند و ما اينها را به عنوان عجايب نقل ميكرديم ولي در اين زمانه سخت و پرمحنت كيست كه نداند همه روزه جريان دارند، همين حالا هم مردم عادي براي كوچكترين مسائل اداري خود ماهها سرگردان ميشوند چنانچه گاهي سيلي به صورت ميزنند و گاهي به استقبال جان دادن ميروند! همين حالا هم در بسياري از مواقع پول حلال همه مشكلات است و كساني با تشبثاتي كه ميدانيم به برخي ادارات مراجعه ميكنند و مثل آب خوردن سختترين امور اداري زمانبر را در زماني اندك و با حداكثر احترامي كه ميبينند به انجام ميرسانند.
متاسفانه عوامل زيادي دست به دست هم داده و وضع نابسامان كنوني را به وجود آوردهاند، در كنار بسياري از سياستهاي غلط، در كنار ايجاد انواع مشاغل غيرضرور براي كشور و مردم، در كنار ماجراجوييهاي خسارتبار، در كنار عدم اعتماد لازم به راي و نظر و كرامت مردم، اخلاق و پاكدستي و امانتداري و گذشت و مهرباني و دلسوزي و شفقت بر خلق رنگ باخته است و اين ما هستيم كه در قبال بياخلاقيهاي موجود در جامعه هر كس به نسبت خود مسووليم. البته اگر قرار است دوباره فرهنگ قانونمداري و خدمتگزاري و دوستي و صميميت و فداكاري و تقوا و پرهيزكاري در جامعه رواج پيدا كند، ابتدا بايد در سپهر سياست اين فضايل اخلاقي نمايان شوند. وقتي سياسيون و صاحبان قدرت مخالفان را مستحق همه گونه حملهها و محدوديتها و اتهامات ميدانند، وقتي عدهاي در روزنامهها به «مباهته» نسبت به مخالفان مباهات ميكنند و براي آن حيل شرعيه ميتراشند، شوربختانه سياست در اقتصاد الگو ميشود، چگونه انتظار داريم در متن مردم، در ادارات دولتي، در برخورد كارمندان با ارباب رجوع، قانون و خدمتگزاري و نوعدوستي و فرهنگ كار جريان داشته باشد؟ اگر اخلاق مورد نياز در جامعه حكمفرما نباشد، اگر جريان امور با اقناع و رضايتمندي مردم همراه نباشد با بيشترين نظارتها و بگير و ببندها و حتي اعدامها، فسادها فروكش نميكنند. چون مسوولان از باغ رعيت چشم چپ نداشته باشند، غلامان درختهاي سيب را از ريشه نميكنند. البته همانگونه كه بسياري از صاحبنظران و كارشناسان گفتهاند در امور بانكها كه اصل و اساس اقتصاد كشورند...
بايد تجديدنظر اساسي صورت گيرد و در ابتدا بانكها از بنگاهداري خارج شوند. اين دستگاهاي مالي كه در دنيا در سهولت كار مردم و كمك به توليد و اشتغال نقش پررنگي دارند بايد به ريل خود بازگردند و روزنههاي فساد در آنها از اساس بسته شود. اگر خودمان دانش لازم در اين زمينه را نداريم چه اشكالي دارد كه از مشورت و تجربه و دانش ديگران استفاده كنيم؟ واضح است كه اگر بانكهاي كشور اصلاح شوند در اقتصاد جامعه گامهاي بلند توسعه برداشته خواهند شد. وضع نابساماني كه هم اكنون در بانكها وجود دارد واقعا قابل تداوم نيست و با اين بانكها امكان سالمسازي و شفافيت امور مالي و رونق و توسعه اقتصادي وجود ندارد. ما در اوج مشكلات و تحريمهاي اقتصادي از اين ناحيه هم دچار تهديد هستيم. اقدامات مديريت جديد بانك مركزي قابل توجه و اميدبخش است ولي بايد بر عمق علمي و كارشناسانه آنها افزوده و سرعت اصلاحات بانكي بيشتر شود.