كجرفتاريهاي رسانه ملي
نازنين متيننيا
دور از ذهن به نظر ميرسيد كه مديران رسانه ملي انتقادها را بشنوند و به آنها جواب بدهند و در واكنش به يك اتفاق بد و برنامه ناخوشايند كه از دستشان دررفته، خود را ملزم به پاسخگويي بدانند.
بالاخره اما اين اتفاق افتاد و ما به چشم خود ديديم كه تلويزيون هم پاسخگو شد، آنهم به دليل احضار مداح يك برنامه زنده به دادسرا و پخش صحبتهايي كه بوي توهين ميدهد و باعث تفرقه ميان مسلمانان ميشود. جالبتر اينكه مدير شبكه پنج؛ شبكهاي كه برنامه مداح را پخش كرده هم به دليل همين اتفاق از سوي رييس سازمان صدا و سيما اخراج شده است. شايد اين اتفاق براي اهالي رسانههاي ديگري كه ميشناسيم، عجيب نباشد. ما در رسانهاي كار ميكنيم كه انتشار و عبوري هر چند ملاحظهكارانه از خط قرمزها به سرعت اوضاع را بههم ميريزد و نهتنها نويسنده كه سردبير و مديرمسوول براي پاسخگويي فراخوانده ميشوند و در مواقعي امتياز نشريه هم لغو ميشود. اما درباره رسانه ملي، چنين اتفاقي عجيب است. صدا و سيما سالهاست كه درباره رفتارها و برنامههايش مسووليت نميپذيرد. لااقل به اندازه رسانههاي ديگر نميپذيرد. بر كسي پوشيده نيست كه مديران آن به افكار عمومي پاسخگو نيستند و تجربه نشان داده كه اعتنايي هم به راي و نظر مردم ندارند و كار خود را ادامه ميدهند. خط فكري سياسي خاصي، همه اركان رسانه ملي را در دست گرفته و جاي بحث ندارد كه تمام رسانهها نسبت به عملكرد خود مسوولند؛ مخصوصا زماني كه پاي خطقرمزهاي حرفهاي به ميان ميآيد و مسووليت رسانهها دو چندان ميشود. در اولين و سادهترين آموزشها به روزنامهنگاران و اهالي رسانه آموزش داده ميشود كه اتحاد، تماميت ارضي، امنيت رواني مردم و موضوعاتي از اين دست مسائل مهمي هستند كه رعايت كردن آنها يك واجب رسانهاي است و تخطي از آن هم با اقدام عليه امنيت ملي برابري ميكند. اهالي رسانه بايد بدانند كه قلم و دوربينشان به همان اندازه كه آگاهيرسان، اطلاعدهنده و فرهنگساز است، ميتواند تبديل به يك سلاح مخرب عليه مردم، سرزمين و ارزشهاي انساني شود و نبايد درباره اين موضوعات غفلت كرد و هيچ بهانهاي براي رعايت نكردن آنها قابلقبول نيست، اما درباره صدا و سيما در اين سالها صداي همه –بهخصوص كارشناسان رسانه- درآمده است كه اين اصول چندان جدي گرفته نميشود و نه فقط درباره موضوع «مداحي در شبكه پنج» كه درباره هيچ كدام از موضوعات و اخبارهاي روز، نميشود به رعايت آنها مطمئن بود. شايد اين خبر تازه و اتفاق رخداده يك نمونه پررنگ از اين رعايت نكردنها باشد، اما اگر نگاهي به ساير برنامهها در شبكههاي ديگر بيندازيد و با دقت آنها را مطالعه كنيد، نمونههاي ديگر هم پيدا ميكنيد. مثلا اخبارهاي شبانگاهي نمونهاي از اين بيدقتي در رعايت اصول است؛ دقيقا آنجايي كه گزارشهاي خبري مدام در حال روايت گرانيها، مصيبتها و ناكارآمديهاي دولت است و براي مخاطب اين تصور را ايجاد ميكند كه بايد از شرايط موجود بترسد و منتظر روزگار سختتر هم باشد و به مسوولان هم اطمينان نكند. برنامههايي كه مدام در جهت تضعيف دولت است و به مخاطب اين پيام را ميرساند كه هيچ كار درستي در اين مملكت انجام نميشود، دولت ضعيف است و... در كنار اين مثال رفتار هميشگي با جمعيت اكثري مخاطب و بيتوجهي به خواست و سليقه آنها را هم اضافه كنيد به آن رفتاري كه رسانه ملي را از رسانهاي «ملي» بودن تبديل به يك رسانه صرفا بزرگ و با امكاناتي مثل بودجه ملي ميكند كه حتي تاب برنامهاي مثل «نود» را هم از دست ميدهد و حاضر است همه اعتراضها، دلچركيني مخاطب را به جان بخرد، اما از موضع خود عقب ننشيند يا سريالهايي بسازد كه هيچ نسبتي با زندگي ايرانيها در جهان معاصر ندارد و...
رسانه ملي سالهاست كه دچار كجرفتاري و تاحدودي كجسليقگي رسانهاي شده و تلاشي براي اصلاح خود نميكند، آنوقت بايد شاهد اشتباهاتي از جنس آنچه در شبكه پنج رخ داده، باشيم. اما سوال اينجاست كه اين كجرفتاري تا كجا قرار است ادامه پيدا كند؟ در شرايط حساس امروز كه رسانههاي بيگانه و اينترنت، براي مردم اين تصور را ايجاد ميكند كه بينياز از يك رسانه رسمي و بومي هستند و ميتوانند به آنچه در خارج از مرزها و به نيت و اهداف خاص توليد ميشود اعتماد كنند، آيا بايد بيخيال اين رفتارها باشيم و صرفا به هشدارها و انتقادها، آن هم هشدارها و انتقادهايي كه عموما راه بهجايي نميبرند، بسنده كنيم؟ آيا نبايد يكبار براي هميشه ذرهبيني را كه براي ديگر رسانهها وجود دارد به سمت رسانه ملي بچرخانيم و دقيقتر و جديتر به رفتارهايش و تاثيرات مخرب آن نگاه كنيم؟
اشتباه نشود، مسووليت تلويزيون به اندازه جمعيت اقليتي نيست كه به هر دليلي با او همدل است، بلكه مسووليت رسانه ملي به اندازه ملت ايران است؛ يعني مسووليت و تعهدي كه در برابر جمعيتي 80ميليوني تعريف ميشود. آيا اين رسانه توان حمل مسووليت «ملي» را دارد؟ پاسخ اين سوال ساده نيست. با بدبيني و تمايلات سياسي هم نميخواهيم به نقد تلويزيون بپردازيم، بلكه ميخواهيم رسانه ملي را در برابر اين سوال جدي قرار دهيم كه آيا حقيقتا به اندازه جمعيت ايران روي دوش خود مسووليت و تعهد حس ميكند؟