• 1404 پنج‌شنبه 20 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6212 -
  • 1404 پنج‌شنبه 20 آذر

وقتي زن «ابزار» شد

محسن بوذري سراواني

در سال‌هاي اخير يك الگوي آزاردهنده در فضاي رسانه‌اي و سياسي ايران پررنگ‌تر شده است: استفاده ابزاري از زنان براي پيشبرد جنگ‌هاي گفتماني. گاهي زن «نماد آزادي» معرفي مي‌شود و گاهي «نماد انحطاط»؛ گاهي براي حمله به دين، گاهي براي حمله به مدرنيته. در هر دو حالت، زن از «انسان صاحب حق» به «ابزار جدال سياسي» فروكاسته مي‌شود. اين نگاه نه دفاع از زن است و نه دفاع از جامعه؛ يك تاكتيك براي بسيج احساسي و حذف گفت‌وگوي واقعي است. اين يادداشت رفتارشناسي اجتماعي نيست و قرار نيست درباره درست يا نادرست بودن سبك‌هاي زندگي داوري كند. موضوع آن فقط نفي ابزارسازي سياسي و حفظ كرامت زن ايراني است. حتي اگر در هر سوي طيف، خطاها و افراط‌هايي وجود داشته باشد، پاسخ آن تحقير زنان و تبديل آنان به مهمات جنگ روايت‌ها نيست.
ريشه‌هاي اين نگاه از كجا آمده است؟ استفاده ابزاري از زن، پديده‌اي تك‌سرزميني نيست. در تاريخ مدرن جهان، بدن و سبك زندگي زنان بارها به ميدان نبرد ايدئولوژي‌ها تبديل شده است: از منطق بازار و تبليغات كه زن را به كالاي جذابيت فروكاست، تا سياست‌هاي هويتي كه زن را پرچم جنگ فرهنگي كرد. در چنين فضايي، زن نه به عنوان فردي مستقل، بلكه به عنوان «نماد» ديده مي‌شود. اما در سنت اخلاقي ديني ما، قاعده روشن‌تر است. قرآن از كرامت انسان سخن مي‌گويد، تحقير و تمسخر را نكوهش مي‌كند و معيار فضيلت را نه برچسب‌هاي اجتماعي، بلكه تقواي اخلاقي مي‌داند. از همين منظر، هتك حرمت زن يا تبديل او به ابزار جدال سياسي، با روحِ اخلاق ديني سازگار نيست. دين اگر بناست سرمايه معنوي و اجتماعي خود را حفظ كند، بايد حافظ كرامت انسان باشد، نه توجيه‌كننده خشونت كلامي. اين معنا فقط ديني نيست؛ در فلسفه اخلاق نيز، ايده «منع ابزارسازي از انسان» يك ستون مشترك است. از نگاه ايمانوئل كانت، انسان نبايد وسيله اهداف ديگران شود. در سنت‌هاي آزادي‌خواه نيز، جان استوارت ميل نسبت به فروكاستن زن به نقش‌هاي ابزاري هشدار مي‌دهد. در نقدهاي مدرن‌تر، سيمون دوبووار نشان مي‌دهد چگونه قدرت مي‌تواند زن را به «ديگري» و ابزار روايت خود تبديل كند.

در شرق نيز، سنت‌هاي اخلاقي احترام و شفقت ـ از كنفوسيوس تا دغدغه‌هاي انسان‌گرايانه تاگور ـ بر اين هم‌سخني تاكيد دارند كه شأن انسان نبايد قرباني هيجان‌هاي قدرت و رقابت شود.
تبعات اين نگاه چه بوده است؟
۱) فرسايش كرامت انساني- وقتي زن به نماد سياسي تبديل مي‌شود، احترام يا تحقير او وابسته به كاركردش در جنگ روايت‌ها مي‌شود. يعني اخلاق مشروط به هم‌سويي سياسي؛ و اين ضدعدالت است.
۲) قطبي شدن جامعه و تشديد شكاف‌هاي فرهنگي- اختلاف طبيعي در سبك زندگي تبديل به دشمني سياسي مي‌شود. گفت‌وگو مي‌ميرد و جاي آن را برچسب‌زني مي‌گيرد.
۳) آسيب به نهاد دين و اخلاق- اگر دفاع از دين به تحقير زنان گره بخورد، دين در ذهن بخشي از جامعه با سختگيري و نفي كرامت انساني پيوند مي‌خورد و سرمايه اخلاقي آسيب مي‌بيند.
۴) آسيب به حكمراني و اعتماد عمومي- زبان تحقير، سياستگذاري را واكنشي و هيجاني مي‌كند و اعتماد عمومي را فرسايش مي‌دهد. حكمراني پايدار با احترام و عدالت ساخته مي‌شود، نه با تحقير.
۵) خسارت به انسجام ملي- زن ايراني با هر باور و سبك زندگي بخشي از سرمايه ملي است. ابزارسازي از زنان، جامعه را از درون فرسوده مي‌كند.
مسير برون‌رفت: ساختن يك پل اخلاقي -تمدني
اينجاست كه نياز به «پل» آشكار مي‌شود. پل اخلاقي - تمدني يعني پيوند دادن اصول كرامت‌محورِ دين با زبان امروزِ اخلاق عمومي و حقوق اجتماعي؛ بدون تحقير انسان و بدون رها كردن معيارهاي اخلاقي. اين پل نه دعوت به حذف دين است و نه تسليم در برابر موج‌هاي هيجاني؛ بلكه بازگشت به اصول انساني و اجراي عقلاني آنها در جامعه متنوع امروز است.
اين مسير مي‌تواند بر چند اصل ساده استوار باشد: 
۱) حرمت انسان، خط قرمز مشترك- نه به نام دين و نه به نام آزادي، هيچ پروژه‌اي حق ندارد كرامت زن را قرباني كند.
۲) ترجمه اخلاق سنتي به زبان گفت‌وگو- عدالت، احترام، مسووليت و حرمت آبرو بايد از ابزار جدال سياسي خارج و به قواعد گفت‌وگوي اجتماعي تبديل شوند.
۳) پرهيز از دوگانه‌هاي تحقيرآميز- زن را نبايد ميان «خوب و بد سياسي» طبقه‌بندي كرد. اختلاف فرهنگي يك مساله اجتماعي است؛ تحقير زن يك مساله اخلاقي و ملي.
۴) اصلاح زبان رسانه و سياست- رسانه و كنش سياسي بايد از زبان تحقير فاصله بگيرند و به زبان احترام و حل مساله برگردند؛ چون تحقير نه اصلاح مي‌آورد و نه اقناع.
مآل آنكه زن ايراني ابزار هيچ پروژه‌اي نيست؛ نه ابزار جنگ فرهنگي، نه ابزار رقابت جناحي، نه سوژه تحقير، نه پرچم تسويه‌حساب. از منطق ديني حرمت انسان تا اخلاق فلسفي منع ابزارسازي از انسان، يك قاعده مشترك ديده مي‌شود: كرامت زن قابل معامله در سياست نيست. اگر قرار است جامعه ما از تنش‌هاي فرساينده عبور كند، بايد اين پل اخلاقي -تمدني را جدي بگيرد. به جاي سياست تحقير، سياست احترام بسازد. جامعه‌اي كه زن را ابزار آزمون وفاداري سياسي كند، دير يا زود هم سياستش فرسوده مي‌شود و هم اخلاقش.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون