فيلترينگ محافظ هويت نسل ديجيتال نيست
زهرا نژادبهرام
خبر رفع فيلتر تلگرام و در پي آن تكذيب اين خبر از سوي دبير شوراي عالي فضاي مجازي اين مهم را يادآور شد كه ظاهرا برنامهريزان و تصميمگيران دغدغههاي عميقي از نسل ديجيتال و هويت آنها دارند كه قادر نيستند فيلترينگ را رفع كنند! شايد با گشوده شدن ابعاد اين شبكهها و كاركرد آنها در هويت فردي و اجتماعي بتوان رويكردي ديگر نيز را مورد توجه قرار داد . در ميان جامعه يا حداقل از سوي تصميمگيران حاكميتي و هواداران اين نوع طرز تلقي اين گزاره در جريان است كه هويت نسلهاي ديجيتال دچار چالش شده است . آنها در تكميل اين گزاره معتقدند كه ديگر انتظار هويت با ثبات كه ريشههاي معنايي آنها را تعريف كند نبايد داشت. اما حقيقت آن است كه آنها در مسير بازتعريف هويت نه از دست دادن آن گام برميدارند . به عبارتي ديگر اين سياليت هويت آنها در ارتباط با بازنمايي از تعاملات و كنشگري در بستر رسانههاي نوين است كه آنها را متفاوت ساخته است . مثلا در ايام نوروز صفحات ايرانيان در اينستاگرام يا فيسبوك مملو از استقبال از بهار و جشنهاي مرتبط با آن است حتي عكسهاي سفرههاي هفتسين آنقدر پرشمار است كه در گروههاي خصوصي و خانوادگي نيز گسترش دارد . در جنگ 12 روزه نيز ايرانيان با ادبيات حفاظت از كشور و عرق ملي و محكوميت تجاوز اين مهم را به روشني آشكار كردند . اين نمونهها مويد آن هسته اصلي هويت است كه بازنمايي ميشود . به عبارتي اين بازنماييها نشان ميدهند كه فيلترينگ نميتواند مانع شكلگيري يا تداوم هويت شود؛ بلكه هويت در دل تغييرات رسانهاي بازتعريف و بازتوليد ميشود .
از اين رو بيتوجهي به امر رفع فيلترينگ فضايي است كه نه تنها منجر به حفظ هويت نميشود، بلكه به نوعي تضادهاي تازهاي را ايجاد ميكند . از اين رو نگاهي دوباره به اين مهم شايد بتواند راهي تازه را بگشايد . هويت ديجيتالي مردم بازنمايي از هويت اصلي آنهاست، اما شكل بروز و ظهور آن با توجه به گسترش كنشگري و ارتباطات شبكهاي با تغيير روبهرو شده است كه شايد كمي ناآشنا باشد! به عنوان مثال در اينستاگرام افراد به شيوههاي گوناگون سعي در بيان ديدگاهها و نظرات دارند، اما همانها در گروههاي خصوصي نوع ديگري از نگرشها را به اشتراك ميگذارند؛ در توييتر يا فيسبوك نيز هم همينطور است. يعني نسل ديجيتال در بستر اين رسانهها با اشكال گوناگوني از ارتباطات شبكهاي مواجه هستند و جلوههاي گوناگوني از خود را تعريف ميكنند. اين به معناي سياليت است، امري كه در ارتباطات اجتماعي فرصتهاي تازهاي را براي انسانها در جهت سازگاري و توانايي بيشتر مهيا ميكند ،اما چون اين مهم در بستر فضاي شبكهاي ارتباطات قرار گرفته، بازنمايي آنها آشكارتر و فعالتر شده است.به عبارتي نسل امروز در دنياي رسانههاي نوين، با تصويري متفاوت از هويت مواجه است. برخلاف تصور رايج كه معتقدند، رسانههاي ديجيتال و شبكههاي اجتماعي باعث گسست هويتي ميشوند، واقعيت پيچيدهتر است: هويت نسل رسانهاي اگرچه تغيير را به نمايش ميگذارد، اما اين تغيير آنها ناشي از تعريف جديد از هويت است نه از دست رفتن آن! از اين رو اگر بخواهيم اين مساله را با ديدگاههاي انديشمندان اين حوزه مرتبط كنيم، ميتوان گفت هويت، براساس ديدگاههاي بورديو مجموعهاي از ارزشها و تجربههاي زيست انسانهاست كه در طول حيات آن را كسب كردهاند. بورديو معتقد است اين مساله تحت عنوان «عادتواره» است كه برگرفته از جامعه، خانواده و تجربه فردي است. اين بستر در گذشته صرفا در قالبهاي شناخته شده خانواده و جامعه و گروههاي بسته ارتباطي تعريف ميشد، اما اكنون شكل ديگري يافته است! ثبات بنيادين از نظر بورديو (1) كه در قالب «عادتواره» تعريف شده به افراد اجازه ميدهد در مواجهه با فضاهاي جديد، تصميم بگيرند و نقشهاي متفاوتي را تجربه كنند، بدون آنكه اصول هويتيشان از ميان برود. در همين راستا كاستلز (2) انديشمند حوزه ارتباطات معتقد است اين تعاملات گسترده و چند لايه امكان بازنمايي هويت را در بسترهاي گوناگون فراهم ميكند. از نظر وي فضاي بسته بروز و ظهور هويت در رسانههاي نوين گشودهتر ميشود. تكثر و سياليت دو شاخصه اين نسل است كه به اعتبار شبكههاي اجتماعي حاصل شده، اما اين به مفهوم بيهويتي و تغيير هويت نيست، بلكه به معناي تحول هويتي در عرصه بازنمايي است! به بيان سادهتر، آنچه امروز ميبينيم، بازتعريف هويت در بستر تعاملات شبكهاي است. شكل و ظاهر هويت تغيير ميكند، اما اصول و هستههاي بنيادين آن همچنان پايدار باقي ميمانند. هويت نسل رسانهاي، هم سيال است و هم باثبات؛ سيال در شيوههاي بهروز و بازنمايي و باثبات در هستههاي تجربه زيسته، از اين رو رسانههاي نوين را نبايد تهديدي براي آيندگان دانست، بلكه آنها بستري براي ارتقا و تحول در شيوههاي زندگي در راستاي گشوده ساختن ابعاد ديگري از هويت فردي و اجتماعي هستند. رسانههاي نوين جايي است كه افراد ميآموزند چگونه هويت خود را در بستر كنشگري و تعاملات شبكهاي بسازند و انتشار دهند بدون آنكه زيرساخت شخصيتي آنها با چالش روبهرو شود.
لذا ثبات ديگر يك وضعيت ثابت نيست، بلكه توانايي حفظ انسجام و پيوستگي هويت در ميان تغييرات مداوم رسانه است. رسانههاي نوين با افزايش امكان انتخاب بازنمايي و بازتعريف خود ثبات را از امر داده شده به امر ساخته شده و بازتوليد شونده مبدل ميكنند، از اين رو اگرچه در رسانههاي نوين هويت سياليت شكل ميگيرد، چون سطح ارتباطات كنشگري و تعامل بهطور بيسابقهاي افزايش يافته است. كاربران در اين فضا صرفا مصرفكننده نيستند، بلكه خود توليدكننده هستند. آنها با بازنشر و تفسير، توليدكننده فعال معنا هستند، لذا همين امكان مشاركت فعال ميتواند هويتهاي متنوعتري را براي آنها ايجاد كند كه تجربه كنند و بازسازي كرده و همزمان زندگي كنند، لذا از آنجا كه چندصدايي بودن، سرعت گردش اطلاعات و امكان ناشناس بودن نسبي در رسانههاي نوين ثبات هويت را از امري ثابت به امري پويا و تغييرپذير تبديل ميكند؛ فرد بسته به موقعيت و مخاطب و نوع پلتفرم بخشهاي متفاوتي از هويت خود را به نمايش ميگذارد. در اين بستر هويت معناي ايستايي نيست، بلكه نوعي تداوم در دل تغيير است و ثبات از امري ايستا به امري فرآيندي مبدل ميشود كه ساخته شدن را معنا ميكند.در واقع يك هسته معنايي ارزشي وجود دارد كه در طول زمان تداوم مييابد و اين هسته از طريق روايت شخصي حافظه و باورها و الگوهاي كنش فردي حفظ ميشود. اين مهم ازسوي مطالعات ايراني نيز مورد تاييد است؛ آنها نشان دادهاند كه رسانههاي نوين به جاي از بين بردن هويت، موجب بازتعريف و بازنمايي آن در زمينههاي اجتماعي مختلف ميشوند؛ به عبارتي با شناخت شرايط اين رسانهها و فرصتهاي آنها ميتوان نوع ديگري از ارتباط را مشاهده كرد كه شايد پيشتر تجربه نشده است، لذا استفاده از ابزارهايي چون فيلترينگ براي كاهش دغدغههاي اجتماعي و برنامهريزي نه تنها راهگشا نيست كه شايد ظرفيتهاي ايجاد شده را با چالش همراه كند. شايد لازم است عينكها را تعويض كرد، از اينرو رفع فيلترينگ به معناي از دست دادن هويت مردمان نيست، بلكه گشايش پنجرهاي براي بازتوليد آن است.
پاورقي
1- بوردیو، پییر. (۱۳۷۹). طرح نظریهای برای عمل اجتماعی
2- کاستلز، مانوئل. (۱۳۷۹). ظهور جامعه شبکهای