خريد آثار هنري وارد فرهنگ عمومي شده است
سعيد شهلاپور
وضعيت فروش آثار هنري در دولتهاي مختلف، متفاوت بوده است. در دولت آقاي احمدينژاد بر اثر پولهاي بادآوردهاي كه عدهاي به دست آورده بودند، يك عده كلكسيونر پيدا شدند كه وامهاي عجيب و غريبي هم ميگرفتند و اقدام به خريد آثار هنري ميكردند. من در اين زمينه موارد مشخص و مستندي سراغ دارم كه وامهاي كلاني دريافت ميكردند و بخش كوچكي از آن را كه حكم پول خردهاي تهجيبشان را داشت، صرف خريد آثار هنري ميكردند. اينها عمدتا كساني بودند كه نه اهل هنر بودند و نه دغدغه هنر داشتند. آنها حتي بسته آثار خريداري شده را باز نميكردند و فقط ميخريدند. به عبارتي بايد گفت كه به دليل خريدهاي كاذبي كه وجود داشت، آمار خريد آثار هنري بيشتر شده بود اما ماهيت خريد خيلي فرق داشت.
بنابراين بايد گفت كه خريدهاي انجام شده در آن دوره كه خريداران آن خالي از هر گونه بار هنري و حتي علاقهمندي هنري بودند، بيشتر يك جور مشروعيت بخشيدن به وامهايي بود كه دريافت ميكردند. به عبارتي شايد بتوان گفت كه ما با نوعي پولشويي به بهانه خريد آثار هنري روبهرو بوديم كه در مواردي هم شاهد دستگير شدن افراد در اين ارتباط بوديم. در دولت جاري كه آن پولها به آن صورت وجود ندارد، طبعا از آن نوع خريدها هم خبري نيست اما همين خريدهايي كه انجام ميشود، ماهيتا خريدهاي هنري هستند. يعني كساني كه اقدام به اين خريدها ميكنند، يكشبه به فكر تقاضاي اثر هنري نيفتادهاند، بلكه مسالهشان از قديم هم هنر بوده و از قديم بر اساس علايق و خوشايندشان آثار هنري را ميخريدند. هدفشان از خريد اثر هنري اين نيست كه چيزي بخرند كه بعدها گران شود! بهطور كلي اقبال عمومي نسبت به آثار هنري در حال حاضر بسيار بهتر از قبل شده است. اگر در گذشته مردم فقط نسبت به خريد طلا و فرش تمايل نشان ميدادند، امروز خريد آثار هنري هم تا حد زيادي وارد فرهنگ عمومي شده است. در چنين وضعيتي نكتهاي كه بسيار اهميت دارد، اين است كه دولتها حتما در انتخاب مديران ذيربط امور هنري، بايد دقت و حساسيت زيادي نشان بدهند. متاسفانه هم در دولت جاري و هم در دوره آقاي احمدينژاد شاهد صدور حكم مديراني در حوزه هنرهاي تجسمي بودهايم كه معمولا از عرصههاي ديگري وارد هنر شدهاند. مثلا فارغالتحصيل رشته ديگري بودهاند و بعد عهدهدار مسووليت مهمي در زمينه امور هنري شدهاند. ممكن است در ميان همين مديران هم افرادي باشند كه در ابعادي بتوان از آنها دفاع كرد اما آن ابعاد هر چه باشد، ابعاد هنري نيست و اين يك مشكل اساسي است. اين مشكل همانطور كه گفتم فقط مختص امروز نيست و در دوره رييسجمهور قبلي بيشتر از حالا هم بوده است. در آن دولت اين مشكل در تمام عرصهها به صورت آشكار بروز و ظهور داشت و شدت مشكل در همه عرصههاي مديريتي مشهود بود. شايد بخشي از اين مشكل را بتوان در عدم استمرار مديريتها جستوجو كرد. شهردار لندن افتخارش اين بود كه 27 سال عهدهدار سمت شهردار بوده. در كشور ما هر وقت شاهد استمرار مديريت در حوزههاي مختلف از جمله هنر بودهايم، نتايج بسيار قابلقبولتري به دست آوردهايم. در عرصه هنر هر وقت ما مديراني حساس به مقوله هنر و در عين حال كاربلد داشتهايم كه مديريتشان استمرار هم داشته، اوضاع هنرمان بسيار بهتر بوده است؛ در غير اين صورت بيشتر شاهد تظاهر به عملكرد موفق بودهايم. مثل اين آمارهاي پيدرپي كه در مورد جشنوارهها و نمايشگاهها ارايه ميشود كه مثلا 40 نمايشگاه در 40 شهر برگزار شده در حالي كه معلوم نيست چه كساني شركت كردهاند و كيفيت هنري آثار آنها در چه سطحي بوده است. با همه اين اوصاف مهمترين تفاوتي كه ميتوانم ميان دولت آقاي روحاني و دولت قبل در خصوص عرضه آثار هنري قائل شوم، اين است كه در اين دولت ديگر شاهد پولشوييهاي سابق به نام خريد اثر هنري نيستيم و خريداران آثار هنري عمدتا اهل و علاقهمند به هنر هستند.