• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5345 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۱۷ آبان

درنگي بر مفهوم موسيقي اعتراضي در گفت‌وگو با عليرضا تهراني خواننده، ترانه‌سرا و ملودي‌پرداز

وقتي‌نت‌ها معترض مي‌شوند

سيمين سليماني

دامنِ هنرِ موسيقي آنگونه گسترده است كه نمي‌توان نقش اين هنر را در هيچ‌يك از بخش‌هاي زندگي ناديده گرفت. موسيقي در زندگي فردي، اجتماعي و سياسي نسل‌هاي مختلف هميشه نقش داشته است. اينكه اين هنر انتزاعي چگونه براي تك‌تك ما چنان ملموس مي‌شود كه زبان مشترك و حتي راوي اهداف مشترك مي‌شود، محل بحث و گفت‌وگوي بسيار است. «كلام» در موسيقي ايران هميشه جايگاه ويژه‌اي داشته؛ شايد يكي از راه‌هايي كه موسيقي را -كه هنري به غايت انتزاعي است- مي‌تواند ملموس‌تر كند، همراهي كلام است. اگرچه كاركرد كلام در موسيقي ايران آن‌چنان پررنگ است كه گاه اين دو را جدا از هم نمي‌توان ديد. مساله «آميختگي شعر و موسيقي» مساله‌اي است كه بسيار به آن پرداخته شده است اما در اينجا بنا داريم از نقطه تلاقي هنر و سياست بگوييم. جايي كه هنرمند بناست «روح زمانه خويش» شود و همراهي، اعتراض و مطالبه جامعه خود را با زبان هنر بيان كند. پرسش اينجاست نقش و جايگاه كلام در موسيقي موسوم به اعتراضي چيست. اگر كلام را از موسيقي اعتراضي حذف كنيم، آيا آن تاثير، به قوت خود باقي است يا به عكس، ترانه و كلام بدون حضور موسيقي تا چه حد مي‌تواند تاثيرگذاري داشته باشد. 

اساسا موسيقي اعتراضي در ايران پديده نويي نيست؛ موسيقي سياسي، اجتماعي و اعتراضي سابقه تاريخي دارد. ردپاي آن حتي در موسيقي مقامي كه سينه به سينه به نسل ما رسيده، وجود دارد. از سويي در دوره مشروطه نيز حضور اين نوع موسيقي غيرقابل‌ انكار است. هيچ‌كس نمي‌تواند كلامِ عارف قزويني، ميرزاده عشقي و ملك‌الشعراي بهار را ناديده بگيرد. هنوز كه هنوز است «مرغ سحر» و «از خون جوانان وطن...» بازخواني مي‌شود و فارغ از نسل و سن و سال، تاثير عميقي بر جامعه و مخاطبان مي‌گذارد.
همچنان صداي باصلابت فريدون فروغي، در ذهن زمزمه مي‌شود و شايد آهنگ‌هاي «حقه» و «شياد» او را نسل‌هاي قبل‌تر بيشتر به ياد داشته باشند اما نمي‌توان منكر شد كه همچنان دبستاني‌هاي دهه حاضر با آهنگ «يار دبستاني» آشنا هستند. شمار هنرمنداني كه در ساخت شعر و آهنگ‌هاي موسيقي اعتراضي كار كرده‌اند، كم نيستند كه بتوان نام تمام آنها را برد و غرض تنها اشاره به ريشه‌دار بودن موسيقي سياسي و اعتراضي در ايران بود.
شجريان و پيام موسيقي
محمدرضا شجريان در جايي موسيقي را زبان اعتراض مردم دانسته و در بخشي از گفت‌وگويش در اين باره بيان كرده بود: «موسيقي در هر سرزميني پيام آن سرزمين است. سروش سرزمين و سروش مردمش است. اين سروش‌ها هم بستگي به اتفاقاتي دارد كه در آن سرزمين مي‌افتد و موسيقي تابع شرايط زندگي و روحيه‌ مردمش است. چون هنرمند ميان مردمش زندگي مي‌كند و تابع آن شرايط است و آن موسيقي كه از دل آن مي‌آيد بيرون پيام‌آور خواسته‌ها و نيازهاي مردم است و موقعيت مردم را دارد. موسيقي‌اي كه در ايران در طول ساليان بوده است هميشه تحت‌تاثير فشارها و محدوديت‌ها و ستم‌ها و استبداد حكما بوده است. اين موسيقي هميشه زبان اعتراض مردم بوده، زبان گله‌ و شكايت اين اتفاقات بوده است و ما نمي‌توانيم بيرون از اين منطقه باشيم.»
همان‌طوركه اشاره شد بسياري از بزرگان موسيقي معتقدند كه كلام در هنر موسيقي ايران بسيار اهميت دارد؛ تاثير مهم كلام در موسيقي اعتراضي و سياسي نيز غير قابل انكار است؛ در اين ميان برخي معتقد هستند كه شماري از ژانرهاي موسيقي همچون موسيقي رپ بيش از ديگر ژانرها فضاي اجتماعي را دنبال مي‌كنند. اما نبايد غافل بود كه محتواي اعتراضي و سياسي در تمام ژانرها ديده و شنيده شده است.
مساله  ترانه  معترض 
از عليرضا تهراني خواننده، ترانه‌سرا و ملودي‌پرداز كه در عرصه موسيقي راك فعاليت مي‌كند نيز جايگاه كلام را در موسيقي اعتراضي و سياسي اجتماعي پرسيده‌ام. او در اين باره عنوان مي‌كند: «كلام نقش كليدي در اين جريان دارد. در واقع ترانه به نوعي تاريخ شفاهي ما محسوب مي‌شود. ترانه در اكثر مواقع راوي مسائل و اتفاقات روز جامعه است به همين دليل نوعي تاريخ‌نگاري شفاهي است و تا اين حد نقش مهمي دارد؛ نه تنها در سرزمين ما كه در تمام دنيا نيز همين‌طور است. در تحولات مختلف اجتماعي نقش كلام و ترانه بسيار مهم بوده؛ چرا كه براي بيان معضلات روز جوامع با موسيقي بي‌كلام نمي‌توان به هدف رسيد. به اين دليل كه فضاي موسيقي بي‌كلام به‌شدت انتزاعي است و برداشت‌هاي متفاوتي مي‌توان از نغمه و ملودي داشت. مثلا به تناسب حال آن روزگار، يك فرد مي‌تواند از نغمه آرام، برداشت عاشقانه داشته باشد يا فرد ديگري مي‌تواند برداشت اجتماعي داشته باشد يا فرد ديگر مي‌تواند برداشت سياسي داشته باشد و حتي فرد ديگري مي‌تواند برداشت شخصي خودش را از موسيقي انتزاعي داشته باشد؛ ولي وقتي كه كلام روي ملودي قرار مي‌گيرد، جهت و مسير آن را مي‌تواند به وضوح مشخص كند. البته هميشه هم به اين صورت نيست كه واژه‌ها و كاربرد كلامي كه روي ترانه قرار مي‌گيرد، مربوط به جريان خاصي بوده و كاربردي باشد. گاهي در يك ترانه هيچ‌گونه كلام معترضي وجود ندارد در صورتي كه در ژانر ترانه‌هاي معترض ايران قرار مي‌گيرد؛ به دليل اينكه در زماني اين ترانه منتشر شده و ماجراهاي حاشيه‌اي كه راجع به آن نقل شده، اين ترانه را تبديل به ترانه معترض كرده است.»
رپ و راك لزوما معترض نيستند
اگرچه محتواي سياسي، اجتماعي و موضوع اعتراض فارغ از كيفيت و بر مبناي محتوا در انواع موسيقي شنيده مي‌شود كه در زمانه‌اي «مرغ سحر» و «تفنگت را زمين بگذار» مي‌شود و در زمانه‌اي «براي...» اما برخي درباره موسيقي اعتراضي كه به بيان مسائل سياسي، اجتماعي و اقتصادي مي‌پردازد و مسائل روز جامعه را مطرح مي‌كند، معتقد هستند كه نمود اجتماعي، سياسي و مطالبات مردم و مساله اعتراض در بعضي ژانرها بيشتر شنيده مي‌شود. براي مثال موسيقي رپ بيشتر زبان به اعتراض مي‌گشايد. از عليرضا تهراني درباره چرايي اين موضوع هم پرسيدم. او در اين خصوص پاسخ مي‌دهد: «متن ترانه به خودي خود مساله مهمي است؛ مخصوصا براي جامعه ايراني. متن ترانه اگر در بزنگاه تاريخي در هر بستري از موسيقي قرار گيرد، كاربرد اجتماعي و سياسي خود را پيدا خواهد كرد؛ مثلا در «تفنگت را زمين بگذار» متن و بياني كه شعر دارد كارايي خود را انجام مي‌دهد و اگر روي ملودي راك هم تنظيم شود، همين كاربرد را خواهد داشت و حالا با تنظيم موسيقي سنتي هم همين كاربرد را پيدا كرده است. در آنجا شعر است كه كار خود را انجام مي‌دهد، نه صرفا ساختار تنظيم موسيقي. تنظيم موسيقي مي‌تواند براي ايجاد هيجان بيشتر تاثير داشته باشد و به نفوذ بيشتر متن كمك كند ولي صرفا نمي‌تواند دليلي باشد بر اينكه بگوييم چون يك اثر موسيقي در ژانر رپ يا راك است پس موسيقي اعتراضي است! نه، اين‌طور نيست. بسياري از زيباترين عاشقانه‌هاي تاريخ موسيقي جهان در زيرمجموعه راك قرار مي‌گيرند. به همين دليل استفاده از صداهاي نويزي، ديستورشن و..‌. به بالا بردن كيفيت هيجان بيان آن جريان كمك مي‌كند.»
كميك‌هاي امروز، ترانه‌هاي اجتماعي ديروز
البته اين كاركرد اجتماعي و بيان مسائل روز از قديم در موسيقي ايران وجود داشته است. سابقه‌اي كه عليرضا تهراني درباره آن به‌طور مفصل توضيح مي‌دهد: «از نظر تاريخي در موسيقي سنتي چيزي با عنوان «بحر طويل» داشتيم كه در آن نوازندگان تمبك، كمانچه و... بر اساس مسائل روز در ريتم شش و هشت رويدادهاي روزانه را بيان مي‌كردند و معضلات روزانه را با سازهايي مانند تمبك و كمانچه و... مي‌خواندند و به همين صورت سعي مي‌كردند آهنگ موسيقي قافيه‌ها را حفظ كنند. چنين نمونه‌هايي را در موسيقي‌هاي اصيل و ترانه‌هاي ايراني داريم و به همين شكل در جهان با عنوان موسيقي رپ، كاربرد فراواني دارد. رپ هم از زبان كوچه و بازار در ترانه خود استفاده مي‌كند. زبان استفاده در ترانه رپ، زبان كف خيابان است و مثل گويش محاوره وسيع‌ترين اقشار جامعه است و به همين دليل است كه نفوذ و كاربرد آن مي‌تواند اينقدر گسترده باشد چرا كه هر آدمي با هر ميزان سواد اجتماعي مي‌تواند آن چيزي را كه يك رپر مي‌گويد، بفهمد و حقيقتي كه روي داده را مستقيما با معمولي‌ترين واژه‌ها مثل گفت‌وگوي دو نفر آدم معمولي بيان كند و مزيت آن اين است كه اين ژانر ديگر درگير قواعد عروضي نيست و فقط سعي مي‌كند قافيه و آهنگ گويش را رعايت كند. در واقع در رپ، بيشتر آهنگ شعر رعايت مي‌شود كه باعث مي‌شود دست سراينده براي بيان چيزي كه مي‌خواهد بگويد باز باشد. فرد مي‌تواند همه‌چيزي را كه ما مي‌توانيم در محاوره بگوييم روي Beatها به شكل آهنگين و ريتميك بيان كند كه خصوصا براي عموم مردم جذاب‌تر مي‌شود. مباحث روز خيلي ساده، مثلا ترانه «يكي يه پول خروس» و ترانه‌هاي ديگري كه اجرا مي‌شد مثل «خاله جون قربونتم» از آن جمله هستند. ترانه خاله جون يك معضل اجتماعي مثل بارداري زودهنگام را بيان مي‌كند يا ترانه يكي يه پول خروس مشكل گراني مرغ و خروس را در زمان خود بيان مي‌كند. در حال حاضر شايد اينها به گوش ما ترانه‌هاي كميك به نظر برسند ولي در زمانه خود، عوام به خوبي پيام اين نوع آثار را دريافت مي‌كردند و تاثيرات خود را در جامعه داشته است.»
تهراني معتقد است، موسيقي آن‌قدر بي‌مرز است كه نمي‌توان به سبك‌هاي مختلف موسيقي برچسب‌هاي سياسي، اجتماعي چسباند. او مي‌گويد: «نمي‌توان گفت راك موسيقي اعتراضي يا موسيقي شيطان‌پرستي است يا رپ موسيقي معترضان بي‌كله است. برچسب‌هايي كه به اين ژانرها زده مي‌شود، ارزش هويت موسيقايي آن ژانرها را از بين مي‌برد. موسيقي خيلي گسترده است و اينجا خود كلام ترانه است كه بيش از نوع تنظيم موسيقي و بزنگاه انتشار آن كاركرد خود را انجام مي‌دهد.»
شايد براي برخي مخاطبان سوال پيش بيايد كه اگر كلام تا اين حد اهميت دارد، پس موسيقي و نت در اين ميان از چه جايگاهي برخوردار است. اگر ترانه اين همه مهم است، پس عنوان «موسيقي اعتراضي يا سياسي، اجتماعي» شايد محل مناقشه باشد! چون آنگونه كه برخي افراد معتقد هستند، موسيقي بدون كلام نمي‌تواند بيان مشخصي در زمينه اعتراض و مسائل سياسي، اجتماعي داشته باشد. از عليرضا تهراني اين را هم پرسيدم كه با اين اوصاف آيا براي رساندن محتوا، ترانه به موسيقي كمك مي‌كند يا موسيقي به ترانه؟ يا اينكه هر دو هويت مستقلي دارند كه باهم مساله‌اي را بيان مي‌كنند؟ تهراني در پاسخ به اين پرسش عنوان مي‌كند: «اين مورد اختلافي است كه خيلي روي آن بحث مي‌شود ولي به نظر من تا زماني كه كاربرد ترانه روي ملودي آن بيان نشود و به ثمر نرسد و فقط روي كاغذ مكتوب باشد، ارزش ترانه بودن را ندارد. در اين حالت شايد بتوانيم آن را به ژانر شعر مربوط كنيم ولي ترانه بايد چيزي باشد كه وقتي موسيقي روي آن قرار مي‌گيرد بتواند خود را ابراز كند. آنجاست كه مي‌تواند به هويت كامل برسد. در واقع از نظر من، ترانه روي كاغذ و بدون موسيقي، هويت مستقلي نمي‌تواند داشته باشد. بسياري از ترانه‌ها روي كاغذ چيز خوبي به نظر نمي‌آيند و دقيقا ريتم، موسيقي، ملودي و هارموني است كه آن را كامل مي‌كند. اين دو، مثل روح و بدن هستند و به واقع اين دو را مي‌توان مكمل هم دانست در واقع هر دو بدون كالبد هم، نماد تجسمي ندارند.»
روشن است كه در هنر گاهي محتوا، قالب بر شكل و فرم مي‌شود. موسيقي اعتراضي نيز فارغ از ژانر در هر شكلي پيش از اين هم در ايران حضور پويا و كلام در اين نوع موسيقي تاثير عميقي داشته و دارد. گواه اينكه يك اثر با اين مختصات را اگر با حذف آهنگ، تنها متني بر كاغذ بخوانيم يا كلام را از آن اثر حذف كنيم و به عنوان آهنگي بي‌كلام به آن گوش بسپاريم، تاثير توامان را ندارد. در اين نوع موسيقي تنها اثري مي‌تواند تاثيرگذار باشد كه برآمده از دلِ جامعه باشد و حرف مردم را بيان كند.


    موسيقي اعتراضي فارغ از ژانر در هر شكلي پيش از اين هم در ايران حضور پويايي داشته... يك اثر با اين مختصات را اگر با حذف آهنگ، تنها متني بر كاغذ بخوانيم يا كلام را از آن اثر حذف كنيم و به عنوان آهنگي بي‌كلام به آن گوش بسپاريم، تاثير توامان را ندارد. در اين نوع موسيقي تنها اثري مي‌تواند تاثيرگذار باشد كه برآمده از دلِ جامعه باشد و حرف مردم را بيان كند.
    متن ترانه به خودي خود مساله مهمي است؛ مخصوصا براي جامعه ايراني. متن ترانه اگر در بزنگاه تاريخي در هر بستري از موسيقي قرار گيرد، كاربرد اجتماعي و سياسي خود را پيدا خواهد كرد؛ مثلا در «تفنگت را زمين بگذار» متن و بياني كه شعر دارد كارايي خود را انجام مي‌دهد و اگر بر روي ملودي راك هم تنظيم شود، همين كاربرد را خواهد داشت و حالا با تنظيم موسيقي سنتي هم همين كاربرد را پيدا كرده است.
    تنظيم موسيقي مي‌تواند براي ايجاد هيجان بيشتر تاثير داشته باشد و به نفوذ بيشتر متن كمك كند ولي صرفا نمي‌تواند دليلي باشد بر اينكه بگوييم چون يك اثر موسيقي در ژانر رپ يا راك است پس موسيقي اعتراضي است! نه، اين طور نيست. بسياري از زيباترين عاشقانه‌هاي تاريخ موسيقي جهان در زير مجموعه راك قرار مي‌گيرند. به همين دليل استفاده از صداهاي نويزي، ديستورشن و..‌. به بالا بردن كيفيت هيجان بيان آن جريان كمك مي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون