قاسم محبعلي، كارشناس مسائل خاورميانه در گفتوگو با «اعتماد»:
تعلل در احياي برجام
براي نتانياهو فرصت ايجاد كرد
بنيامين نتانياهو، بعد از ۱۷ ماه دوري از قدرت براي بازگشت به راس قدرت در اسراييل آماده ميشود. نتانياهو به دليل موضعگيريهاي تند ضدايراني و ايستادگي در مقابل بهبود روابط تهران و غرب مشهور است. بازگشت نتانياهو به قدرت ميتواند به صورت جدي بر شرايط جاري در خاورميانه اثرگذار باشد. براي بررسي اين موضوع با قاسم محبعلي، مديركل پيشين آسياي غربي وزارت امورخارجه گفتوگو كرديم. محبعلي معتقد است كه تعلل دولت ايران در احياي برجام و قرار گرفتن در كنار روسيه در جنگ اوكراين، در به قدرت رسيدن نتانياهو در اسراييل موثر بوده است. در ادامه متن كامل گفتوگوي «اعتماد» با قاسم محبعلي، مديركل پيشين آسياي غربي وزارت امور خارجه را مطالعه ميكنيد (لازم به ذكر است كه انتشار نگاههاي كارشناسي متفاوت در روزنامه اعتماد به معناي تاييد اين تحليلها نيست و صرفا براي آشنايي مخاطب با نظرات و تحليلهاي كارشناسي متفاوت منتشر ميشود).
بازگشت بنيامين نتانياهو و ائتلاف راستگراي افراطي او به قدرت، چه تاثيري بر شرايط حاكم بر خاورميانه خواهد گذاشت؟
بايد پذيرفت كه بنيامين نتانياهو و ائتلافش، به نسبت دولت قبلي راديكالتر، تندروتر و افراطيتر هستند و طبيعتا سياستهاي تندروانهتري را نسبت به دولت كنوني دنبال خواهند كرد. نميخواهم بگويم كه استراتژي اسراييل نسبت به ايران، مسائل خاورميانه يا حتي فلسطينيها تغييرهاي چشمگيري خواهد داشت، ولي به تناسب عملكرد اين دولت با دولت نتانياهو متفاوت خواهد بود. اين تفاوت را به خصوص در دو مساله به صورت ويژه ميتوان ديد. يكي در خصوص كرانه باختري رود اردن است كه نتانياهو و تيمش همواره به دنبال انضمام اين منطقه به اسراييل و اخراج فلسطينيها هستند. يهوديهاي افراطي كه در اين ائتلاف هستند، كرانه باختري را خاستگاه دولت تاريخي يهود، دولت سامره و يهودا ميدانند و آنجا را سرزمين اصلي موعود ميدانند. در اين حوزه ميتوان گفت كه تنشها افزايش خواهد يافت، كما اينكه در دولت ترامپ هم با نتانياهو نزديكي بيشتري بود و باعث شد كه امريكا انتقال پايتخت به قدس و انضمام قدس شرقي را بپذيرد. پيشبيني ميشود كه در اين حوزه شدت عمل بيشتري درقبال فلسطينيها در پيش گرفته شود. موضوع ديگر ايران است، اسراييل همواره مخالف امضاي برجام بود و هر تيمي كه در اسراييل روي كار بيايد مخالف اين توافق چندجانبه است، اما نتانياهو در برخورد با برجام چهره شاخصتري است. در دوره اوباما، نتانياهو قصد داشت به ايران حمله كند و اين رييسجمهور امريكا بود كه جلوي تجاوز نظامي او را به ايران گرفت. الان با توجه به تغيير شرايط هر چند براي چنين اقدامي حتما بايد با امريكاييها هماهنگ باشند، اما شايد تحفظ امريكاييها اگر نگوييم برداشتهنشده است، دستكم نسبت به گذشته كمتر شده است.
نوعي همسويي ميان حاكمان عربستان سعودي و نتانياهو از زمان روي كار آمدن جو بايدن ايجاد شده است و هر دو طرف موضع منفي نسبت به جو بايدن دارند. دولت جو بايدن نه چندان علاقهاي به رابطه صميمانه با نتانياهو داشت و نه محمد بن سلمان. اخيرا هم شاهد بوديم كه با تصميم عربستان سعودي براي كاهش چشمگير سقف توليد نفت اوپكپلاس، شكافها ميان واشنگتن و رياض دوچندان شده است. فكر ميكنيد با روي كار آمدن نتانياهو، ميان عربستان و اسراييل نوعي همكاري براي تضعيف دولت بايدن شكل بگيرد؟
هر دو طرف نزديكي بيشتري با جمهوريخواهان كه در دوران ترامپ نماد تندروي بودند، پيدا كردند. طبيعتا با دموكراتها مشكل پيدا كردهاند. بر اساس نظرسنجيها اينگونه نشان ميدهد كه در انتخابات مياندورهاي كنگره امريكا، جمهوريخواهان در سنا و مجلس نمايندگان دست بالا داشته باشند. به نظر ميرسد كه وضعيت جمهوريخواهان به نسبت دو سال قبل بهتر از دموكراتها است. اگر هر دو مجلس در اختيار جمهوريخواهان قرار بگيرد، موقعيت دولت بايدن بهشدت تضعيف خواهد شد. اين موضوع خواست مشترك عربستان و اسراييل است. از طرف ديگر بايد به اين نكته هم توجه كرد كه مناسبات امريكا و عربستان، بهرغم تنشهايي كه بر اثر جابهجايي دولتها ممكن است شكل بگيرد، روابطي پايدار و استراتژيك است. اختلافي كه اكنون بر سر توليد نفت به وجود آمده است، شايد نتيجه توافق پنهاني باشد كه عربستانيها با جمهوريخواهان براي تضعيف دولت بايدن انجام دادهاند. به هر حال عدهاي در امريكا از افزايش چشمگير قيمت نفت سود ميبرند و كمپانيهاي بزرگ نفتي كه متحد و حامي جمهوريخواهان هستند، برخلاف دموكراتها از افزايش قيمت نفت سود ميبرند. هيچ بعيد نيست كه بخشي از قدرت در امريكا با اين سياست عربستان هماهنگ باشند.
آيا اگر ايران زودتر توانسته بود مذاكرات هستهاي را به نتيجه برساند و برجام را احيا كند و به نوعي شاهد كاهش تنشها، دستكم ميان ايران و غرب در منطقه بوديم، آيا ميشد آثار چنين موضوعي را در مسائل داخلي اسراييل مشاهده كرد و تفاوتي در نتايج انتخابات اسراييل ديد؟
تجربه نشان داده است كه مسائل خاورميانه كاملا به هم پيوسته است و تاثيرات متقابل دارد. سياستهاي تندروانه و تشديد تهديد عليه اسراييل، زمينهساز محبوبيت بيشتر و روي كار آمدن جريانهاي افراطي و راستگرا در اسراييل است و بالعكس. به قول معروف افراطيها بهرغم اينكه باهم دشمني ميكنند، ولي از همديگر تغذيه ميكنند.
ايران در سالهاي اخير چند فرصت تاريخي را از دست داده است. يكي در زمان اوباما كه ميتوانست از فرصت اوباما استفاده نكرد، پيش از آن از فرصت كلينتون استفاده نكرد و اخيرا هم از فرصت بايدن، وقت را تلف كرد و نتوانست برجام را احيا كند و اين فرصت را در اختيار جريانهاي تندرو قرار داد كه از آن سود ببرند و يكي از اين جريانهاي تندرو همين نتانياهو و تيمش بود. اگر ايران در يك سال گذشته دو مساله به وجود نميآورد، شايد شرايط منطقه به شكل ديگري رقم ميخورد. نخست اينكه برجام احيا ميشد و مذاكرات معطل باقي نميماند و دو اگر ايران در جنگ اوكراين كنار روسيه قرار نميگرفت، شايد وضعيت اسراييل هم تا اندازه زيادي تغيير ميكرد و حتي در وضعيت روابط عربستان با ايران هم تفاوت زيادي ايجاد ميشد و موقعيت ايران در خاورميانه متفاوت بود.
دولت كنوني اسراييل از هرگونه كمك جدي به اوكراين در جنگ با روسيه خودداري ميكند، فكر ميكنيد اين سياست در دوران نتانياهو تغييري بكند؟
سياست اسراييل در مقابل جنگ اوكراين از جمله پارادوكسهايي است كه دولت اسراييل با آن مواجه است. جامعه يهودي روستبار كه هم بهشدت افراطي هستند، هر چند كه متحد مستقيم نتانياهو نيستند، اما از افراطيترين گروههاي داخل اسراييل محسوب ميشوند و با راستگراها در روسيه و دولت پوتين نزديكي و همخواني بيشتري دارند. اين پارادوكس به اين دليل است كه اسراييل همزمان بايد اتحاد استراتژيكش را با غرب حفظ كند و هم كاري نكند كه روابطش با روسيه بههم بريزد. علاقه اسراييل به حفظ رابطه با مسكو دو دليل دارد؛ يكي جامعه بزرگ يهوديان روس در اسراييل و ديگري مسائلي كه در سوريه و لبنان وجود دارد. نزديكي اسراييل با روسيه اين فرصت را دراختيار تلآويو گذاشته بود كه روسها چشمشان را در مقابل حملات به منافع ايران و نيروهاي ايراني در سوريه ببندند. اسراييل نميخواهد اين موازنه بههم بخورد. البته اين را هم عرض كنم كه اين رابطه ميان تلآويو و مسكو به شرايطي باز ميگردد كه در روسيه وجود دارد. به نظر ميرسد به دليل اينكه مسكو در جنگ اوكراين ممكن است در موضع ضعيفتري قرار بگيرد، در خاورميانه هم موقعيت روسيه ضعيفتر خواهد شد و در نتيجه شرايط به سمتي ميرود كه روسيه بيشتر به اسراييل نياز داشته باشد تا اسراييل به روسيه. همانطوركه روسيه بيشتر به اين نياز دارد كه ايران را در كنار خودش نگه دارد و شريك جرم خودش در اوكراين بكند تا اينكه ايران به روسيه نياز داشتهباشد.
يكي از دستاوردهاي دولت كنوني اسراييل توافق ترسيم مرزهاي بين لبنان و اسراييل بود. بنيامين نتانياهو گفته است كه اين توافق را در صورت رسيدن به قدرت بههم خواهد زد. فكر ميكنيد سرنوشت اين توافق چه خواهد شد؟
بعيد ميدانم كه اسراييليها از منافعي كه از قبل از توافق به دست ميآورند، دست بكشند، چون اگر اين توافق بههم بخورد، معلوم نيست كه به سادگي توافق جديدي انجام شود. اما در عمل ممكن است كه دولت آينده اسراييل در عمل شرايط توافق را رعايت نكند. من اين را هم اضافه كنم كه معتقدم توافقي كه شكل گرفته بيشتر به نفع اسراييل است تا لبنان، اگرچه لبنانيها از اين توافق سود ميبرند و با توجه به شرايط داخلي و بحران انرژي و اقتصاديشان به اين توافق نياز داشتند. در مجموع اما اين توافق بر اساس نياز دو طرف و البته اراده امريكا شكل گرفت. امريكاييها ميخواستند كه به نوعي لبنان را از ايران بينياز كنند. شايد زرنگي لبنانيها اين بود كه دايم ميگفتند ايران قرار است سوخت مجاني به لبنان بفرستد تا بتوانند از اسراييل و امريكا امتياز بگيرند. دريافت من اين است كه منافع اسراييل اجازه نخواهد داد كه بهطور رسمي از اين توافق خارج شود، هر چند كه در عمل ممكن است نتانياهو اجازه ندهد لبنان به سادگي به منافعش برسد. اين را هم اضافه كنم كه ادامه اجراي اين توافق بسيار به شرايط داخلي امريكا هم بستگي دارد و اگر جمهوريخواهان سر كار بيايند، شايد سياست آنها هم در قبال لبنان تغيير كند.
سالهاست روند گفتوگوهاي صلح خاورميانه متوقف شده است و دولت كنوني اسراييل هم بزرگترين اقدامي كه توانست در مورد گفتوگو با فلسطينيها انجام دهد، يك ديدار ميان وزير جنگ رژيم با رييس تشكيلات خودگردان فلسطيني بود. فكر ميكنيد سرنوشت گفتوگوهاي صلح خاورميانه بعد از روي كار آمدن نتانياهو به كجا خواهد كشيد؟
راستگراهاي اسراييل هيچ علاقهاي به صلح با تشكيلات خودگردان ندارند. براي راستگراها و جريانهاي افراطي مذهبي اسراييل، همانگونه كه اشاره كردم، كرانه باختري سرزمين مقدس و سرزمين موعود محسوب ميشود و دنبال انضمام آنجا و توسعه شهركسازي هستند. افزايش حضور يهوديان در كرانه باختري و تبديل كردن فلسطينيان به اقليت در اين منطقه از جمله سياستهاي اصلي نتانياهو است كه عملا تشكيل دولت فلسطيني و راهحل دو دولتي را غيرممكن كند. هدف نتانياهو اين است كه راهحل دو دولتي را كه عمدتا از سوي دموكراتها و گاهي هم به صورت دو حزبي از سوي امريكا دنبال شده است، به شكست بكشاند.
فكر ميكنيد اينبار حكومت نتانياهو دنبال افزايش تنش با ايران تا حدي كه به رويارويي نظامي نزديك شود خواهد رفت؟
اين موضوع بستگي به ارزيابيهايي دارد كه در اسراييل و در هيات حاكمه امريكا به وجود خواهد آمد. من بعيد ميدانم كه نتانياهو بدون هماهنگي با امريكا دست به اقدام نظامي بزند. در گذشته هم شنيدهايم كه جان كري در گفتوگوهايش با محمدجواد ظريف تعريف كرده بود كه نتانياهو به اوباما گفته است كه يك روز صبح از خواب بيدار ميشوي و ميبيني كه هواپيماهاي ما بالاي سر تهران هستند و تو چارهاي جز اين نداري كه از من حمايت كني و وارد جنگ شوي. اما ديديم كه چون دولت اوباما چراغ سبزي براي اين اقدام نشان نداد، نتانياهو هرگز دست به چنين اقدامي نزد. الان هم بعيد ميدانم اسراييل بدون هماهنگي با امريكا دست به اقدامي بزند. البته كه ما خيلي هنر بزرگي به خرج دادهايم و آدم ميانهرويي مانند رابرت مالي را به فردي تبديل كردهايم كه ميآيد و از اقدام نظامي سخن ميگويد. شرايط تغيير كرده است و وقوع مساله اوكراين باعث تحولات جدي شده است. الان مساله اوكراين براي غربيها بسيار حياتيتر از برجام و مناقشه هستهاي با ايران است. طبيعي است كه بايد منتظر باشيم تا ببينيم سرنوشت جنگ اوكراين به كجا ميانجامد و بعيد نيست كه ما هم بخشي از اين جنگ شويم يا عوارض اين جنگ دامن ما را هم بگيرد. يكي از رويكردهايي كه ممكن است طرفهاي غربي براي ضربه زدن به ايران در پيش بگيرند، استفاده از اسراييل براي ضربه زدن به ايران و وارد كردن تهران به تنش منطقهاي است و از آن فرصت استفاده كنند تا لطمات جدي به ايران بزنند. در چنين شرايطي عربستانيها هم بدشان نخواهد آمد، هر چند ممكن است رسما و علنا حمايت نكنند و حتي محكوم كنند، اما در عمل ممكن است كه از اقدام اسراييل شادمان شوند.
در دوره اوباما، نتانياهو قصد داشت به ايران حمله كند و اين رييسجمهور امريكا بود كه جلوي تجاوز نظامي او را به ايران گرفت. الان با توجه به تغيير شرايط هرچند براي چنين اقدامي حتما بايد با امريكاييها هماهنگ باشند، اما شايد تحفظ امريكاييها اگر نگوييم برداشته نشده است، دستكم نسبت به گذشته كمتر شده است
در انتخابات مياندورهاي كنگره امريكا اگر هر دو مجلس در اختيار جمهوريخواهان قرار بگيرد، موقعيت دولت بايدن بهشدت تضعيف خواهد شد. اين موضوع خواست مشترك عربستان و اسراييل است
سياستهاي تندروانه و تشديد تهديد عليه اسراييل، زمينهساز محبوبيت بيشتر و روي كار آمدن جريانهاي افراطي و راستگرا در اسراييل است و بالعكس. به قول معروف افراطيها بهرغم اينكه با هم دشمني ميكنند، ولي از همديگر تغذيه ميكنند
تهران از فرصت بايدن استفاده نكرد، وقت را تلف كرد و نتوانست برجام را احيا كند و اين فرصت را دراختيار جريانهاي تندرو قرار داد كه از آن سود ببرند و يكي از اين جريانهاي تندرو همين نتانياهو و تيمش بود
علاقه اسراييل به حفظ رابطه با مسكو دو دليل دارد؛ يكي جامعه بزرگ يهوديان روس در اسراييل و ديگري مسائلي كه در سوريه و لبنان وجود دارد. نزديكي اسراييل با روسيه اين فرصت را دراختيار تلآويو گذاشته بود كه روسها چشمشان را در مقابل حملات به منافع ايران و نيروهاي ايراني در سوريه ببندند
زرنگي لبنانيها اين بود كه دايم ميگفتند ايران قرار است سوخت مجاني به لبنان بفرستد تا بتوانند از اسراييل و امريكا امتياز بگيرند