نگرانيهاي زنگنه
حسن مرادي
در ابتدا ميخواهم به اين نكته اشاره كنم كه بيژن زنگنه، علاوه بر اينكه سياستمداري كهنهكار است، يك متخصص نفتي نيز هست. او كسي است كه امروزه در خاورميانه و در سطح جهان توانسته حقوق ايران را به جهانيان يادآوري كند. زنگنه سالهاي طولاني سكاندار يكي از قويترين وزارتخانههاي كشور بوده و در تعاملات بينالمللي مانند اوپك نقشآفريني كرده است. طبعا زنگنه مسائل پيچيده نفتي را بهتر از افرادي ميداند كه در جريان مناسبات نفتي نيستند. مطالبي كه ايشان در نشست خبري اخير خود مطرح كردند، مقرون به صحت بوده، در واقع هر نگراني كه امروزه ايشان از آن سخن ميگويد، اگر جدي گرفته نشود، ممكن است در آينده شرايط را براي كشور سختتر كند. يكي از نگرانيهاي ايشان، پرداخت يارانه انرژي و از بين رفتن بخش زيادي از ثروت كشور بود. اما بدنه سياستگذار براي اجراي هرگونه طرحي كه به كاهش هدررفت منابع تجديدناپذير بينجامد، مقاومت نشان ميدهد، اين امر منجر به آشفتگي در بدنه وزارت نفت شده است. بخش ديگر نگراني ايشان در مورد تحريمها و بينتيجه خواندن ساز و كار مصوب اروپاييها توسط عدهاي از افراد است. هدف تحريمها صفر شدن صادرات نفتي ايران است. در شرايط فعلي بايد نااميدي و حمله به دولت را كنار بگذاريم و اميد به اين ساز و كار را هر چند كم و جزيي در خود ايجاد كنيم. متاسفانه يكسري افراد با ايجاد افكار منفي...
نتايج مثبتي كه اين ساز و كار ميتواند براي كشور داشته باشد، يا ناديده ميگيرند يا حاضر نيستند مسير گشايش جديد را ببينيد و همه جوره به نفي اثرات مثبت احتمالي آن اقدام ميكنند.
نكته ديگري كه بايد براي حل مشكلات اقتصادي و به ويژه صادرات نفت به آن توجه كرد مذاكره و افزايش تعاملات با اروپاست. ابتكار وزارت امور خارجه در فرستادن جناب عراقچي به اروپا، ابتكار جالبي است كه نشان ميدهد كشور در احقاق حق خود پابرجاست و ميداند كه اين ساز و كار مالي، نميتواند تمام مشكلات كشور را حل كند و اروپاييها بايد استقامت بيشتري براي حمايت از ايران داشته باشند. درست است كه اين يك سنتشكني و در واقع تقابل اروپا با امريكاست اما در مقابل نبايد از راهاندازي اين ساز و كار نيز بهراحتي گذشت و تا ميتوان بايد از آن براي حفظ و افزايش منافع خود استفاده كنيم. البته براي افزايش منافع بايد پيشنهادات اروپا را نيز لحاظ كرد. مثلا برخي از كشورها، لزوم پيوستن به FATF را يك شرط مهم براي افزايش حمايتها از ايران ميدانند. در ابتدا بايد ديد كه چند درصد از كشورهايي كه به اين لايحه پيوستهاند، FATF را صددرصد اجرا ميكنند؟ بسيار كم حتي در ايالاتمتحده نيز حدود 5درصد از مرادوات مالي با قوانين FATF مطابقت دارد. به بيان ديگر ما ميتوانيم با قبول لوايح FATF بهانه را از دست دشمن بگيريم و پشتيباني از كشور در مجامع بينالمللي افزايش مييابد. اظهارنظر ديگري كه جناب زنگنه در نشست خبري خود عنوان كردند، قيمت حاملهاي انرژي بود. قيمت بنزين و ديگر مواد سوختي از قيمت فوب خليجفارس كمتر است. اصلاح قيمتها موضوعي است كه دير يا زود بايد به آن تن داد و بهتر است با برنامهريزي نسبت به اين كار اقدام كرد تا آثار منفي آن زندگي و معيشت مردم را درگير نكند. پيشنهاداتي نيز داده شد كه به ماشينداران سهميهاي بدهيم و مازاد مصرف را با قيمت فوب خليجفارس به فروش برسانيم و عايدي كسب شده از آزادسازي قيمت بنزين را بايد براي ارتقاي بخش حمل و نقل عمومي، صرف كرد. مورد ديگري كه در نشست مطرح شد، بيتاثيري برجام بر نفت و صادرات آن بود. اما اينها بيانصافي است. اگر برجام نبود، وضعيت براي كشور بهمراتب بحرانيتر ميشد. در واقع برجام ضربهگير لجبازيها و خودسريهاي ترامپ بود و هست. همان مدت كمي كه امريكا در برجام بود، باعث شد كه نتواند به اهداف خود برسد. نميتوان و نبايد بهراحتي درخصوص تاثير يا بيتاثيري برجام قضاوت كرد. ما با برجام توانستيم به حقانيتمان در مجامع بينالمللي صحه بگذاريم و مشخص كنيم كه هدف ايران صلح و دوستي با دنياست. برجام مسير درستي بود اما در طول آن به پديدهاي به نام ترامپ برخورديم كه برخي معادلات را بههم زد. با وجود اين ما هنوز ميتوانيم در عرصههاي جهاني نقشآفريني مثبت و موثري داشته باشيم.