خوديها و غيرخوديها
غلامعلي جعفرزاده
در آستانه سالگرد پيروزي انقلاب و فرا رسيدن چهلمين بهار اين رويداد بزرگ سياسي- اجتماعي، به نظر ميرسد تفاوتي آشكار در رفتار و گفتار سياسيون در مواجهه با مسائل مختلف و البته در ارتباط با يكديگر ايجاد شده و فضاي رفاقتهاي روزهاي نخست انقلاب جاي خود را به نوعي رقابت صرف جناحي داده است. اين درحالي است كه در سالهاي نخست انقلاب نيز البته اين رقابتها وجود داشت اما رقابت جناحي دليل نميشد كه سياسيون رفاقتها را فراموش كنند. با اين همه اما از سال 84 به اينسو با روي كار آمدن «دولت بگم بگم» يك انشقاق بزرگ اجتماعي در كشور ايجاد شد و اين انشقاق باعث شد مردم دستهبندي و سطحبندي شوند. اين درد بزرگ امروز فضاي سياسي كشور است كه به محض اينكه ميگويند يكي اصلاحطلب و ديگري اصولگراست، انگار بايد خون يكديگر را بريزند. اين اتفاقي است كه در هيچ فضاي سياسي ديگري رخ نميدهد و اين مساله نشان ميدهد كه با نگاهي بدبينانه، ما قرار نيست هرگز به آن فضاي ايدهآل در سياستورزي برسيم و با نگاهي خوشبينانه، هنوز به مقصد نرسيده و در حال طي كردن فرآيندي هستيم تا روزي به آن فضاي متعادل دست پيدا كنيم. البته بهزعم بنده اين رويكرد منفي لزوما ازسوي يك جناح خاص دنبال نميشود اما واقعيت اين است كه اصولگرايان همواره بيش از رقيب سياسيشان در ايجاد اين فضاي ناسالم سياسي نقش داشتهاند؛ چنانچه ميبينيم با الفاظي همچون «خائن»، «ضدانقلاب» ، «فتنهگر» و ... با رقيب مواجه ميشوند و آنها را ميرانند.
اين تفكري نادرست و ناصحيح است و نبايد درباره فردي كه عاشق وطن و ملتش است، از جان خود گذشته و هنوز هم حاضر است از وجب به وجب اين خاك دفاع كند...
اينچنين اظهارنظر كرد. شايد راهحل برونرفت از اين اوضاع آن است كه بزرگان نظام با تمام توان از آزادي بيان و تفكر بگويند و بيش از اينها از اين حقوق اساسي همه شهروندان كه برايش انقلاب كرديم، دفاع كنند. اين درست نيست كه بهخاطر طرز تفكر كسي را بازخواست كنيم، حال آنكه عدهاي خود را نژاد برتر سياسي كشور ميدانند و گوششان نيز به هيچ نصيحتي بدهكار نيست. شايد از روزي كه مردم را به دو دسته «خودي» و «غيرخودي» تبديل كرديم، به اين وضع دچار شديم و طبيعتا تا زماني كه از اين دوقطبيهاي كذايي عبور نكنيم، به اهداف حقيقي انقلاب نميرسيم.