تغيير تاكتيك اروپا
مرتضي مكي
بيانيه اخير اتحاديه اروپا در خصوص ايران با رويكرد اساسي و استراتژيك اين اتحاديه نسبت به جمهوري اسلامي تغيير چنداني نكرده است. به هر حال آنها هنگامي كه پاي برجام را امضا كردند بر اساس ضرورتهاي آن روزها و با توجه به مشكلات امنيتي كه در اتحاديه اروپا و بحرانهايي كه در سوريه و ليبي وجود داشت، موجي از پناهجويان را به سمت اين اتحاديه روانه كرده بود و حملههاي تروريستي اين اتحاديه را فراگرفته بود، اين تنها جمهوري اسلامي ايران بود تا با يك توافقنامه كه براي اروپاييها بيشتر جنبه امنيتي داشت، بتواند اين بحرانها را مديريت و كنترل كند. از همين رو در سال 2016 اروپاييها با لحن ملايمتري بيانيهاي را در خصوص ايران منتشر كردند و در آن زمان ايران را به عنوان بخشي از راهحل چالشهاي منطقه و امنيت اروپا شناخته ميشد. اما در طول دو سال گذشته كه دونالد ترامپ در امريكا به عنوان رييسجمهور بر سركار آمد و رويكردي ضد ايراني را اتخاذ كرد در اروپا نيز اتفاقاتي رخ داده و يك نوع از هم پاشيدگي را در سطح اتحاديه اروپا مشاهده ميكنيم كه اين به دليل بحرانهاي داخلي كشورهاي اروپايي و شكافي است كه بين اروپا و امريكا ايجاد شده و سياست يك بام و دو هوا را در قبال ايران دنبال ميكنند. به تعبيري ديگر آنها همان سياست چماق و هويج را بر سر ايران حفظ كردند و اين بار به شكل ديگري چنين سياستي را دنبال ميكنند.
از همين رو برجام را بيشتر يك ابزار فشار ميدانند تا يك توافقنامه كه شروع يك همكاري سياسي، اقتصادي و امنيتي با جمهوري اسلامي را رقم بزند و اين همكاريها نيز به سطح منطقه تعميم داده شود. اين تغيير رويكرد اتحاديه اروپا در قبال ايران به نسبت رويكرد سالهاي گذشته آنها را ميتوان اين گونه تحليل كرد كه اروپاييها تاكتيك خود را در قبال ايران تغيير دادند و حالا از آنجايي كه مشاهده ميكنند فشارهاي اقتصادي بر ايران افزايش پيدا كرده است بر اين تصور هستند كه به واسطه آن بتوانند توان موشكي و نفوذ منطقهاي ايران را تحت تاثير قرار دهند. در حال حاضر واقعيت آن است اگر اين رويكرد را بخواهند در قبال ايران پيش بگيرند تهديدهاي امنيتي ميتواند در كشورهاي اروپايي نيز افزايش يابد. اما با توجه به تحولاتي كه در سوريه اتفاق افتاده و همچنين تغيير رويكرد روسيه در سوريه رخ داده، تصور ميكنند كه ميتوانند بحران سوريه را مديريت كنند و با تقويت پيوندهاي سياسي - اقتصادي خود با عراق از اين طريق نيز تلاش كنند جمهوري اسلامي را تحت فشار قرار دهند. اين نوع تغيير رويكردي كه در سياست اروپاييها ميبينيم بيشتر نتيجه يك ضعف در سياست خارجي اروپاست تا يك صداي قوي از اتحاديه كه بخواهد بحرانهاي منطقهاي را به شكل مشترك و مسوولانه مديريت و كنترل كند. از طرفي هم نبايد لابيهايي كه امريكاييها در اروپا دارند را ناديده گرفت. به هر حال اروپاييها از سمت امريكا به شدت تحت فشار و تنگنا قرار دارند و اين فشارها در تغيير رويكرد اروپا نسبت به ايران و استفاده سياسي از برجام براي فشار اقتصادي و سياسي بر ايران بسيار موثر است. در حال حاضر اروپاييها تصور ميكنند با توجه به فشارهاي اقتصادي كه به ايران وارد شده و اطلاعات ميداني كه از كشور به دست آوردهاند، تصور ميكنند كه ايران نيازمند باز شدن كانالهاي ارتباطي خارجي هست و اكنون آنها نيز ميخواهند از اين فضا بهرهبرداري كنند. از همين رو توافق برجام را به عنوان يك پيمان امنيتي براي خود حفظ ميكنند و از آن بهرهبرداري لازم را ميبرند. آنها بر اين تصور هستند كه جمهوري اسلامي ايران به احتمال زياد به سادگي از برجام خارج نخواهد شد چرا كه خروج از برجام ميتواند پيامدهاي بدتري از وضعيت موجود داشته باشد و دوباره ايران را تحت قطعنامههاي فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار دهد. از همين رو آنها با اطلاعات ميداني كه از ايران دارند و در تحليلي كه از ماندگاري ايران در برجام دارند، به نظر ميرسد تصور ميكنند با فشارهاي اقتصادي ميتوانند آن چيزي را كه ميخواهند از ايران بگيرند و حداقل ايران را وادار كنند كه از بعد موشكي محدوديتهايي را بپذيرد يا مذاكرات مجددي را با ايران آغاز كنند تا سياستهاي ايران در سطح منطقه را تحت تاثير قرار دهند.