فعاليت زنان انقلابي در عرصه سياست
فاطمه ذوالقدر
اگرچه فعاليت زنان در عرصه سياست به دوران مشروطه برميگردد و ايشان از آن دوره به بعد سعي كردند با حضور در اجتماع و سياست، گامي موثر در بهبود وضعيت اجتماعي و سياسي خود و جامعه بردارند، ليكن اوج اين حضور و مطالبهگري در انقلاب اسلامي در سال ١٣٥٧ بود؛ زنان كه از بيهويتي و از حضور ويتريني زن در راه مدرنيزاسيون و از ابتذال تزريق شده به جامعه آگاه بودند، خواهان انقلابي در مسير تحول ارزشها به سمت باورها و هنجارهاي انساني و اسلامي شدند و به دنبال تحول فكري و كمالجويي و عزتطلبي جهت تغيير سرنوشت جامعه تلاش كردند. زنان مومن و انقلابي شخصيت و هويت خويـش را يافتند و به مقام و منزلت والاي خـويـش پـي بردند و بينـش سياسـي، فرهنگـي و اجتماعي پيدا كردند. ايـن تحول فكري و روحي بزرگ كه نصيب زنان شد، آنچنان بـود كه امام خميني (ره) بارها از آن به بزرگـي ياد كـردند و آن را افتخـار بزرگ ملت ايـران دانستند؛ آنگونه كه فرمودند: «مـن در جامعه زنها يك تحـول عجيبـي ميبينـم كه بيشتر از تحـولي است كه در مردها پيدا شده [است].» زنان از حالت بياعتنايي بيرون آمدند و نسبت به سرنـوشت خـود و خـانـواده خـويـش و اسلام احسـاس مسووليت كـردند. در بادي امر با تلاشها و تبليغات غربي و غربزده، سعي بر القاي اين امر شد كه زنان در جامعه اسلامي از حقوق خود محروم و لذا از عناصر ناراضي در ميان انقلابيون هستند؛ اما در كمال بهت و شگفتي نظاره كردند كه زنان ايراني، استوارتر از هميشه خواهان انقلابي اسلامي هستند. بنابراين در عرصه انقلاب، زنان علاوه بر اينكه شخصا در صحنه مبارزه حضور جدي و فعال داشتند و در خط مقدم مبارزه حاضر ميشدند، مشوق اصلي مردان و همسران خويش براي شركت در اين مبارزه نيز بودند و به صورت حساس و تاثيرگذار، مستقيم و غيرمستقيم در تحولات سياسي، اجتماعي و حركتي موثر بر شكلگيري انقلاب، هدايت و جهتدهي به فعاليتهاي انقلابي را عهدهدار ميشدند و در حفظ و تداوم انقلاب اسلامي ايران هم نقش بيبديلي داشتند و اين يكي از جنبههاي جالب و حيرتانگيز انقلاب اسلامي ايران بود كه معيارهاي جامعهشناسان را درهم ريخت و معادلات آنها را به هم زد. زنان در هر جايگاهي، همسر، مادر، خانهدار، دانشجو و... به دنبال تعيين سرنوشت خود و استقلال و امنيت در سايه حكومتي مردمي و ديني بودند. انقلاب اسلامي همانگونه كه محصول فعاليتهاي گسترده گروهها و اقشار مختلف جامعه بوده است، به دنبال احقاق حقوق اين گروههاي گسترده مردمي و اقشار مختلف و مشخصا زنان است. پس از وقوع انقلاب اسلامي و استقرار نظام جمهوري اسلامي، حقوق زنان در چارچوب ارزشهاي ديني و انقلابي طرح شد و متون قانوني به ويژه قانون اساسي در همين چارچوب، حقوق زنان را شناسايي و تضمين كرد. حقوق سياسي زنان از جمله حضور زنان در انواع انتخابات و مديريت سياسي و مشاركت در تصميمگيري، حقوق اجتماعي از جمله اشتغال، تامين اجتماعي، بهداشت و درمان و حقوق فرهنگي...
مانند آموزش رسمي و غيررسمي و فعاليتهاي ورزشي، هنري و مطبوعاتي، موضوعاتي هستند كه مسوولان بايد در تحقق هرچه بهتر آن، جامعه زنان را ياري كنند و همچنان در راستاي توسعه كشور و جهت اطمينان بخشيدن نسبت به اينكه مشاركت بيشتر زنان ميتواند ضامن توسعه پايدار از طريق دخالت آنان در فرآيند سياستگذاري در مراحل مختلف تصميمگيري باشد، انگيزه و اعتماد به نفس بيشتري را بين زنان به وجود آورند كه اين موضوع نهايتا به ارتقا و توسعه جامعه منجر ميشود.