« اعتماد» رويكردهاي تخريبي عليه رييسجمهور و كابينهاش را تحليل ميكند
حاشيهسازي از برون
گروه سياسي
هر اندازه كه زمان بيشتري از ايام انتخابات رياستجمهوري 1403 ميگذرد، تحركات گروههاي تندرو و شكستخوردگان در انتخابات براي تخريب دولت و توهين به رييسجمهور بيشتر ميشود. اين رفتارهاي غير متعارف تبليغاتي ازسوي راديكالهاي امتحان پس داده و رسانههاي همسوي آنها درحالي است كه ايران در يكي از حساسترين برهههاي تاريخي قرار دارد و دشمنان قسم خورده خارجي، منتظر كوچكترين شكاف و دريچه در داخل هستند تا از طريق آن دوباره، اقدامات خود عليه ايران را برنامهريزي كنند.
در چنين شرايطي كه ضرورت ايجاد انسجام ملي و اتحاد بيشتر از هر زمان ديگري احساس ميشود، كانونهاي فشار بر دولت و توهين به رييسجمهور كه اغلب آنها ذيل طيفهاي تندرو و رسانههاي همسوي آنها قرار دارند، بيشتر از هر زمان ديگري به تكاپو افتاده و به دولت فشار ميآورند. از اطلاق عنوان گوسالهپرستي ليدر جريان پايداري به دولت و جرياناتي كه به دنبال تنشزدايي و مذاكره هستند تا توهين مستقيم حسيندهباشي به رييسجمهور با واژههايي كه امكان ثبت آنها بر بلنداي يك مطبوعه فرهنگي ناممكن است. اين همه فشار به دولت ازسوي جريان راديكال راست و برخي سوداگران عرصه رسانه درحالي است كه مسعود پزشكيان، اعضاي كابينه و ياران نزديكش از ابتداي زعامت بر راس هرم اجرايي كشور، با ايده وفاق تلاش كردند، همه ظرفيتهاي كشور را براي عبور از مشكلات و دستيابي به شرايط پايدار به كار بگيرند. اين تندروها كه در زمان دولت سيزدهم، در برابر دامنه وسيع سوءمديريتها، اشتباهات، ترك فعلها و مفاسد گسترده ازجمله فساد 3.7ميليارد دلاري سكوت كرده بودند، اين روزها علم مخالفت و تخريب دولت را برافراشتهاند. بسياري از تحليلگران اما معتقدند اين نوع رفتارهاي انتحاري ازسوي جريان تندرو، ناشي از ورود كشور به عرصههاي تازه و موقعيت متفاوتي است كه فضا را براي رويكردهاي افراطي بيشتر از هميشه محدود ساخته است. توفيقهاي دولت در جنگ 12روزه و زمينهسازي براي ايجاد انسجام اجتماعي و اتحاد ملي، تعليق كامل رويكردهاي سلبي در بحث حجاب و به رسميت شناختن بيشتر سبك زندگي جوانان، حضور علي لاريجاني به عنوان دبير شوراي عالي امنيت ملي و تلاش دولت براي تداوم سياست تنشزدايي در منطقه و جهان، پايان دادن به بخشي از فيلترينگ و... كار را به جايي رسانده كه راديكالها احساس ميكنند اگر اقدامات فوري براي عرضاندام صورت ندهند، بيشتر از قبل به حاشيه عرصه سياسي رانده شده و ديگر حضور در مناصب انتخاباتي چون نمايندگي مجلس، عضويت در شوراهاي اسلامي شهرها و ساختارهاي اجرايي براي آنها به يك روياي در دوردست بدل ميشود. در واقع تندروها به خوبي درك كردهاند كه براي تداوم حضور خود در عرصه سياسي بايد به نقاط قوت دولت يورش ببرند. راس هرم دولت بدون ترديد شخص مسعود پزشكيان و ياران نزديك او محسوب ميشود كه توانستند گفتماني مورد تاييد مردم را شكل داده و به وسيله آن اقليت تندرو را در عرصه انتخابات شكست دهند. نقطه قوت بعدي دولت ظرفيتهايي است كه در حوزه تنشزدايي و مذاكرات در پيش گرفته است. دولت به خوبي توانسته در عرصه منطقهاي، توازن ارتباطي جالبتوجهي ايجاد كند؛ ازسوي ديگر مذاكرات با اروپا و حتي امريكا را با هماهنگي رهبر انقلاب ساماندهي كرده و معادلات را يكييكي حل كند، بنابراين تندروها سيبل بعدي حملات خود را بحث مذاكرات قرار دادهاند. نهايتا به دنبال ضربه زدن به ياران نزديك به رييسجمهور و ساختار رسانهاي مرتبط با اين افراد هستند.
مقابله با پزشكيان به عنوان راس هرم وفاق
يكي از شاخصهاي مهم پزشكيان، گفتماني است كه بر بلنداي آن توانست توجه اكثر ايرانيان را به خود جلب كند. پزشكيان با طرح ايدههايي چون «دعوا نكنيم»، «وفاق»، «محرم دانستن مردم و در ميان گذاشتن همه موضوعات با افكار عمومي»، «اجراي سياست تنشزدايي» و... توانست راي اكثريت ايرانيان را در مواجهه با سعيد جليلي ليدر راديكالترين طيف جريان راست، كسب كند. اما از همان فرداي روز انتخابات برخي تحليلگران اعلام كردند، دولت پزشكيان بايد منتظر تهاجمات تخريبي جريان شكست خورده در انتخابات باشد. مدت زمان زيادي طول نكشيد كه اين جريان حملات خود را به پزشكيان آغاز كردند. چهرههايي كه در زمان دولت رييسي اعلام ميكردند براي ارزيابي عملكرد يك وزير حداقل بايد دو الي سه سال به او زمان داد، كمتر از چهار ماه پس از حضور عبدالناصر همتي، پروژه استيضاح او را كليد زده و وزير اقتصاد دولت را از قطار كابينه پياده كردند. جالب اينجاست همتي به همان بهانه اصلاحات ارزي استيضاح شد. چهرهاي كه تلاش ميكرد با انجام اصلاحات ارزي جلوي مفاسد و ويژهخواري برخي نورچشميها را بگيرد و ارزهاي حياتي كشور را به جاي تجربياتي چون فساد چاي دبش و... صرف نيازهاي واقعي مردم و بهبود معيشت و شاخصهاي اقتصادي كند. پس از استيضاح همتي اما توپخانههاي تندروها عليه پزشكيان هرگز از كار نايستاد و به هر بهانهاي او و دولتش را نواختند. اينبار بهانه حمله به پزشكيان، اظهاراتي است كه او در نشست با برخي مديران رسانهاي درخصوص مذاكرات و رفتارهاي افراطي داشت. رييسجمهور بدون نگراني از عواقب اظهاراتش خطاب به صحبتهاي مدير مسوول روزنامه كيهان گفت: «ميخواهي چه كنيم؟ ميخواهي بجنگيم؟ او آمد زد و ما برويم درست كنيم و او باز هم بزند. يكي بگويد كه چه كار كنيم؟ اينها مسائلي نيست كه بخواهيم احساسي با آن برخورد كنيم و اين را هم بگويم ما بدون رضايت و هماهنگي با مقام معظم رهبري هيچ كاري نخواهيم كرد حتي اگر مخالف نظر خودمان باشد... آنچه مصلحت مردم و كشور است بايد انجام گيرد.» همين اظهارات پزشكيان كافي بود تا چهرههاي راديكال و رسانههاي همسوي آنها با اسم رمز مذاكرات، حملات همهجانبهاي را متوجه دولت كنند. توپخانه رسانهاي راديكالها در روز سهشنبه 21 مرداد با تيتر «حاشيهسازي براي دولت از درون»شخص رييسجمهور، كابينه و تيم رسانهاي دولت را آماج تندترين حملات و تخريبها قرار داد.
واكنش مردم به تخريب رييسجمهور و دولت
پس از حمله كيهان به اظهارات رييسجمهور، نوبت به فواد ايزدي، چهره نزديك به سعيد جليلي رسيد كه بخشي از بار تخريب دولت را به دوش بكشد. ايزدي در حساب كاربري خود در شبكه اجتماعي ايكس نوشت: «برداشت مقامات امريكايي از سخنان جناب آقاي رييسجمهور اين خواهد بود كه حمله بعدي به ايران هزينه جدي براي امريكا نخواهد داشت. يعني سخنان اخير ايشان احتمال حمله نظامي بعدي به ايران را افزايش داد.اگر اين جمله كه ما اهل «دعوا» نيستيم مانع جنگ بود حمله قبلي اتفاق نميافتاد.» اما بسياري از چهرههاي سياسي به مواجهه با چنين ديدگاههايي رفته و آن را بيمعنا دانستند. احمد زيدآبادي، فعال سياسي اصلاحطلب در يادداشتي با عنوان «پزشكيان بگويد «اهل دعواست» مشكل حل ميشود؟» نوشت: «واضح است كه صرفِ بيان «ما اهل دعوا نيستيم» نه ميتواند از وقوع يك جنگ جلوگيري كند و نه سبب آغاز آن شود، زيرا هر جنگي ريشهها، زمينهها و علل و عوامل بسياري دارد. بيان چنان جملهاي، فقط صلحطلبي يك طرف داستان را به نمايش ميگذارد، اما اينكه سخنان ديروز آقاي پزشكيان «احتمال حمله نظامي را افزايش داده است» واقعا به جوك شبيه است!» وي در ادامه آورده است: «چرا برخي محافل جريان اصولگرا، بر لزوم به كارگيري زباني جنگجويانه و تهديدآميز از طرف رييسجمهور اصرار دارند؟ اگر تصورشان اين است كه زبان جنگجويانه و تهديدآميز مانع بروز جنگ ميشود كه در اين صورت، دركي بچگانه از پديده جنگ و مناسبات بينالملل دارند، اما اگر واقعا مشتاق بروز جنگ ديگري هستند، چه خيري از آن براي مردم و مملكت و حتي خودشان متصورند؟»
همه راهها به مخالفت با مذاكره ختم ميشود
يكي از كانونهاي اصلي مخالفت تندروها با اقدامات دولت، بحث مذاكرات است. در واقع مذاكرات به اسم رمز حمله به دولت بدل شده است. در ادامه پاي سعيد جليلي نامزد شكست خورده انتخابات 1403 و مذاكرهكننده ارشد هستهاي ايران در دولت احمدينژاد كه اين روزها مرجعيت خود را براي طيفهاي راديكال جريان راست هم از دست داده و برخي از جايگزيني فتاح با او سخن ميگويند، به ميانه اين منازعه باز شد. او در اظهاراتي عجيب مذاكره را با گوسالهپرستي در زمان حضرت موسي مقايسه كرد. بسياري از تحليلگران پس از بيان اين اظهارات جليلي اين پرسش را مطرح كردند؛ اگر مذاكره، گوسالهپرستي است چرا جليلي در دولت احمدينژاد سالها، پرونده مذاكراتي ايران را با غرب ازجمله امريكا هدايت ميكرد؟ جليلي درحالي مذاكرات هستهاي را با گوسالهپرستي در زمان حضرت موسي قياس كرده كه به خوبي ميداند مساله مذاكره در ايران مسالهاي دراختيار دولت نيست و اين شعام و شخص رهبري هستند كه اين مذاكرات را هدايت ميكنند. به نظر ميرسد سعيد جليلي با جهل آشكار نسبت به واقعيتهاي سياسي و نظام تصميمسازيهاي ايران و اينكه تصميم درباره مذاكره با چه كسي است اقدام به توهين آشكار به رييسجمهور و ساختارهاي سياسي كشور ميكند، چراكه همان مذاكرهاي كه جليلي از آن به عنوان قياسي با گوسالهپرستي قوم حضرت موسي ياد ميكند با تصميم رهبر معظم انقلاب انجام شده؛ مذاكرهاي كه حتي در دولت شهيد رييسي نيز توسط علي باقري، معاون جليلي در شوراي عالي امنيت ملي پيش رفت.
برخي معتقدند تمركز تندروها روي بحث مذاكرات به دو دليل اصلي صورت گرفته است؛ نخست اينكه راديكالهاي جريان راست به خوبي ميدانند توفيق دولت در شكلدهي به يك توافق پايدار منجر به رفع تحريمها و رونق اقتصادي و معيشتي در كشور ميشود و اين توفيق باعث خواهد شد در آوردگاههاي انتخاباتي پيش رو، جريان تندرو، اقبالي ازسوي مردم دريافت نكرده و به حاشيه عرصه سياسي و مديريتي كشور رانده شوند. دليل دوم اما مرتب با كانونهاي كاسبي است كه از تحريمها سودهاي ميليارد دلاري به جيب زده و از اين رهگذر حسابهاي خود را پر ساختهاند. درواقع كاسبان تحريم از تجاهل و سوءنيت تندروها سوء استفاده كرده و تلاش ميكنند زمينههاي رفع تحريمها را مسدود كنند.بايد ديد اين رويارويي ميان دولت و گفتمان تنشزدايي و افراد و جريانات تندرو تنشزا سرانجام چه سرنوشتي پيدا ميكند و آيا دولت ميتواند از دل اين دامنه تخريبي گسترده منافع ملي را استيفا كند يا نه؟