• 1404 دوشنبه 21 مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6162 -
  • 1404 دوشنبه 21 مهر

سرمايه‌هاي خرد براي حفظ ارزش به بازار طلا مي‌روند

پول داغ در بازار مذاب

فاطمه كريم‌خان

«اينها قبلا خريد نوزادي بود، الان خريد همه است.» اين را يك طلافروش محلي در مورد سيني بزرگ پلاك‌هاي 300 تا 600 سوتي مي‌گويد. «فقط هم اينها نيست. پيرسينگ گوش و بيني، گوشواره، زير يك گرم خيلي چيزهاي متنوعي داريم؛ حتي سنجاق طلا. البته بيشتر مردم سكه‌هاي سوتي مي‌برند تا اين چيزها را. سكه‌هاي سوتي قيمت مشخصي دارد، اجرت هم ندارد و تنها ماليات و رقم ناچيزي سود معامله به آنها اضافه مي‌شود. براي همين بيشتر مردم ترجيح مي‌دهند آنها را ببرند.» اين خلاصه كوتاهي از وضعيت بازار طلاي محلي است. نه اينكه مردم ديگر توان خريدن چند گرم طلا، طلاي تزييني يا سكه و نيم‌سكه را نداشته باشند، اين خريدها هم هنوز ادامه دارد، بسته به آن چيزي كه كاسب‌ها به آن «پاخور محله و مغازه» مي‌گويند، هنوز بسياري از طلافروش‌ها اين شانس را دارند كه رقم‌هاي بالا حتي تا چند ميليارد تومان در روز معامله كنند. براي طلافروشي‌هاي محلي البته داستان كمي متفاوت است. 

فروشنده يك طلافروشي در پاساژي در محله جيحون مي‌گويد: «روزها اغلب هيچ كس خريد نمي‌كند. ما هم آن بنيه مالي را نداريم كه از كسي بخريم. بيشتر خريد و فروش‌ها غروب‌ها انجام مي‌شود. خيلي از مردم دنبال طلاي شكسته هستند. مردم ديگر حتي به خريد طلاي مستعمل و دست دوم هم اعتقاد ندارند و مي‌خواهند مستقيم طلاي شكسته بخرند. با اينكه طلاي شكسته را نمي‌شود استفاده كرد و خطرش هم بيشتر است، چون در صورتي كه آن را از شما بدزدند، خيلي راحت‌تر مي‌شود معامله‌اش كرد، اما باز هم در بين مردم اين طور جا افتاده كه خريد طلاي شكسته سود بيشتر و ضرر كمتري دارد. آنجاهايي كه بنيه مردم كم است و مردم طلا را بيشتر براي پس‌انداز مي‌خرند، طلا را مي‌خرند كه ارزش پولشان را حفظ كنند به همين دليل هم بيشتر دنبال طلاي شكسته هستند تا طلاي كاركرده، خيلي خيلي كم پيش مي‌آيد كه طلاي نو در اين محله‌ها بخرند.» 

سبك‌هاي مختلف، نيت‌هاي يكسان

طلافروش‌ها مي‌گويند حالا ديگر مي‌توان خريداران طلا را به چند قسمت تقسيم كرد؛ آنهايي كه طلاي آب‌شده مي‌خرند، اميدوار هستند كه با همان سرمايه اندكي كه دارند، كار كنند. اينها كساني هستند كه به سود بازار اعتمادي ندارند و به جاي آن در بازار طلا سرمايه‌گذاري مي‌كنند. خيلي‌هايشان زن‌هاي خانه‌داري هستند كه ارث يا سرمايه كوچكي به دست آورده‌اند و مي‌خواهند از اين طريق درآمد ثابتي داشته باشند، هرچند كه درآمدشان آنچنان هم بالا نباشد. كساني كه طلاي شكسته مي‌خرند، سرمايه كمتري دارند، آنها هم مي‌خواهند در عمل از افزايش تورم ضرر كمتر بكنند همين ‌طور ارزش سرمايه‌شان را نگه دارند. اين هم يك نوعي از بازي كردن با سرمايه است كه البته از آن درآمد ثابتي به دست نمي‌آيد و معمولا سال‌ها طول مي‌كشد تا سوددهي داشته باشد. اما نبايد از ياد ببريم كه به هر حال سرمايه را بند مي‌كند و ارزش آن را نگه مي‌دارد. كساني كه طلاي دست دوم مي‌خرند، معمولا اين طلا را براي استفاده مي‌برند، اما چون فكر مي‌كنند هزينه‌هاي خريد طلا زياد است، ترجيح مي‌دهند با قيمت اقتصادي‌تري طلا بخرند، براي همين دنبال خريد طلاي دست دوم هستند. خريد طلاي دست دوم خطرهايي هم دارد. گاهي اوقات تمام وزن آن طلا واقعا طلا نيست و در آن چيزهاي ديگري هم قاطي شده است كه باعث مي‌شود آدم‌ها ضرر كنند، اما در خيلي از مواقع چون اجرت ساخت آن بسيار كمتر از طلاي نو است، مردم فكر مي‌كنند كه خريد اين طلا به نفع آنهاست. در نهايت كساني هم هستند كه طلاي نو مي‌خرند. آنها كساني هستند كه آنقدري دست و بالشان تنگ نيست و مشكلي با پرداخت اجرت ساخت و باقي هزينه‌هاي خريد طلا ندارند. قبلا اين طور بود كه معمولا براي هديه يا عروس طلاي نو مي‌خريدند، ولي الان حتي آنها هم اول سيني طلاهاي دست دوم را نگاه مي‌كنند، بعد سراغ طلاهاي نو مي‌روند.

يك طلافروش در بازاري محلي در خيابان انقلاب مي‌گويد: «طلاي نو و كهنه نداريم؛ طلا طلاست و هميشه سرمايه‌گذاري خوبي محسوب مي‌شود. حالا بعضي‌ها نمي‌خواهند پول اجرت و طلاساز بدهند، اين هم خيلي به توان مالي آنها مربوط نيست. بيشتر كساني كه طلا را براي سرمايه‌گذاري مي‌خرند - كه تقريبا الان ديگر همه مردم را شامل مي‌شود - اول به اين فكر مي‌كنند كه وقتي اين طلا را بفروشند چطور پولشان برمي‌گردد و بر اين اساس تصميم مي‌گيرند كه چطور طلا بخرند و چه چيزي بخرند. الان كه قيمت‌ها اين طور به ساعت افزايش پيدا مي‌كند، مردم از ترس اينكه همين كه دارند را فردا نتوانند بخرند، همان ساعتي كه پول به دستشان مي‌رسد، مي‌آيند و آن را به كالا تبديل مي‌كنند. اگر اين كالا سرمايه‌اي باشد كه چه بهتر. البته بايد اين را هم بگويم كه الان ديگر همه كالاها سرمايه‌اي است، چون اگر پِهِن هم بخريد سال بعد قيمتش از آن چيزي كه خريده‌ايد، گران‌تر مي‌شود.» 

پول داغ داخلي در بازار مذاب طلا

وضعيتي كه اين طلافروش به آن اشاره مي‌كند، وضعيتي است كه در اقتصاد به آن «پول داغ داخلي» مي‌گويند. شرايطي كه رشد تورم چنان سريع و تغيير قيمت‌ها چنان غيرقابل پيش‌بيني و غيرقابل كنترل است كه مردم در آن ترجيح مي‌دهند در هيچ شرايطي پول را به صورت نقد نگه ندارند و به محض اينكه پولي به دست مي‌آورند، آن را به كالا تبديل كنند.  طبق گزارش مركز آمار ايران، تورم در دوازده ماه گذشته هرگز پايين‌تر از 30 درصد نبوده است. طبق گزارش بانك مركزي، تورم در دوازده ماه گذشته معمولا بالاي 35 درصد نوسان داشته است. در همين زمان، سود سپرده يكساله، حدود 20 درصد و سود سپرده‌هاي بلندمدت‌تر، براي مثال سه ساله، 22 تا 25 درصد تعيين شده كه حدود 30 درصد كمتر از نرخ تورم است. همين مساله باعث مي‌شود سپردن سرمايه‌هاي خرد به بانك‌ها عملا از ميان گزينه‌هاي موجود براي سرمايه‌گذاري خط بخورد. بازارهاي جايگزين ديگري كه وجود دارد، بازار مسكن، خودرو، بورس، ارز و البته طلاست. مساله بازار مسكن و خودرو اين است كه جاذب سرمايه‌هاي اندك نيست. وقتي يك متر آپارتمان بيشتر از 10 برابر حداقل حقوق تعيين شده براي سال جاري قيمت دارد، غير قابل پيش‌بيني نيست كه سرمايه‌هاي اندك به سمت اين بازار حركت نمي‌كند. بازار خودرو هم دست‌كمي از اين وضعيت ندارد. پرايد نو كه از ابتداي تاسيس خط توليدش به خودرو اقتصادي براي طبقات محروم مشهور شده بود، اخيرا سقف قيمت 500 ميليون توماني را به دست آورده است كه نشان مي‌دهد اين گزينه هم براي سرمايه‌هاي خرد دور از دسترس است. بازار سهام با بالا و پايين‌هاي مدام و شهرتي كه از باب نقره داغ كردن سرمايه‌داران خرد به دست آورده، موقعيت خود را براي جذب سرمايه‌هاي اندك از دست داده است. شرايطي كه باعث مي‌شود ارز و طلا بر سر جذب سرمايه‌هاي خرد با هم رقابت كنند.

آخرين سنگر سرمايه‌هاي خرد 

«فايزه» زن كارمند جواني كه در يك طلا فروشي محلي مشغول خريد است، مي‌گويد: «من هميشه 30 درصد حقوقم را براي پس‌انداز مي‌گذاشتم و معمولا هم با آن طلا مي‌خريدم، اميدوار بودم كه با اين شكل پس‌انداز كردن بالاخره بتوانم يك روزي قدمي براي زندگي‌ام بردارم و ماشيني يا آپارتمان كوچك بدون سندي يا چيزي مثل اين براي خودم بخرم. تا همين دو، سه سال پيش مي‌توانستم با 30 درصد حقوقم انگشتر يا گوشواره بخرم، هر چند وقت يك بار هم طلاهاي كوچك و چند گرم و مختصرم را به طلافروشي آشنايي مي‌آوردم و به جاي آن طلاي بزرگ‌تري برمي‌داشتم كه وسوسه‌ام براي فروش و تبديل به پول كردن آن كمتر شد. همين اسفند سال قبل با 30 درصد حقوقم هنوز مي‌شد يك گرم طلاي نو خريد؛ الان نهايتا بتوانم يك سكه سوتي يا يك تكه طلاي شكسته بخرم. قيمت‌ها واقعا بالا رفته است و پولمان هر روز بي‌ارزش‌تر مي‌شود. اين استرس و اضطراب برای پولي كه اول ماه مي‌گيريم تا آخر ماه چطور آب مي‌شود و ديگر هيچ قدرت خريدي ندارد، آنقدر من را آزار مي‌دهد كه نمي‌توانم صبر كنم پولم به اندازه يكي، دو گرم طلا جمع شود. براي همين بلافاصله كه پولي به دستم مي‌آيد، شده طلاي نوزادي يا حتي سنجاق مي‌خرم و يك گوشه مي‌اندازم. اين طوري احساس مي‌كنم كه كمي پس‌انداز كرده‌ام و اگر خرج پيش‌بيني نشده‌اي پيش بيايد، مي‌توانم روي آن حساب كنم.» 

«زهرا» زن خانه‌دار ديگري است كه در طلافروشي مشغول خريد سكه سوتي است. او هم حرف‌هاي مشابهي مي‌زند: «قبلا به خودم مي‌گفتم بايد هميشه مقداري پول نقد در دستم باشد تا اگر بچه‌ام  مريض شد يا يك دفعه مهمان ناخوانده‌اي از راه رسيد يا خرجي پيش آمد، لنگ نمانم. الان ديگر اين طور فكر نمي‌كنم و هيچ پولي در دستم نگه نمي‌دارم، همين قدر كه مخارج روزمره را سامان مي‌دهم بلافاصله باقي پول را به طلا تبديل مي‌كنم. فوق فوقش اگر لازم شد هزينه‌اي بكنيم يك تكه طلا مي‌فروشيم. اول اين تابستان طلا گرمي 6 ميليون تومان هم شد. بعد يك‌باره از 10 ميليون تومان هم رد شد و حالا كه به 11 ميليون تومان هم رسيده است. خب من اگر پول در دستم نگه مي‌داشتم از آن وقت تا حالا اندازه 500 سوت طلا ضرر كرده بودم. حالا هم همين است، بعضي‌ها مي‌گويند نخريد چون ارزان مي‌شود، من مي‌گويم كي در اين مملكت چيزي گران شده كه بعد دوباره ارزان شده باشد؟ آدم اگر خودش پس دست را نداشته باشد، كلاهش پس معركه است.» 

عيب و هنر به هم آميخته

هجوم سرمايه‌هاي خرد به بازار طلا، مختص فروشنده‌هاي محلي نيست، حالا ديگر اغلب صفحات اينستاگرامي فروش طلا هم بخش ويژه‌اي براي فروش طلاي زير يك گرم دارند كه نشان مي‌دهد بازار طلاهاي كوچك و كم‌قيمت، گردش مالي بسيار قابل ملاحظه‌اي دارد. اما تنها طلاسازها نيستند كه از اين وضعيت منتفع مي‌شوند. 

شبكه‌هاي آنلاين فروش طلا - كه تا همين دو، سه سال پيش محدود به تنها يكي، دو سايت نه چندان شناخته شده بودند كه اغلب در شهرستان‌هاي كوچك فعاليت مي‌كردند و جذب سرمايه اندكي داشتند - به‌خصوص در يكي، دو سال اخير چنان از نظر تعداد و حجم سرمايه‌هايي كه جذب كرده‌اند، رشد كرده‌اند كه پليس مبارزه با مفاسد اقتصادي و همين طور فتا را مجبور كرده‌اند كه بارها در مورد آنها هشدارهاي علني صادر كنند. سكوهاي فروش آنلاين طلا ادعا مي‌كنند كه مردم مي‌توانند با هر مقدار سرمايه‌اي كه در اختيار دارند به قيمت روز طلا بخرند. اين طلا معمولا به صورت فيزيكي به خريداران تحويل داده نمي‌شود، بلكه به صورت اعتباري در نزد سكوهاي فروش طلا باقي مي‌ماند و گاهي با افزايش قيمت منجر به سود هم مي‌شود، هر چند بيشتر مسيري براي پس‌انداز با ثبات به نظر مي‌رسد. برخي از اين سكوها از كاربران خود مي‌خواهند كه به سكو اجازه بدهند ماهانه مبلغ معيني از حساب آنها برداشت كند و آن را در بازار طلا سرمايه‌گذاري كند. مسيري كه به نظر مي‌رسد براي بسياري از مردم جذابيت دارد و بازاري براي افزايش روزافزون تعداد سكوهاي فروش طلا به اين طريق فراهم كرده است. با وجود هشدارهاي مكرر مقامات قضايي و پليس و همسان‌سازي سكوهاي فروش طلا و شركت‌هاي هرمي كه در نهايت به مالباختگي تعداد قابل ملاحظه‌اي از مردم منجر شد و با وجود تلاش مكرر پليس و بانك مركزي و نهادهاي ديگر براي ساماندهي به فروش طلاي آنلاين، ادامه تبليغ و جذب سرمايه توسط اين سكوها نشان مي‌دهد كه ترس از دست دادن قدرت خريد ريال، از ترس از دست دادن كل پولي كه در معامله‌اي مي‌تواند مشكوك باشد، بيشتر است و ايده پس‌انداز كردن با طلا هنوز مي‌تواند بر تمام ترس‌هاي ديگري كه اطراف معاملات خرد طلا وجود دارد، ترس‌هايي از قبيل اينكه شايد در زمان درخواست سكو نتواند طلاي خريداري شده را تحويل بدهد يا اينكه شايد در طلاي شكسته‌اي كه خريده مي‌شود ناخالصي وجود داشته باشد يا در طلاي آب شده يا دست دوم مفتول وجود داشته باشد، مي‌چربد. 

نگراني مدام از باب از دست دادن قدرت خريد سرمايه‌هاي كوچك، نه‌تنها جلوي سر جمع شدن اين سرمايه‌ها براي سرمايه‌گذاري آنها در پروژه‌هاي زيربنايي تضمين شده را مي‌گيرد، بلكه همچنين امنيت رواني جامعه را هم تحت‌تاثير قرار مي‌دهد. «زري» زن جوان پرستاري كه دو كودك خردسال دارد در اين مورد مي‌گويد: «آن وقت كه بانك‌ها حراج سكه گذاشتند، من مقداري پول قرض كردم و سكه خريدم و سود بسيار خوبي كردم. از آن وقت به بعد ديگر مدام درگير قيمت‌هاي طلا هستم. استرس اينكه اگر الان نخرم فردا هيچ چيزي نتوانم بخرم، راحتم نمي‌گذارد. اجاره خانه‌اي كه ما در آن ساكن هستيم، در يك سال از 10 ميليون به 18 ميليون رسيده است. ما آنقدر پول در نمي‌آوريم كه بتوانيم خرج زندگي در آرامش را بدهيم. فكر نكنيد كه چيز خيلي زيادي مي‌خواهيم؛ ما از وقتي دو تا بچه‌مان به دنيا آمده‌اند يك بار هم يك مسافرت نرفته‌ايم، يك شمال هم نرفته‌ايم. اول برج را نمي‌توانيم به آخر برج برسانيم. اگر همين 300 سوت، 500 سوت‌ها را هم نخريم، هيچ‌ وقت نمي‌توانيم از جايمان تكان بخوريم. اينكه آدم چقدر اضطراب مي‌كشد كه هر روز نگاهش به قيمت‌ها باشد يك طرف، اينكه آدم چقدر از داشتن اين دو زار و ده شاهي در خانه خودش عصبي مي‌شود يك طرف ديگر. چند وقت پيش بچه‌ام پلاكش را كه زير يك گرم بود پاره كرد و زمين انداخت، جارو برقي پلاك را خورد و پدرم درآمد تا تمام كسيه را بگردم به اميد اينكه شايد آن پلاك را بتوانم پيدا كنم و آخر هم نتوانستم گيرش بياورم به همين راحتي چند ميليون پول از دستمان رفت. از آن طرف يك دقيقه نمي‌توانم خانه را خالي بگذارم. وقتي مي‌شنوم كه خانه همسايه‌هايمان را چقدر راحت خالي كرده‌اند، تمام وجودم پر از اضطراب مي‌شود كه اگر اين اتفاق براي من بيفتد، تمام زندگي‌ام در يك لحظه از دستم مي‌رود. اين شده است روزگار جواني ما كه فكر مي‌كرديم چه كارها در آن خواهيم كرد. آن كارها كه مي‌خواستيم بكنيم شده است روز را به شب دوختن و درز را با نخ گرفتن و 300 سوت را 400 سوت كردن كه فقط از زندگي عقب نيفتيم.» 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون