• 1404 دوشنبه 21 مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6162 -
  • 1404 دوشنبه 21 مهر

راهي به جز جلو رفتن نداريم

نيوشا طبيبي

بعد از جنگ دوازده روزه و مقاومت ايران، توجه مردم - لااقل آنهايي كه من در اسپانيا با آنها معاشرت دارم - به كشور ما بيش از پيش شده است. مردم اسپانيا معمولا درباره مليت خارجي‌ها كنجكاوي نمي‌كنند. كمتر از خارجي مي‌پرسند كه اهل كجاست و اينجا چه مي‌كند؟ اما آنهايي كه مي‌پرسيدند يا برحسب اتفاق متوجه مي‌شدند كه ايراني هستم، لبخندي مي‌زدند و مي‌گفتند: «اوه، بله پرسا» و پرسا هم كه همان پرشيا و پارس است. بعد از جنگ اخير وقتي كسي از مليت ما باخبر مي‌شود معمولا خيلي با احتياط و مودبانه درباره حمله اسراييل مي‌پرسد. حتما از ميزان تنفر مردم اسپانيا از جنايات اسراييل با خبر هستيد. روزي نيست كه در گوشه‌اي از مادريد تجمعي عليه رژيم كودك‌كش بر پا نشود و عده زيادي از پير و جوان و كوچك و بزرگ در آن شركت نكنند.  توجه مردم به ايران بعد از چند دهه كه ما مورد سنگين‌ترين هجوم تبليغاتي تاريخ قرار داشته‌ايم، اتفاق بسيار مباركي است. از آن فرصت‌هايي است كه بارها و بارها در عرصه‌هاي مختلف نصيب ما شده و ما در بيشتر موارد دچار چنان كندي در تصميم‌گيري و تصلب و محافظه‌كاري بوده‌ايم كه نتوانسته‌ايم از موقعيت پيش آمده به نفع خود و ايران بهره‌برداري كنيم. عرض كردم چند دهه است كه مورد هجوم قرار گرفته‌ايم، البته درست‌تر آن است كه بگويم از تولد پديده رسانه هيچ زماني نبوده كه ما زير فشار كارزار تبليغاتي ضد ايراني نبوده باشيم. از چند كشور اروپايي كه آنها با ما سابقه استعماري و دشمني ندارند، مثل اسپانيا و يكي، دو كشور ديگر مانند هلند و فنلاند و سوئد بگذريد. آنگلوساكسون‌ها به‌طور عام و البته فرانسه و آلمان و ايتاليا و بلژيك، از زماني‌كه سري ميان سرها درآوردند، در پي تحقير ملل ديگر بوده‌اند. در نظر بسياري از سياستمداران نژادپرست غربي - كه تعدادشان هم كم نيست - ملل غير اروپايي مستحق داشتن چنين ثروت و امكانات طبيعي نيستند، حق ندارند براي صنعتي شدن تلاش كنند و شيوه حكومتداري را هم بايد از دموكراسي‌هاي غربي‌ بياموزند.  مشكل آنها با ايران، به دليل اراده و عادت مردمان كشور ما به ساختن است. تفاوت ما با بسياري از همسايگانمان به صورت تاريخي چنين است: ما ملتي توليد‌كننده هستيم و علاقه داريم هر كالاي مورد نياز خود را توليد كنيم و بسياري از ملل ديگر منطقه، از اصل و اساس بازرگان بوده و هستند و علاقه چنداني به توليد ندارند. طبيعي است كه وجود ما و تمايلي كه به توليد داريم، براي آناني كه خود را قطب و مركز صنعت و فناوري جهان مي‌دانند، خوشايند نيست. كافي است نگاهي به تاريخ تلاش‌هاي دو قرن اخير ما براي دستيابي به فنون جديد بيندازيد تا صحت عرض من مشخص شود. اولين تلاش ما براي آموختن فناوري‌هاي جديد و خيز برداشتن براي آنكه از قافله عقب نمانيم، تدبير مرحوم شاهزاده عباس ميرزا در فرستادن چند جوان ايراني براي آموختن اسلحه‌سازي و چاپ و فنون ديگر بود. حكايت آنچه بر سر اين شش جوان رفت در كتاب‌هاي متعددي آمده، اما نايل گرين در كتاب «عشق غريبه‌ها: سرگذشت شش محصل ايراني در انگلستان جين آستين» شرحي مفصل در بد‌عهدي انگليسي‌ها و ممانعت جدي آنها از دستيابي اين محصلان به علوم و فناوري جديد آورده. اما اين جوانان ايراني با انگيزه فراوان در به در به دنبال آموختن بوده‌اند. وقتي بودجه تمام مي‌شود و افرادي كه قول همراهي و همكاري به شاهزاده داده بودند، بد عهدي مي‌كنند، اين جوانان عقب نمي‌نشينند. آن زمان تب آموختن زبان فارسي در لندن و در بين خانواده‌هاي اعيان و اشراف چنان بالا بوده كه طبق گزارش نويسنده كتاب، دختر انگليسي لندني شعر فارسي مي‌سروده! پس محصلان ما، از آموزگاري زبان فارسي خرج تحصيل خودشان را فراهم مي‌كنند و در به در به دنبال استادان فن جست‌وجو مي‌كنند تا چيزي بياموزند.  پس از اين هم تمامي تلاش‌هاي ما براي دستيابي به فناوري‌هاي جديد با سنگ‌اندازي مواجه شد. خاطرات خيامي در توليد پيكان، علي‌اكبر رفوگران در توليد خودكار بيك و تا همين امروز خاطره آقاي رفتاري در تلاش براي راه‌اندازي كارخانه و در سطح كلان تلاش شصت‌ساله ما براي راه‌اندازي چرخه كامل انرژي هسته‌اي - گفت‌وگوي زنده‌ياد اكبر‌اعتماد با بي‌بي‌سي در اين موضوع شنيدني است - نمونه‌هايي از اين دست هستند. تاسيس ذوب‌آهن كه پايه‌ كشور براي توسعه به حساب مي‌آمد و كشورهاي غربي مطلقا علاقه‌اي به همكاري در اين زمينه‌ها با ايران نداشته و البته هيچ‌وقت هم نخواهند داشت، نشان‌دهنده نگاه واقعي غربي‌ها به ماست. هنوز هم به عيان ما را مستحق پيشرفت نمي‌دانند و اعتقاد دارند كه ما بايد مواد خام بفروشيم و محصولات آنها را خريداري كنيم. ما حداكثر اجازه داريم مانند چند كشور ثروتمند ديگر به مراكز تجاري و تفريحي جهان مبدل شويم، اما توليد صنعتي خط قرمز است.
اينكه مي‌گويم غربي‌ها علاقه‌اي به پيشرفت ما ندارند و تا آنجا كه بتوانند در مسير ما سنگ‌اندازي مي‌كنند، به اين معني نيست كه شرقي‌ها ايران پيشرفته و قوي را دوست دارند. واقعيت اين است كه ما راهي جز قدرتمند شدن نداريم، چون در اين گوشه جهان مانند تمام تاريخ‌مان تنهاي تنها و بي‌متحد هستيم و البته ما هم تن به حرف شنوي از هيچ قدرتمندي در عالم را نمي‌دهيم.  اما درباره اينكه مردم آزادانديش جهان به تكاپوي بازشناسي ايران افتاده‌اند براي ما فرصت بي‌مانندي ايجاد كرده كه بايد از آن بهره‌مند شويم. متاسفانه در اين گير‌و‌دار ما بازهم دچار ركود و كندي در تصميم‌گيري و محافظه‌كاري هستيم.‌اي كاش دستگاهي براي مديريت و برنامه‌ريزي فرهنگي و تبليغي مختص خارج از ايران وجود داشت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون