ضرورت تغيير پارادايم در گردشگري ايران
انوشيروان محسنيبندپي
در سالهاي اخير جهان شاهد بحرانهاي متعددي بوده است؛ از جنگها و تنشهاي ژئوپليتيكي گرفته تا پاندميها، تغييرات اقليمي و تحولات رسانهاي كه هر يك به نوعي بر صنعت گردشگري اثر گذاشتهاند. در چنين شرايطي ديگر نميتوان با الگوهاي سنتي و واكنشي به مديريت اين حوزه پرداخت. معتقدم كه دوران مديريت منفعل به سر آمده است؛ بايد از «مديريت بحران» به سوي «مديريت در بطن بحران» حركت كنيم؛ مديريتي كه تحليلگر، تاكتيكي و آيندهنگر باشد. صنعت گردشگري به واسطه پيوند مستقيم با ذهنيت عمومي، بيش از ساير بخشها از تحولات محيطي تاثير ميپذيرد. كافي است چند خبر منفي درباره ايران در رسانههاي خارجي منتشر شود تا تصوير ذهني بسياري از گردشگران نسبت به كشور تغيير كند. اما در همين شرايط نيز ميتوان كنشگر بود. من در نشست اخير «تغيير رويكردهاي مديريت در مواجهه با بحرانهاي گردشگري» بر همين نكته تاكيد كردم: نبايد در برابر بحرانها منفعل باشيم. انفعال به معناي پذيرش حاشيهنشيني است. ما بايد شرايط را درست تحليل كنيم، تاكتيكها را تغيير دهيم و مسيرهاي تازهاي را براي جذب گردشگر فعال كنيم. جهان فقط اروپا نيست. زماني كه يك بازار به دليل تحولات سياسي يا رسانهاي محدود ميشود، ميتوان بازارهاي جديدي را در حوزه گردشگري سلامت، گردشگري مذهبي يا گردشگري منطقهاي فعال كرد. تجربه نشان داده كه انعطافپذيري در سياستگذاري و هوشمندي در تحليل شرايط، ضامن پايداري صنعت گردشگري است.
يكي از مولفههاي كليدي در مديريت نوين گردشگري، ايجاد احساس امنيت است. امنيت فقط در مرزها و خيابانها معنا ندارد؛ در ذهن گردشگر نيز بايد احساس آرامش شكل گيرد. وقتي اين احساس تقويت شود، مسير بازگشت گردشگران خارجي به كشور هموار خواهد شد. در همين راستا، ديپلماسي گردشگري را يكي از ابزارهاي مهم براي مقابله با جريان ايرانهراسي ميدانم. بايد در نمايشگاههاي بينالمللي حضوري فعال داشته باشيم و از ظرفيت بخش خصوصي براي معرفي ايران بهره بگيريم. ايران با داشتن ۱۳ اقليم از ۱۱ اقليم شناخته شده جهان، كشوري با تنوع زيستي و فرهنگي كمنظير است. حتي اقليم خشك ايران كه گاه به عنوان محدوديت از آن ياد ميشود، خود يك جاذبه طبيعي و منحصربهفرد است.
اما تحقق اين اهداف، بدون بازنگري در ساختارها ممكن نيست. من بارها تاكيد كردهام كه بازتعريف ساختار سازماني گردشگري و استقلال مالي آن يك ضرورت است. چابكي در تصميمگيري و سرعت عمل در اجراي سياستها زماني محقق ميشود كه ساختار اداري ما متناسب با ماموريتهاي جديد تعريف شود.
در كنار ساختار، سرمايه انساني نيز نقشي تعيينكننده دارد. كشورهايي چون تركيه با آموزش هدفمند نيروي انساني در همه سطوح، از مديران تا راهنمايان تور، توانستهاند قدرت رقابتپذيري خود را افزايش دهند. ما نيز بايد چنين كنيم. آموزش، تنها انتقال مهارت نيست؛ ايجاد نگرش حرفهاي و بينالمللي در بدنه گردشگري است. از ديگر پايههاي مديريت آيندهنگر، داده و آمار دقيق است. بدون داده، مديريت ممكن نيست. هماكنون با همكاري سازمان برنامه و بودجه و مركز آمار ايران، در حال تعريف شاخصهاي دقيق براي سنجش سهم واقعي گردشگري در اقتصاد ملي هستيم. بايد بتوانيم با مستندات علمي و آماري نشان دهيم كه گردشگري چه نقشي در اشتغال، توليد ناخالص داخلي و تعاملات فرهنگي ايفا ميكند. اگر نتوانيم اندازهگيري كنيم، نميتوانيم مديريت كنيم. يكي از اقدامات تازه معاونت گردشگري، راهاندازي سامانه جامع گردشگري سلامت است كه با همكاري وزارت بهداشت طراحي شده و در استانهاي تهران، فارس و خراسان رضوي به صورت پايلوت در حال اجراست. اين سامانه مسير ارايه خدمات درماني به گردشگران خارجي را شفاف و رسمي ميكند و ميتواند به ايران جايگاهي ممتاز در گردشگري سلامت منطقه بدهد. در كنار اين اقدامات، اعتمادسازي ميان ايرانيان خارج از كشور براي من از اهميت ويژهاي برخوردار است. حدود هفت تا هشت ميليون ايراني در خارج از كشور زندگي ميكنند؛ اگر آنان احساس امنيت و اعتماد كنند، خود بهترين سفيران فرهنگي ما خواهند بود. تسهيل سفر براي اين گروه نه فقط اقدامي اقتصادي، بلكه گامي فرهنگي و هويتي است. آينده صنعت گردشگري ايران در گروي تغيير پارادايم مديريتي است؛ از تصميمهاي كوتاهمدت و واكنشي به سمت سياستهاي پايدار، سناريومحور و مبتني بر داده. در جهاني كه بحرانها زنجيرهاي و پيشبينيناپذيرند، مدير موفق كسي است كه پيش از وقوع بحران، مسير واكنش را طراحي كرده باشد. ما بايد ياد بگيريم در دل بحران، فرصت ببينيم؛ بايد جسارت بازانديشي در سياستها و انعطاف در تصميمگيريها را داشته باشيم. آينده گردشگري ايران در گروي همين تغيير نگاه است: از مديريت سنتي به مديريت خلاق، دادهمحور و انساني. امروز بيش از هر زمان ديگر به همافزايي ميان دانش، تجربه و ابتكار نياز داريم تا صنعت گردشگري كشور از يك حوزه حاشيهاي به جايگاهي مركزي در نظام حكمراني و توسعه ملي ارتقا يابد. اگر چنين شود، ميتوانيم نهتنها از بحرانها عبور كنيم، بلكه آنها را به فرصتهاي تازهاي براي معرفي ايران، افزايش تعامل فرهنگي و رشد اقتصادي تبديل كنيم.
معاون گردشگري كشور