فشار امريكا به پاكستان
پيرمحمد ملازهي
در رابطه ميان امريكا و پاكستان دو مساله بسيار مهم وجود دارد كه به دور قبل از روي كار آمدن ترامپ و عمران خان باز ميگردد يعني زماني كه جورج بوش پسر تصميم گرفت مناسبات امريكا را در جنوب آسيا و شبهقاره هند از طريق هندوستان كه رقيب منطقهاي پاكستان محسوب ميشود، تنظيم كند. در حالي كه در گذشته و بهخصوص در دوره جنگ سرد اين پاكستان بود كه همواره مورد توجه امريكا قرار داشت و از جايگاه خاصي در سياست منطقه امريكا به خصوص در جنوب آسيا برخوردار بود. در آن زمان هندوستان و اتحادشوروي سابق ارتباطات نزديكي با يكديگر داشتند. اما بعد از اينكه يك توافق هستهاي بين امريكا و هندوستان حاصل و بنا شد 12 رآكتور هستهاي با تكنولوژي پيشرفته در اختيار هنديها قرار گيرد، همين انتظار را پاكستان هم داشت كه چنين امكاناتي در اختيارش قرار گيرد، اما امريكاييها اين كار را انجام ندادند، از همان زمان روشن بود كه امريكاييها انتخاب خود كردهاند و هندوستان را برگزيدهاند و پاكستان ديگر آن جايگاهي را كه در گذشته داشته، نزد آنها ندارد. اين عاملي بود كه با گذشت زمان ادامه پيدا كرد تا رسيد به دونالد ترامپ رييسجمهور كنوني امريكا و در پاكستان هم بعد از دولت نوازشريف رسيد به عمران خان امريكاييها كمكهاي مالي خود را به پاكستان متوقف كردند، چرا كه سررسيد 350ميليون دلار رسيده بود و ترامپ از پرداخت آن خودداري كرد. ترامپ نهتنها جلوي پرداخت اين پول را گرفت بلكه در سخناني عنوان كرد، بنا بود پاكستان با اين پول جلوي تروريسم را بگيرد و نهتنها اين كار را انجام نداده بلكه شرايطي فراهم كرده كه تروريسم در اين كشور قدرت بيشتري پيدا كرده كند. از آن زمان مشخص شد كه مناسبات پاكستان و امريكاييها به حد تنش رسيده و ديگر نميتواند به شرايط گذشته بازگردد. دليل ديگر چالش ميان امريكا و پاكستان، وضعيت وخيم اقتصادي در داخل افغانستان و قدرت گرفتن طالبان است كه اكنون ميتوان گفت كه بالاي 50درصد خاك اين كشور در اختيار طالبان است. در حال حاضر نيز رهبري طالبان در كويته مركز ايالات بلوچستان پاكستان زندگي ميكند و تحت نظارت و نفوذ دستگاه اطلاعاتي و ارتش پاكستان است و افغانها معتقدند اين دستگاه اطلاعاتي پاكستان (ISI) است كه جنگ را در افغانستان هدايت ميكند. و اين در راستاي اهداف بلندمدتي است كه پاكستانيها در افغانستان دارند. اكنون نيز امريكاييها فشار خود را روي افغانستان را افزايش دادند تا طالبان را به پاي ميز مذاكره بياورند. به خصوص پس از اينكه آقاي زلماي خليل زاد به عنوان نماينده ويژه امريكا در امور افغانستان منصوب شد، تلاش ميكند كه طالبان را به همراه دولت مركزي به پاي ميز مذاكره بياورد كه ...
به يك راهحل سياسي براي مشكلات دست پيدا كنند. اكنون واقعيت آن است كه امريكاييها ترديد دارند كه پاكستانيها با حسن نيت وارد اين كارزار شوند و كمك كنند تا طالبان پاي ميز مذاكره بيايد. پاكستانيها عنوان ميكنند كه نفوذي روي طالبان نداريم اما امريكاييها اين موضوع را نميپذيرند. از همين رو تنش ميان روابط امريكا و پاكستان در حال افزايش است. هرچند كه پاكستانيها اكنون تلاش ميكنند از طريق عربستان، چين، روسيه و بانك جهاني خلأ كمكهاي امريكا را جبران كنند اما بعيد به نظر ميرسد كه اين اتفاق رخ دهد. با سفر عمران خان به عربستان وي توانست وعده دريافت وام 3ميليارد دلاري را با بازپرداخت آسان بگيرد. ولي حقيقت آن است كه پاكستانيها نتوانستند جايگزين مطمئن براي كمكهاي امريكا پيدا كنند. چرا كه كمكهاي امريكا بلاعوض بود و تاكنون كسي نتوانسته چنين كمكي به پاكستان بكند. نه چين اين آمادگي را دارد كه چنين كمك مجاني را ارايه دهد و نه روسيه چنين قابليتي را دارد. سياست آنها در اين رابطه كاملا متفاوت از عملكرد امريكاست. بر همين اساس ميتوان گفت كه امريكاييها حداكثر فشار را روي پاكستانيها وارد ميكنند و اجازه نميدهند از طريق بانك جهاني نيز وام دريافت كنند. پاكستان و عمران خان اعلام كرده بودند كه اگر وام و كمكي دريافت نكنند احتمال ورشكستگي اين كشور وجود دارد. در اين فضاست كه هدف امريكاييها از تشديد فشارها آن است كه كاري كنند پاكستان مجبور شود طالبان را به پاي ميز مذاكره بياورد. طرح امريكاييها در خصوص افغانستان اين است كه 13 منطقه پشتوننشين به همراه چند وزارتخانه را به طالبان بدهند و آنها را در قدرت شريك كنند. آقاي خليل زاد چند روز پيش به صراحت عنوان كرد كه طي پنج ماه آينده و قبل از اينكه انتخابات رياستجمهوري در افغانستان برگزار شود سعي ميكنند كه طالبان را پاي ميز مذاكره بياورند تا در قدرت شريك شوند. هرچند كه اين حرف بسيار زودهنگام است اما نشان ميدهد كه امريكاييها قصد دارند هرچه زودتر مساله افغانستان را به يك سرانجام برسانند.
اگر بخواهيم در خصوص ادعاهاي امريكاييها در خصوص كمكهاي پاكستان به طالبان نيز سخن بگوييم بايد بگوييم كه واقعيت آن است كه شبكه حقاني نزديكترين گروه افغاني است كه به دولت پاكستان بسيار نزديك است. گروه طالبان هم بعد از مرگ ملاعمر تجزيه شده و اكنون تبديل به سه گروه عمده شده است؛ يك گروه آنكه شوراي كويته باشد به هر حال ارتباطاتي با پاكستان دارند. حداقل ميتوان گفت كه دولت افغانستان به شكل جدي اين مساله را باور دارد و امريكاييها هم به اين موضوع باور دارند و اگر پاكستانيها تصميم بگيرند كه طالبان را به پاي ميز مذاكره بياورند قطعا اين اتفاق رخ خواهد داد. اما بحث اين است كه پاكستان اهدافي راهبردي در افغانستان دارد. پاكستان شرط و شروطي دارد. زماني كه ژنرال راحيل شريف فرمانده سابق ارتش پاكستان به افغانستان رفت، به صراحت يك ليست از شروط خود را ارايه دادند تا طالبان را جمع كنند و مساله نيز حل شود كه اين موضوع با واكنش منفي مواجه شد. بنابراين ميتوان تصور كرد كه پاكستانيها اهدافي دارند و اگر به آنها دست پيدا نكنند بسيار سخت خواهد بود كه سياست خود را تغيير بدهند. ولي در نهايت اگر امريكاييها فشار را روي پاكستان حفظ كنند در نهايت پاكستانيها نميتوانند كشور جايگزيني براي دريافت كمكها پيدا كنند و طبعا مقداري آمادگي پيدا ميكنند با امريكاييها وارد مذاكره شوند ولي تلاش ميكنند حداكثر امتياز را هم براي خود و هم براي طالبان دريافت كنند. اگر طالبان شريك قدرت در افغانستان شود، بخشي از قدرت در دست طالبان خواهد بود كه هماهنگي بيشتري به نسبت ساير گروهها در اين كشور با پاكستانيها دارد.