كاهش طلاق توافقي
عاليه شكربيگي
زوجهايي كه با يكديگر بر سر طلاق توافقي به جمعبندي ميرسند، به نظر ميرسد پيش از اين راههاي ممكن را براي ادامه زندگي رفتهاند و اكنون بر سر جدايي توافق كردهاند. اما اينكه بخواهيم با مكانيزمهايي مشاورهاي وارد اين بحث شويم و تلاش كنيم ميزان طلاق را كاهش دهيم در واقع از يك متغير مداخلهاي استفاده كردهايم كه ميتواند دو كاربرد داشته باشد. يك كاربرد اين متغير مداخلهاي اين است كه حضور مشاوران و مددكاران حرفهاي كاهش آمار طلاق توافقي را به دنبال داشته باشد. يعني زوجها با راهكارهايي موقتي به زندگي بازميگردند اما هيچ تضميني وجود ندارد كه آنها در بلندمدت هم بتوانند اين توافق را نگه دارند. اگر در اين موارد بخواهيم از مشاوره به معناي رهاشدگي و مكانيزمي اجباري استفاده كنيم ميتوان به نتيجه بخش بودن مشاورهها بيشتر اميد بست. يعني زوجين خودشان را رها كنند و بدون جهتگيري از نظرات مشاوران و مددكاران استفاده كنند. به اين ترتيب ممكن است طلاق كاهش پيدا كند. زوجهايي كه براي طلاق توافقي اقدام كردهاند اگر احساس كنند مشاوره يك مكانيزم مقابلهاي و اجباري است ممكن است به آن واكنش منفي نشان دهند و ستيزهايي هم ميان آنها و مراكز دولتي شكل گيرد. زندگي خانوادگي حريمهايي دارد. وقتي افراد از اين حريمها رد ميشوند و آيين زندگي خانوادگي ناديده گرفته شود حتي اگر زوجين از طلاق صرفنظر كنند، باز هم اين نسخه كوتاهمدت خواهد بود. بايد متوجه باشيم كه پايبندي زوجين به گفتوگو بسيار اهميت دارد. هر روش مشاورهاي كه منجر به مفاهمه ميان زوجين نشود طبيعي است كه شكست ميخورد. تحقيقاتي كه ما داشتهايم نشان ميدهد بسياري از جداييهاي توافقي ناشي از فقدان مهارتهاي زندگي براي رويارويي با بحرانها و مسائل زندگي خانوادگي و زناشويي است.
تلنبار شدن اختلافات حتي در مورد سادهترين مسائل هم ميتواند در ميان اين زوجها مشكلساز شود و فقدان اين مهارتها موجب شود كمكم زوجين به اين نتيجه برسند كه نميتوانند با يكديگر زندگي كنند. اما به نظر ميرسد ما براي اينكه نتيجه بهتري بگيريم بايد يك گام به عقبتر برويم. يعني آموزش را به دورههاي نوجواني و قبل از ازدواج منتقل كنيم. نهادهاي تربيتي و آموزشي بايد به اين مسائل فكر كنند و برايش برنامهريزي دقيقتري داشته باشند. مهارت زندگي بايد از سنين پايين به افراد آموزش داده شود. همچنين لازم است براي افرادي كه در معرض ازدواج قرار دارند مشاورههاي مهارتهاي زندگي ارايه شود. مطمئنا آموزشهاي كاربردي در آن مقطع ميتواند كاركرد بيشتري داشته باشد.