نگاهي به فيلم «فلسطين ۳۶» ساخته آنماري جاسر
تجربهاي نادر
«فلسطين ۳۶» نماينده فلسطين در اسكار ۲۰۲۶ است
حسن تهراني
فيلم «فلسطين ۳۶» يكي از تجربههاي نادر سينماي معاصر است كه نهتنها تماشاگر را وارد فضاي يك روايت انساني و پرتنش ميكند، بلكه او را به سفري در دل تاريخ ميبرد؛ تاريخي كه در سال ۱۹۳۶ و در اوج سلطه بريتانيا بر فلسطين ميگذرد، دورهاي كه فشارهاي استعماري، محدوديتهاي خفقانآور و جرقههاي مقاومت مردمي در همه جا ديده ميشد و كمتر اثري با چنين ظرافت و حساسيتي توانسته است آن را به تصوير بكشد. فيلم با تكيه بر همين بستر تاريخي، جهاني ميسازد كه در آن هر نگاه، هر سكوت و هر تصميم كوچك ميتواند سرنوشتساز باشد. داستان فيلم حول محور ۳۶ ساعت سرنوشتساز جريان مييابد؛ ۳۶ ساعتي كه در آن سه خط روايي به ظاهر جدا، در زير سايه قدرت استعمار، محدوديتهاي رفتوآمد، ايستهاي بازرسي و تنشهاي اجتماعي به هم گره ميخورند. در مركز اين روايت، مريم، پرستاري جوان قرار دارد كه بايد هر طور شده خود را به بيمارستان بيتلحم برساند تا در عمل جراحي كودكي بيمار شركت كند، اما بسته شدن ايست بازرسي شماره ۳۶-يكي از نقاط حساس تحت كنترل نيروهاي بريتانيايي-برنامه او را به بحراني پيچيده بدل ميكند. اين گير افتادن در يك مسير به ظاهر عادي، تحت سلطه قوانين سختگيرانه و رفتارهاي تحقيرآميز نيروهاي بريتانيايي، لايه سياسي فيلم را بدون شعار شكل ميدهد و موقعيتي ميسازد كه در آن انسانها ميان اطاعت، مقاومت و اميد معلق ميمانند.در همين حال، سامر، فيلمبردار جواني كه براي ثبت زندگي مردم در دوران استعماري تلاش ميكند، بهطور ناخواسته وارد ماموريتي شخصي ميشود: رساندن پيامي صوتي از پدري سالخورده به پسرش كه در بازداشتگاه بريتانياييها نگهداري ميشود. فيلم، تضاد ميان نگاه هنرمندانه سامر و واقعيت خشن آن روزها را با ظرافتي كمنظير به تصوير ميكشد؛ دوربيني كه ابتدا قرار بود فقط شاهد باشد، حالا تبديل ميشود به ابزاري براي مقاومت، ثبت حقيقت، رساندن صداها. در سوي ديگر، يوسف، پيرمرد نجار محله، نماد مردمي است كه زير سايه قوانين استعماري از خانه و زندگيشان رانده شدهاند. او سالهاست كه در تنهايي و سكوت وسايل چوبي قديمي را تعمير ميكند، اما گذشته او-كه با خشونت نيروهاي بريتانيايي گره خورده-در همان ۳۶ ساعت سر برميآورد و او را در برابر پرسشي حياتي قرار ميدهد: سكوت كند، فرار كند يا بماند و مقاومت كند. اين سه مسير روايي، در فضايي آكنده از تنش سياسي و فشارهاي اجتماعي، به نقطهاي مشترك ميرسند و فيلم در اوج خود، ايست بازرسي ۳۶ را به صحنهاي از تقابل تاريخ و انسان بدل ميكند.
يكي از برجستهترين نقاط قوت «فلسطين ۳۶» بدون شك بازيهاي درخشان بازيگران است. ليان حداد در نقش مريم چنان تسلطي بر حس اضطراب و اميد دارد كه كوچكترين لرزش صدا يا تغيير نگاهش معنايي عميق ميآفريند. او با بازياي دقيق و انساني، شخصيتي را خلق ميكند كه نهتنها قابل درك، بلكه عميقا قابل لمس است. كريم صالح در نقش سامر، پيچيدگي فردي را نشان ميدهد كه ميان نگاه كردن و عمل كردن، ميان ثبت حقيقت و كمك به آن، در نوسان است. او لحظاتي خلق ميكند كه تنها با يك مكث يا خاموش كردن دوربين، بار معنايي يك صحنه را تغيير ميدهد. سالم برغوثي نيز در نقش يوسف حضوري قدرتمند و به يادماندني دارد؛ مردي كه رنج و پايداري را در سكوت چهرهاش حمل ميكند و بيآنكه نياز به ديالوگهاي طولاني داشته باشد، عمقي عاطفي به فيلم ميبخشد.
فيلمساز با تكيه بر همين بازيهاي كنترل شده و با استفاده استادانه از فضاي تاريخي ۱۹۳۶، تصويري ميآفريند كه در آن هر لحظه هم بار واقعيت تاريخي را دارد و هم كيفيتي شاعرانه. ميزانسنها، لباسها، نورپردازي و رنگبندي فيلم كاملا با فضاي دوران «قيموميت بريتانيا» هماهنگ است و همين دقت تاريخي باعث ميشود تماشاگر نه فقط داستان، بلكه بستر شكلگيري آن را نيز حس كند. فيلم هيچگاه به ورطه بازسازي نمايشي يا تاريخنگاري سطحي نميافتد؛ بلكه تاريخ را از نگاه مردم عادي، از جزييات زندگي روزمره، از اضطرابي كه با هر صداي پاي سرباز در خيابان ايجاد ميشود، روايت ميكند.
در نهايت، «فلسطين ۳۶» فيلمي است كه با توجه به ريشه داشتن در سال ۱۹۳۶ و دوران سلطه بريتانيا، توانسته است ارتباطي زنده ميان گذشته و اكنون برقرار كند. فيلم نهتنها تماشاگر را در وضعيت تاريخي آن دوران قرار ميدهد، بلكه او را به قلب انسانهايي ميبرد كه در دل محدوديتها، اميد و مقاومت را ميسازند. اين فيلم سندي است هنري و عميق از اينكه چگونه سينما ميتواند حقيقت را، حتي وقتي در دل تاريكترين لحظههاي تاريخ است، روشن كند.
داستان فيلم حول محور ۳۶ ساعت سرنوشتساز جريان مييابد؛ ۳۶ ساعتي كه در آن سه خط روايي به ظاهر جدا، در زير سايه قدرت استعمار، محدوديتهاي رفتوآمد، ايستهاي بازرسي و تنشهاي اجتماعي به هم گره ميخورند. در مركز اين روايت، مريم، پرستاري جوان قرار دارد كه بايد هر طور شده خود را به بيمارستان بيتلحم برساند تا در عمل جراحي كودكي بيمار شركت كند، اما بسته شدن ايست بازرسي شماره ۳۶-يكي از نقاط حساس تحت كنترل نيروهاي بريتانيايي-برنامه او را به بحراني پيچيده بدل ميكند.
«فلسطين ۳۶» فيلمي است كه با توجه به ريشه داشتن در سال ۱۹۳۶ و دوران سلطه بريتانيا، توانسته است ارتباطي زنده ميان گذشته و اكنون برقرار كند. فيلم نهتنها تماشاگر را در وضعيت تاريخي آن دوران قرار ميدهد، بلكه او را به قلب انسانهايي ميبرد كه در دل محدوديتها، اميد و مقاومت را ميسازند. اين فيلم سندي است هنري و عميق از اينكه چگونه سينما ميتواند حقيقت را، حتي وقتي در دل تاريكترين لحظههاي تاريخ است، روشن كند.