گروه اجتماعي
قناتهاي ايران كه با نام ايراني «كاريز» و به شاهكار مهندسي ايران باستان معروفند، به دليل گسترش خشكسالي، افزايش تعداد چاههاي عميق مجاز و غيرمجاز، نگهداشت نامناسب و توسعه ساخت و ساز در مسير قنوات، با تهديد مرگ و نابودي مواجه شدهاند.
قنات كه معبر آبي حفر شده در زير زمين است تا آبهاي جمعآوري شده از بارش را از مظهر و خروجي به سطح زمين برساند، عمري تا بيش از 3 هزار سال در ايران دارد و گفته ميشود كه پيشينه احداث اولين قنوات در ايران به قبل از دوره هخامنشيان ميرسد. اين شيوه جمعآوري، نگهداشت و برداشت آبهاي سطحي براي آبياري باغات و مزارع كشاورزي و شرب در سكونتگاههاي پيراموني، ابداع ايرانيان بوده و هنوز هم چند رشته قنات زنده در شهرهايي همچون يزد و گناباد و كاشان و تهران، مصارف شرب دارند.
اهميت تاريخي كاريز ايراني به اندازهاي بوده كه تير 1395 و در چهلمين جلسه كميته ميراث جهاني يونسكو، پرونده قناتهاي ايران شامل 11 قنات زنده در استانهاي خراسان، يزد، كرمان، اصفهان و مركزي كه قدمتشان به دوره هخامنشيان تا قاجار ميرسيد، در فهرست ميراث جهاني يونسكو ثبت شد. قناتهاي قصبه گناباد (عميقترين و پرآبترين قنات ايران با قدمت بيش از 2500 سال)، بلده فردوس (با قدمت 2000 ساله)، باغ زارچ حسنآباد يزد (طولانيترين قنات ايران با قدمت بيش از 2500 سال)، حسنآباد مهريز (با قدمت 700 ساله)، گوهرريز جوپار كرمان (با قدمت 750 ساله از دوره صفوي)، اكبرآباد و قاسمآباد بروات بم (قناتهاي دو قلو)، مون اردستان (قنات دو طبقه با مادر چاه و مظهر تفكيك شده با قدمت 800 سال)، وزوان اصفهان (مجهز به دريچه و سدهاي زيرزميني با قدمت بيش از 2000 سال)، مزدآباد اصفهان (دومين قنات قديمي كشور با قدمت بيش از 2000 سال) و ابراهيمآباد اراك (از قديميترين قناتهاي كشور)، به استناد معيارهاي ۳ و ۶ ميراث جهاني (استثنايي بودن يك سنت فرهنگي يا تمدن زنده يا از ميان رفته يا مرتبط با رويدادها يا سنتهاي زندگي) به عنوان آثاري منحصر به فرد در سرزمين ايران، در زمره ميراث جهاني ثبت شدند و از زمان ثبت اين قناتها در فهرست يونسكو، حفاظت از اين آثار، در عين باقي ماندن در حيطه حاكميت كشور مربوطه، برعهده تمام كشورهاي عضو يونسكو گذاشته شد.
در زمان ثبت اين آثار ارزشمند در فهرست ميراث جهاني يونسكو، در توجيه پذيرش اين پرونده اعلام شد:«در سراسر مناطق خشك ايران، آب سكونتگاههاي دايمي و كشاورزي توسط سيستم قنات باستاني از سفرههاي آبهاي زيرزميني در درهها و هدايت آب در طول تونلهاي زيرزميني توسط گرانش و جاذبه زمين، اغلب با طي كيلومترها مسافت، تأمين ميشد. 11 قنات معرف اين سيستم، محل استراحت كارگران، مخازن آب و آسيابهاي آبي را شامل ميشود. سيستم مديريت عمومي سنتي هنوز در اين محلها اشتراكگذاري و توزيع عادلانه و پايدار آب را امكانپذير ميسازد. قنات، شواهد و مدارك استثنايي از سنتهاي فرهنگي و تمدنها در مناطق بياباني با آب و هواي خشك ارايه ميكند. اين ويژگيها موجب شد كه كميته ميراث جهاني يونسكو، به اتفاق ثبت اين آثار را به عنوان ميراث جهاني قبول كند.»
عمر قناتها را به سر رسانديم
توسعه شهري و بيخردي در نگهداشت ميراث فرهنگي، قاتل قناتهاست. اين را هم كارشناسان ميراث فرهنگي ميگويند و هم متخصصان زمينشناسي. نگراني كارشناسان ميراث فرهنگي اين است كه ساخت و ساز بيرويه و بيتوجهي به نگهداشت ميراث ارزشمند «قنات» باعث از دست رفتن اين آثار تاريخي ميشود و متخصصان زمينشناسي، خشك شدن و مرگ قنات را در تشديد خطر فرونشست و فروريزش در سكونتگاههاي شهري جدي و پررنگ ميبينند اما هر دو متفقند كه اگر در نگهداري از قناتها تدبير داشتيم، در اين روزگاري كه كل كشور با بحران «آب» مواجه است، ميتوانستيم از اين سفره زيرزميني نجاتبخش بهره بگيريم.
نيمه تابستان امسال، ساشا رياحي مقدم؛ مدير پايگاه ميراث جهاني باغ و قنات ايراني، در گفتوگو با خبرگزاري ايسنا با ابراز نگراني از روند زوال قناتها گفت: «ارزيابي كلي ما نشان ميدهد در سالهاي اخير بسياري از قناتهاي كشور دچار زوال شدهاند و روند نابودي را طي ميكنند درحالي كه قنات، شيوهاي بسيار پايدار و كارآمد براي استحصال آبهاي زيرزميني بوده و در دوران خود نقش مهمي در تامين آب ايفا كرده است. اگر نگاهي تاريخي به تغييرات اقليمي و دورههاي خشكسالي در ايران داشته باشيم، درمييابيم مردمان اين سرزمين، قرنها پيش بهدنبال راهحلهايي براي تابآوري در برابر اين شرايط بودهاند و يكي از مهمترين آنها، توسعه شيوههايي براي بهرهبرداري پايدار از آبهاي زيرزميني از طريق حفر ميلههاي چاه و تونلهاي قنات بوده است. اين دانش سنتي كه ريشه در آزمون و خطاي هزاران ساله دارد، در بستر سرزمين خشك ايران، بهويژه در مناطق مركزي، كارآمد و حياتي بوده است.متأسفانه با ورود تكنولوژيهاي نوين و نگرش نادرستي كه به دانش بومي و سنتي پيدا شد، اين گمان شكل گرفت كه ميتوان از طريق روشهاي مدرن، تمامي نيازهاي آبي را پاسخ داد. اما اكنون، با بحران مديريت آب و تغييرات اقليمي، شاهد آنيم كه راهكارهاي مدرن نيز نتوانستهاند به درستي پاسخگوي نيازها باشند. در پرونده ميراث جهاني قنات ايراني، ١١ قنات به عنوان نمونههاي شاخص ثبت شدهاند اما به باور من، تمام قناتهاي كشور واجد ارزش جهانياند. اين ۱۱ قنات، مصاديقي به نمايندگي از اين دانش گسترده در فهرست جهاني هستند ولي با اين حال، بسياري از قناتهاي كشور و حتي همين قناتهاي ثبت جهانيشده نيز، امروز در معرض تهديد و نابودي قرار گرفتهاند. البته تاكنون مشكل جدي محيط زيستي در اين ١١ قنات گزارش نشده گرچه تأثير تغييرات اقليمي در كاهش دِبي آب آنها مشهود است. متأسفانه در بسياري از نقاط، قناتها خشك شدهاند و متوليان، پايان عمر آنها را اعلام كردهاند و بهجاي احيا، به حفر چاههاي عميق روي آوردهاند كه خود موجب افت سطح آبهاي زيرزميني و تشديد بحران شده است. تقريبا در تمام شهرهاي ايران با قناتهاي در حال نابودي مواجهيم و در شهرهاي بزرگ مانند مشهد، اصفهان، يزد و شيراز، بسياري از قناتها از بين رفتهاند اما شدت اين تخريب و نابودي در تهران بيشتر است. در يكي از بازديدهايي كه از مناطق شمالي تهران داشتم، قناتي را مشاهده كردم كه هنوز فعال و پرآب بود، درحالي كه همين آب ارزشمند، بدون استفاده، وارد سيستم فاضلاب شهري ميشود.»
به دنبال اين صحبتها، اسكندر مختاري طالقاني، مرمتگر و پژوهشگر ميراث معماري و شهرسازي هم در گفتوگو با خبرگزاري ايسنا با تاسف از بلايي كه توسعه و شهرنشيني بر سر ميراث ارزشمند پايتخت آورده، در نگاهي به سرنوشت قناتهاي تهران گفت: «قناتهاي تهران روايتي اندوهبار دارند و يكي از نقاط تاريك توسعه معاصر شهري در ايران محسوب ميشوند. هماكنون كه با شما سخن ميگويم، بسياري از قناتهاي تهران هنوز فعالند اما آب آنها مستقيما وارد شبكه فاضلاب شهري ميشود. براي مثال، قنات فخرالدوله در محدوده الهيه، به واسطه ساخت برجي كه در مسير آن قرار گرفت، آب خود را پمپاژ ميكند و به فاضلاب ميريزد. قنات سلمك در نزديكي باغ فردوس و قنات باغ فردوس نيز سرنوشتي مشابه دارند؛ هنوز آبي در خود دارند اما بيهدف و بيحاصل، سر از شبكه فاضلاب در ميآورند. قنات مهرگرد كه قديميترين قنات تهران است و قدمتش به پيش از اسلام ميرسد، هنگام احداث تقاطع خطوط ۱ و ۲ مترو تهران منحرف شد و امروز مشخص نيست آب اين قنات به كجا ميرود. خشك شدن قنات مهرگرد سبب خشك شدن درختان سمت غرب كاخ گلستان شد. درختان سمت شرق كاخ نيز بهواسطه خشك شدن قنات ناصري كه در زمان ناصرالدينشاه حفر شده بود و از محله بهجتآباد فعلي سرچشمه ميگرفت و به دليل آب زلال و خوشگوار به آب شاه معروف بود، از بين رفتند. يعني دو قنات اصلي كه كاخ گلستان را مشروب ميكردند، از جريان اصلي خارج شدند. قنات حاجعليرضا كه محله عودلاجان را مشروب ميكرده، هنوز فعال است اما در چند نقطه مسيرش بسته شده و آب آن نيز در نهايت وارد فاضلاب ميشود. قنات مستوفي در يوسفآباد تا چندي پيش مظهر داشت و آب آن جاري بود. قنات سردار در باغ فيض هنوز فعال است كه از امامزاده باغفيض خارج ميشود. قنات ديگري نيز در امامزاده عينعلي و زينعلي پونك قرار دارد كه متعلق به خانواده فرمانفرما است و هنوز خشك نشده اما سيستم آبرسانياش بهشدت آسيب ديده است. قنات مستوفي و قناتي ديگر در منطقه ده ونك هنوز فعالند و آب در آنها جريان دارد و به باغها ميرسد. اين قناتها حدود ۱۲۰ سال پيش توسط مستوفيالممالك حفر شدهاند و تاكنون پابرجا ماندهاند. قنات فرمانفرما نيز هنوز فعال است اما آب آن هم روانه فاضلاب خيابان پاستور ميشود. برخي ديگر از قناتهاي تهران مانند قنات سفارت انگلستان، قنات سفارت روسيه، قنات باغ سفارت تركيه و قنات سفارت ايتاليا كه مظهر آبي دارد، هنوز هم كار ميكنند ولي در مجموع، در مسير بسياري از قناتهاي تهران، ساختوسازهاي گستردهاي صورت گرفته يا مسير جريان آب آنها منحرف شده است. در شهري كه با بحران بيآبي روبروست، چرا بايد قناتها بهجاي بهرهبرداري، مستقيم به فاضلاب شهري ريخته شوند؟ چگونه مجوز داده ميشود كه برجهايي با ۱۰ يا ۱۵ طبقه تا زيرزمين احداث شوند و مسير قناتها را كور كنند؟تا اوايل دهه ٧٠، اگر كسي قصد ساخت خانهاي در تهران داشت و زمينش در مسير قنات قرار داشت، بايد مجوز بازديد از ميلههاي قنات را به اداره قنوات شهرداري ميداد اما اكنون، ديگر خبري از اين نظارت نيست و بسياري از مسيرهاي قناتهاي تهران كور شدهاند.در همين تهران، ميتوان دهها نمونه پيدا كرد كه مالكان برجها، آب قنات را بهجاي استفاده به فاضلاب پمپاژ ميكنند و درحالي كه آپارتمانهايي با قيمتهاي ميلياردي در حال فروشند، كمترين انتظار آن است كه صاحبان آنها به حفظ مسير قنات متعهد باشند. چرا متروي تهران نميتواند مهندس مالكي را كه مسير يكي از قناتهاي تهران را به فاضلاب منحرف كرده، ملزم كند مسير قنات منحرف شده را اصلاح كند؟ كاخ گلستان در گذشته تنها بيست متر با آب فاصله داشت، حال آنكه اكنون، چاههاي اطراف آن در فاصله حدود 100 متري زده شدهاند و قناتهايي كه روزي درختان را آبياري ميكردند، خشك شدهاند. در ميدان مشق در ١٠٠ متري براي آبياري چهار تا درخت، چاه زدند. قنات سنگلج، مظهرش در پارك شهر قرار داشت و به سمت سنگلج جاري بود. اين قنات هنوز هم وجود دارد؛ چرا نجاتشان نميدهيم؟ قنات باغ فردوس را مسدود كردهاند در حالي كه آب اين قنات از حمامي در آن سوي خيابان عبور و درختان را سيراب ميكرد. چگونه ميتوان چنين نابخردي را پذيرفت؟»
تخريب شبكه قنات پايتخت، تهران را در معرض خطر جدي فروريزشهاي متعدد قرار داده است
علي بيتاللهي؛ عضو هيات علمي مركز تحقيقات راه و مسكن و شهرسازي از كارشناساني است كه بارها درباره خطر تخريب مسير قناتها در شهر تهران ابراز نگراني كرده است. آبان پارسال به دنبال فروريزشي در منطقه چيذر تهران، بيتاللهي در گفتوگو با «اعتماد» يكي از دلايل فروريزش و ايجاد فروچالههاي متعدد در سطح معابر پايتخت را متوجه تخريب تونل قناتهاي رها شده در تهران دانست و هشدار داد كه دفن اين تونلها زير ساختمانهاي نوساز و مسدود شدن جريان آب قنات بر اثر توسعه ناپايدار و ناموزون شهرنشيني و ساخت و ساز بيرويه، يك خطر جدي براي پايتخت است و اين خطر، در برخي نواحي تهران و از جمله در مركز، جنوب غرب و محدوده شهر ري، به دليل تراكم قناتها جديتر است اما انسداد يا تخريب مسير قنات در شمال و شمال غرب تهران به دليل جنس متفاوت خاك هم، خطر وقوع ريزشهاي متعدد را جديتر كرده و با اين حال، تاكنون هيچ هزينهاي براي شناسايي و كنترل و نقطهگذاري نواحي در معرض خطر فروريزش در پايتخت صرف نشده است. بحران كم آبي در پايتخت و قطع چند ساعته آب در برخي مناطق تهران ظرف هفتههاي اخير، بهانهاي شد تا از قديميترين و مفيدترين شبكه آبرساني تهران ياد كنيم؛ شبكهاي كه امروز جز در برخي مناطق تهران، كارايي ندارد و بيفايده شدنش به دليل بيتوجهي مديران شهري به نقش قناتها در بهبود نسبي وضع آبرساني، حالا به يك خطر جدي تبديل شده است.
بيتاللهي در گفتوگوي جديد با «اعتماد» هم به نقش قناتها در تامين آب شرب تهران اشاره دارد و هم بر ضرورت جدي گرفتن خطر تونلهاي خالي از آب قناتها تاكيد ميكند.
در دو، سه ماه اخير هشدارهايي در مورد از بين رفتن شبكه قنات در تهران و ساير شهرها مطرح شد و حتي نشستهاي پژوهشي هم درباره اهميت قنات در شرايط فعلي بحران آب و تاثيرش در آبرساني كشور برگزار شد. طي ماههاي اخير، چند ريزش در شهر تهران داشتيم كه دليل اين فروريزشها با خشك شدن تونلهاي قنات زير همان منطقه دچار فروريزش، بيارتباط نبود. اهميت قنات و تاثير آن در فروريزش به دليل از بين رفتن ساختار قنات در شهر تهران چيست؟
وقتي تاريخ تهران را مطالعه ميكنيم ميبينيم كه هسته اوليه اين شهر و به خصوص در نوار جنوبي محدوده كنوني و نزديك به شهر ري، اراضي و باغات كشاورزي بوده كه براي آبرساني به اين باغات و زمينها، رشته قناتهاي متعددي از شمال به جنوب شهر حفر شده و از طريق اين قنوات، آبرساني اين زمينها و باغات انجام ميشده است بهطوري كه هر رشته قنات در اداره ثبت و املاك، مالك حقيقي دارد. مالكان قنوات هم در حفظ و صيانت كانالهاي زير سطحي انتقال آب خيلي تلاش داشتند چون امرار معاش و آبادي زمينشان از طريق همين رشته قنوات بود. برآوردها و عكسهاي هوايي دهههاي 30 و 40 شمسي نشان ميدهد كه حدود 500 تا 550 كيلومتر رشته قنات شناسايي شده و حدود 50 هزار حلقه چاه قنات شناسايي شده در تهران وجود دارد و تصور بر اين است كه به ويژه در مناطق مركزي تهران، به همين تعداد و با همين طول نيز رشته قناتهاي شناسايي نشده وجود داشته باشد. امتداد اين رشته قنات، به صورت مخروطي شكل، از شمال و شمال غرب و شمال شرق و از سمت منطقه 10 به سمت منطقه شهر ري منتهي ميشده است. متاسفانه طي دهههاي اخير تا الان، باغات و اراضي كشاورزي تبديل به ساختمانها و بناهاي مسكوني و غيرمسكوني شدهاند و عمده قناتهاي منتهي به اين مناطق، هم كاربري خود را از دست داده و رها شدهاند. مشكل اساسي در رهاشدگي قنوات اين است كه اين قنوات، از نظر حقوقي، مالك حقيقي دارند ولي در واقعيت هيچ مالكي ندارند و متاسفانه براي حفظ و نگهداري آنها هم كاري صورت نميگيرد مگر اينكه ريزش و فرو ريزش زميني اتفاق بيفتد و مسوولان فضاي سبز شهرداري براي رفع فروريزش، به تونلهاي قنات برسند و اقدامي انجام دهند. در حال حاضر هم، بيشترين كاربران اين قنوات، فضاي سبز شهرداري و ادارات دولتي و دانشگاههايي هستند كه براي آبياري فضاي سبز از آب اين قنوات استفاده ميكنند و البته، تعداد معدودي از اين رشته قناتها هم در دهات پاييندست تهران كاربري دارد، ولي متاسفانه در ساختمانهايي كه امروز ساخته ميشود، گودبرداريهاي عميقي صورت ميگيرد و در اين گودبرداريها، بسياري از قنوات مسدود ميشوند و جلوي اين جريان طبيعي آب گرفته ميشود. در چنين شرايطي، آب پشت ديوارهاي اين ساختمانها پشته ميكند و مسير خودش را تغيير داده و حفرات زير سطحي متعددي ايجاد ميكند كه به دنبال ارتعاشات محيطي و ترافيك، اين حفرات ريزش ميكند و با نزديك شدن اين حفرات زير سطحي به سطح زمين، در سطح معابر يا زير ساختمانها هم فروريزشها و فروچالههاي گاه خطرزا اتفاق ميافتد چنانكه تاكنون حدود 7 الي 8 گزارش درباره فروريزشهاي در امتداد خيابان مولوي، ميدان قيام، چهارراه محمديه، چهارراه مولوي، سه راه خيام و خيابان پيامبر نوشتيم ولي متاسفانه با وجود اين گزارشها، باز هم اقدامي براي نگهداري از اين رشته قناتها صورت نميگيرد. البته احداث مترو هم ميتواند مسير قناتها را مسدود كند و ريزشهاي ناشي از اين انسداد را رقم بزند كه اين هم يك خطر جدي براي شهر تهران است. نتايج مطالعهاي كه در مورد قناتهاي تهران داشتم به من نشان داد كه اگر از محدوده مركزي تهران و از سمت شرق به غرب حركت كنيم، هر 500 متر با يك رشته قنات تلاقي داريم. بنابراين، ميتوان گفت كه زير شهر تهران مملو از مسير قنوات و چاهكهاي قنوات است كه به صورت فني يا غيرفني يا پر شده يا همين حالا هم وجود دارد و به دنبال عمليات عمراني مختلف، ممكن است فرو ريزشهاي متعدد اين چاهكها را شاهد باشيم.
سرچشمه قناتهاي تهران كجاست ؟
اين رشته قنوات، از مسيرهاي آبدار و دامنههاي ارتفاعات شمالي تهران از شمال شرق تا شمال غرب احداث شده و تا شهر ري و اراضي اطراف و در نواحي جنوب و جنوب شرقي تهران متمركز است اما عمدهترين تمركز قنوات در منطقه 10 تهران، منطقه بازار و خيابان مولوي است كه در اين منطقه، رشته قناتها همگرا و نزديك به هم هستند.
و آيا اين قناتها همواره مملو از آب است؟
هميشه هم مملو از آب نيست و برخي از اين رشته قناتها متاسفانه به دليل كاهش آب و نزولات جوي، به قنات فصلي تبديل شده و فقط در مواقع بارندگي به مجرايي براي عبور آب تبديل ميشود و در مواقع غيربارندگي، خشك است اما برخي ديگر هم مثل مظهر قناتي كه در پارك شهر ميبينيد، مملو از آب است.
و خالي بودن تونل قنات براي تهران خطرناك نيست؟
صددرصد خطر محسوب ميشود. بسياري از فروريزشهاي سطح شهر ناشي از خالي بودن تونل قناتهاست اما براي كاهش خطر، نبايد اين تونلها را پر كنيم بلكه بايد با كبلگذاري و عمليات مهندسي از اين تونلها صيانت كنيم چون تونلهاي قنوات، در واقع رگ آبهايي هستند كه در مواقع بارندگي، انتقال آبهاي زير سطحي را به خوبي انجام ميدهند.
در چند ماه اخير بر اهميت و ارزشمندي تاريخي قناتها تاكيد شده و تاسف كارشناسان حوزه ميراث فرهنگي اين بوده كه ما اين داشته ارزشمند ميراثي را ناديده گرفتيم و از دست داديم. اهميت قنات در اين شرايط كمآبي و بيآبي تهران چه ميتوانست باشد؟
قناتها، تاريخ گوياي رشد شهرها و رشد كشورمان و بهخصوص، مناطق مركزي همچون يزد و خراسان و اصفهان و كرمان هستند. ما بايد رشته تاريخي خودمان را حفظ ميكرديم. كتابي درباره تاريخ قناتهاي ايران منتشر شده كه در اين كتاب خاطرات تاريخي جالبي درخصوص قنوات آمده است. قناتهاي ايران، يك ميراث تاريخي است كه بايد حفظ شود. ارزش قناتها به دليل نقش انتقال آبهاي زير سطحي و زهكشي به عنوان پتانسيل موجود در تهران است و اينكه بدون نياز به لولهكشي و حفاري و سد معبر، ميتواند نقش انتقال آب را و به خصوص در مناطق جنوبي شهر تهران به خوبي ايفا كند و به همين دليل، صيانت و نگهداري از قناتها، يك اقدام راهبردي براي مديريت آب است.