رفاقت تزاري در پرونده اتمي ايران
علي ودايع
مسكو در فضاي پساماشه در قامت شريك راهبردي تهران در حال ايفاي نقش است. روسيه به عنوان عضو دايم شوراي امنيت سازمان ملل متحد نه تنها بازگشت قطعنامههاي شوراي امنيت را به چالش ميكشد كه مشاركت راهبردي با ايران را رسما لازمالاجرا اعلام كرده است. روسيه به صراحت و قاطعانه اعلام كرده است كه فعالسازي مكانيسم ماشه و بازگشت تحريمهاي سازمان ملل را فاقد وجاهت قانوني ميداند و آن را به رسميت نميشناسد. اين موضع مشترك با چين، تلاش غرب براي معرفي ايران به عنوان «ياغي» در نظام بينالملل را در شوراي امنيت تحتالشعاع قرار داده است. رفتار روسيه در دو لايه متفاوت قابل بحث و بررسي است؛ اتحاد شرقي و ذهنيت روسي مولفههاي بنيادين و تاثيرگذار در رفتار كرملين است.
گسل شرق- غرب
نوع واكنش چين و روسيه به جنگ 12 روزه ايران و اسراييل، به عنوان يك سوال جدي مطرح شده است. منتقدين معتقد هستند كه نه پكن و نه مسكو در سطحي كه انتظار ميرفت از تهران حمايت نكردهاند. چين و روسيه به عنوان متحدين سنتي شرق به دنبال وزنكشي در فضاي آنارشيك روابط بينالملل هستند؛ اگرچه رويكردهاي دوران جنگ سرد اتحاديه جماهير شوروي و بلوك شرق داراي سطح تحليل متفاوت و مبتني بر منافع است اما تقابل با غرب همچنان موتور محركه رفتاري محسوب ميشود. به شكل فوري اتحاد سه جانبه در جهت تقابل نظامي با غرب شكل نگرفته است اما اصولا دشمن مشترك ميتواند منجر به رفاقت يا حتي شراكت شود. «آنتوني بلينكن» وزير امور خارجه پيشين امريكا در مقالهاي با عنوان «ائتلاف ساختارشكنان» در مجله «فارن افرز» نسبت به پيوندهاي ايران، روسيه، چين و درنهايت كرهشمالي ابراز نگراني كرده بود. نگراني مزمن واشنگتن اين است كه «چندجانبهگرايي» و ساختارهايي نظير «سازمان همكاريهاي شانگهاي» و «بريكس» مقدمهاي بر اتحادهاي نظامي باشد. چينيها در واكنش به تهاجم امريكا عليه اماكن هستهاي ايران واكنش تندي نشان دادهاند اما همچنان تلاش ميكنند ظاهر يك بازيگر بيطرف را ايفا كنند. نوع ساختار سياست خارجي اژدهاي زرد حركت آرام و واكنش خونسرد به وضعيت التهابآميز پيراموني است. در نگاه امريكا، نشست امنيتي و نظامي سازمان همكاريهاي شانگهاي با حضور نمايندگان ايران سيگنال مشخص براي واشنگتن قلمداد شده است. چين تحريمهاي غرب را دور ميزند تا همچنان مشتري سرسخت نفت ايران باشد. البته پكن به عنوان يك بازيگر ظرف يك دهه اخير در خليجفارس حضوري ويژه در تراكنشهاي تهران با برخي كشورهاي منطقه ايفا كرده است. متاثر از فضايي كه ترسيم شد و رفتار شركاي شرقي در مقابل متحدين غربي در شوراي امنيت سازمان ملل متحد نشان ميدهد كه چين و روسيه داراي هماهنگي مواضع هستند. نكته اينجاست كه مسكو و پكن در عين شراكت، هر كدام منافع متفاوتي را در پرونده ايران دنبال ميكنند. روابط روسيه- ايران و چين- ايران، اگرچه ظرف يك دهه اخير در عاليترين سطح بهبود يافته است، اما هرگز اتحادهاي كاملي نبوده است يا حداقل تا نقطه مطلوب طرفين همچنان فاصله دارد. مشاركتهاي استراتژيك آنها محدود و مبتني بر منافع و همسويي متقابل است. نكته ويژه اينجاست كه تهران نتوانسته در خلق فرصت و منافع مشترك با شركاي شرقي يا تعريف جزييات مشاركت راهبردي، ريلگذاري متناسبي انجام دهد.
پويايي روابط تهران- مسكو
حافظه تاريخي ايران از روسيه تزاري و روسيه شوروي همواره بر نگاه تهران به مسكو سنگيني كرده است. به شكل سنتي، ارتباط با كرملين محل منازعه «روسوفيل»ها و «انگلوفيل»ها بوده است. افراط و تفريط در تعامل با روسيه امكان نگاه واقعبينانه در درك مسكو را از تهران گرفته است. حساب و كتاب برخي گروهها عمدتا با فضاي ذهني جنگ سرد انجام ميشود؛ غافل از آنكه كشورها براساس منافع ملي اقدام ميكنند. رابطه بين روسيه و ايران در طول دهه گذشته به طور قابلتوجهي تغيير كرده است و پويايي قابل توجهي، به ويژه از زمان آغاز جنگ روسيه و اوكراين در سال 2022، مشهود است. توسعه همكاريهاي ايران و روسيه در ابعاد سياسي، اقتصادي و نظامي دنبال شده است. تراكنشهاي بالاي تهران و مسكو معطوف به شاخصهاي متنوعي است كه شامل تراكنشهاي ديپلماتيك و سياست خارجي تا همكاريهاي نظامي و رزمايشهاي مشترك را شامل ميشود. پيوندهاي اقتصادي و نهادي تجاري فرآيندي است كه رنگ و لعاب متفاوتي به همكاريهاي طرفين داده است.
يافتههاي كليدي در روابط تهران- مسكو
روابط دوجانبه روسيه و ايران به طور سنتي تركيبي از همكاري، رقابت و سوءظن توصيف شده است. از اوايل دهه 1990، اين رابطه بهطور قابل توجهي بهبود يافته است. تا اواسط دهه 2010، يك مبناي متنوعتر پديدار شد كه با همكاري فزاينده در امور نظامي و همچنين همسويي متوسط در منافع اقتصادي مشخص ميشود. از زمان آغاز جنگ روسيه و اوكراين، روابط دوجانبه بهطور قابل توجهي عميقتر شده و از تعامل محتاطانه به همكاري كاملتر در طيف وسيعي از ابعاد تغيير يافته است. اين تكامل را ميتوان تا حدي به دوره قبل از جنگ، زماني كه روسيه و ايران در رابطه با جنگ داخلي سوريه و همچنين در پي پيامدهاي فروپاشي برنامه جامع اقدام مشترك (برجام) كه در سال 2018 به پايان رسيد، همكاري كردند، رديابي كرد. درگيريهاي فعلي اوكراين و درگيريهاي پيشين سوريه، همراه با تاثير تحريمهاي غرب بر روسيه و ايران، به عنوان انگيزه اصلي براي بهبود روابط دوجانبه عمل كردهاند. روسيه نيز خود تحت تحريمهاي گسترده غرب قرار دارد. اين همدلي ساختاري، انگيزه بيشتري براي دو كشور
ايجاد ميكند تا با رويكرد «ضد اجبار»(Anti-Coercion) به دنبال شكست حصر و تحريمهاي غرب باشند. محدوديتهاي قبلي در تعامل مسكو با تهران (به ويژه در مورد مسائل هستهاي و تحريمهاي ثانويه) كاهش يافته است، اگرچه مسكو همچنان محتاط است. احتمالا جنگ اسراييل و حماس روند بهبود روابط دوجانبه را در كوتاهمدت تا ميانمدت تقويت خواهد كرد. در بُعد سياسي، روسيه و ايران از طريق استفاده از لفاظيهاي «تمدنگرايانه» و ضد غربي، همراه با افزايش نقاط تماس بين چهرههاي دولتي از طريق جلسات سطح بالا و تفاهمنامههاي تازه امضا شده در طيف وسيعي از زمينههاي موضوعي، اتحاد ژئوپليتيكي فزايندهاي را به اشتراك ميگذارند. نكته قابل توجه اين است كه نخبگان سياسي ارشد و نه فقط نخبگان ديپلماتيك، اكنون مرتبا در جلسات عمومي منظم شركت ميكنند. در بُعد نظامي، ما شاهد تعداد قابلتوجهي از تعاملات رسمي توسط افسران ارشد و مقامات دولتي بوديم كه نشاندهنده همكاريهاي گسترده بود. روابط اقتصادي به طور سنتي نقطه ضعفي در روابط روسيه و ايران بوده است؛ با اين حال مسكو و تهران سرمايهگذاري قابلتوجهي را در توسعه روابط اقتصادي دوجانبه آغاز كردهاند. بايد بپذيريم كه واقعيت روابط بينالملل تعريف و تامين منافع مشترك است. اگرچه روسيه از نظر تاريخي كالاهاي صنعتي مورد نياز بسياري را براي ايران فراهم كرده است، اما اين رابطه اكنون تغيير كرده يا حداقل شروع به متعادل شدن كرده است. ايران اكنون كالاهاي صنعتي حياتي را براي روسيه فراهم ميكند كه به روسيه در مقابله با محدوديتهاي زمان جنگ كمك ميكند. چنين حمايتي به طولانيتر شدن توانايي روسيه براي جنگ در اوكراين كمك ميكند. علاوه بر اين، روابط اقتصادي نزديكتر روسيه و ايران منجر به آموزش مقامات روسي در مورد چگونگي فرار از تحريمها شده است. اين نوع همكاري ميتواند بر دوام طولاني مدت تحريمهاي اعمال شده توسط ايالاتمتحده و ساير كشورهاي غربي تاثير بگذارد.
نقش دكترين پريماكوف
حمايت روسيه از ايران در فضاي پساماشه، نه يك اقدام صرفا دوستانه، بلكه تابعي از منافع ملي و دكترينهاي بلندمدت كرملين است. دكترين سياست خارجي روسيه، به ويژه «دكترين پريماكوف»، بر جهان چندقطبي تاكيد دارد. مسكو ايران را به عنوان يك شريك استراتژيك كليدي در خاورميانه و غرب آسيا ميبيند كه ميتواند موازنه قوا در برابر نفوذ امريكا و ناتو را حفظ كند. تضعيف ايران به معناي تقويت يكجانبهگرايي امريكايي است كه روسيه به شدت با آن مخالف است. دكترين موردنظر «يوگني پريماكوف» وزير امور خارجه سابق روسيه اگرچه اواخر دهه 90 ميلادي مطرح شد اما از سال 2014 وارد لغات ژئوپليتيك شد. دكترين پريماكوف حول پنج ايده كليدي ميچرخد: اول، روسيه به عنوان يك بازيگر قدرتمند كه سياست خارجي مستقلي را دنبال ميكند، در نظر گرفته ميشود.دوم، روسيه بايد به دنبال يك جهان چندقطبي باشد كه توسط كنسرتي از قدرتهاي بزرگ مديريت ميشود. سوم، روسيه بايد به دنبال برتري در حوزه نفوذ شوروي سابق باشد و بايد ادغام اوراسيا را دنبال كند. چهارم، روسيه بايد با گسترش ناتو مخالفت كند. پنجم، روسيه بايد به دنبال همكاري با چين باشد. دكترين پريماكوف حكم ميكند كه روسيه براي شكستن محاصره غرب و تضعيف نفوذ امريكا، بايد با قدرتهاي منطقهاي كه تمايلي به زير سلطه رفتن غرب ندارند، ائتلاف كند.درعين حال روسيه نگران فروپاشي «انسجام ژئوپليتيكي» اوراسيا است.
چشمانداز همكاري در آينده و منافع
همكاريهاي تهران و مسكو، اگرچه براساس رئاليسم (تامين منافع در محيط آنارشيك) شكل گرفته و توسط دكترين پريماكوف تغذيه ميشود، اما همچنان يك شراكت محدود و مبتني بر همسويي متقابل است. قابل پيشبيني است كه روابط روسيه و ايران به مرور زمان عميقتر خواهد شد، به خصوص تا زماني كه هر دو كشور در موضع خصمانه و مخالف درقبال كشورهاي غربي و سازمانهاي بينالمللي تحت سلطه غرب باقي بمانند. با اين وجود، ملاحظاتي هم وجود دارد. اصل «موازنه منفي» (عدم اعطاي امتياز به قدرتهاي بزرگ) يك رويكرد ويژه براي حفظ تعادل بين قدرتهاي غرب و شرق بايد لحاظ شود. در عين حال، اصرار بر بدبيني صرف، ميتواند باعث شود ايران فرصتهاي ائتلاف استراتژيك در لحظات حساس (مانند مقابله با تحريمهاي ماشه) را از دست بدهد و در انزواي كامل قرار گيرد. اگرچه بياعتمادي در برخي زمينهها همچنان پابرجاست، اما بعيد است كه در كوتاهمدت تا ميانمدت، شكاف شديدي بين روسيه و ايران ايجاد شود. رابطه روسيه و ايران يك پويايي دوجانبه است كه در بستري گستردهتر از تغيير و جهتگيري ضدغربي روسيه، با عوامل ديگري
-بهويژه با چين- قرار دارد. «انسجام ژئوپليتيك» براي روسيه يك نياز حياتي و براي چين يك فرآيند ويژه است كه بايد حفظ شود. نفوذ غرب به قلب اوراسيا از دروازههاي ايران حلقه فشار به چين و روسيه را به شدت تنگ خواهد كرد.كارشناس روابط بينالملل