• 1404 يکشنبه 13 مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6155 -
  • 1404 يکشنبه 13 مهر

روایت رویارویی واژه ها در میدان دیپلماسی

حسن بهشتي‌پور

مقدمه

 «برجام» به عنوان توافقي ميان ايران و گروه 1+5 در سال ۲۰۱۵ با هدف پايان دادن به امنيتي‌سازي پرونده هسته‌اي ايران و رفع تحريم‌هاي مرتبط با برنامه هسته‌اي ايران تدوين شد. در اين توافق، براي بيان نحوه رفع تحريم‌ها از چهار واژه كليدي استفاده شده است. اين واژگان از منظر حقوقي تفاوت ماهوي دارند و فهم نادرست آنها مي‌تواند بر ارزيابي تعهدات طرفين و تفسير اجرايي توافق اثرگذار باشد. چهار واژه كليدي «Suspend»، «Waiver»، » «Lift» و «Terminate» از لحاظ حقوقي نقش بنيادين در تعيين حدود و ضمانت اجراي تعهدات طرفين دارند. بررسي دقيق متن رسمي برجام (نسخه انگليسي PDF) نشان مي‌دهد كه از نظر ماهوي، تنها «Terminate» نشان‌دهنده لغو قطعي و غيرقابل بازگشت است، در حالي كه «Suspend» و «Waivers» ابزارهاي موقت و بازگشت‌پذير به شمار مي‌روند. واژه «Lift» نيز به دليل دوگانگي معنايي در نظام‌هاي حقوقي امريكا و اروپا، منبع اصلي اختلافات سياسي و حقوقي شده است. همين موضوع بهانه‌اي در فضاي سياسي ايران، به‌ويژه اختلاف‌نظر عمده‌اي درباره معناي دقيق «Lift» و «Suspend» شكل گرفت. برخي معتقد بودند تيم مذاكره‌كننده دقت كافي به اين واژگان نداشته است و برخي ديگر ادعا كردند اصلا متن «برجام» خوانده نشده بود! از همين رو، بررسي مستند و حقوقي متن رسمي «برجام» ضروري است تا روشن شود هر واژه دقيقا در كجا و با چه بار حقوقي به كار رفته است.

روش‌شناسي

اين مقاله بر پايه متن رسمي PDF برجام (انگليسي) و متن قطعنامه 2231 (انگليسي) انجام شده است. با استفاده از جست‌وجوي واژگاني هوش مصنوعي («ChatGPT»)، همه موارد استعمال چهار واژه 

«Suspend»، «Waivers»، «Lift» و «Terminate» و مشتقات آنها (فعل، صفت، اسم) استخراج شد. سپس محل دقيق (شماره صفحه و بخشي از جمله) ثبت شد تا مبناي مستند تحليل حقوقي قرار گيرد.

۱. Suspend  (۴ بار استفاده) 

تعريف حقوقي: تعليق موقت يك تصميم يا مقررات، بدون لغو كامل آن.

كاربرد در برجام: تنها در پيوست پنجم («Annex V ») آمده و مربوط به تعهدات اتحاديه اروپا و ربطي به تعهدات امريكا ندارد. مواردي كه استفاده شده به شرح زير است: 

 «16.1 Terminate the provisions of Council Regulation (EU) No 267/2012 and suspend the corresponding provisions of Council Decision 2010/413/CFSP... » (ص. ۱۵۵) 

 «16.3 ... Suspend the provisions of Council Decision 2010/413/CFSP... » (ص. ۱۵۵) 

 «20.1 Terminate the provisions of Council Regulation (EU) No 267/2012 and suspend the corresponding provisions of Council Decision 2010/413/CFSP... » (ص. ۱۵۵) 

 «20.4 Terminate all provisions in Council Decision 2010/413/CFSP suspended on Implementation Day. » (ص. ۱۵۵) 

اين واژه بيانگر بازگشت‌پذيري تصميمات اتحاديه اروپاست و به معناي لغو قطعي تحريم‌ها نيست. بنابراين در اين بخش‌ها طرف اروپايي صرفا اجراي برخي تصميمات شوراي اروپا را به حالت تعليق در مي‌آورد، زيرا لغو كامل آن نياز به تصويب در پارلمان‌هاي ملي كشورهاي عضو داشت. همچنانكه در مورد تحريم‌هايي كه توسط كميسيون اروپا وضع شده بود، به دليل آنكه اختيارات لازم براي لغو آن وجود داشت و به تصويب پارلمان‌هاي ملي نياز نبود، به‌طور كامل لغو («Terminate») شده است.

ماجراي فرانچسكو «Francesco Stina»

فرانچسكو استينا كيست؟ يك ديپلمات ايتاليايي و رييس كارگروه برجام در سرويس اقدام خارجي اروپا بود. او نقش فني و اجرايي در پشتيباني از كار برجام و هماهنگي بين طرف‌هاي اروپايي و ساير اعضا داشت. در واقع، او يكي از مجريان و هماهنگ‌كنندگان فني برجام از سوي اتحاديه اروپا محسوب مي‌شد.

آقاي ظريف در توضيح اينكه چرا در مجلس شوراي اسلامي در زمان بررسي برجام گفته بود كلمه «Suspend» به معناي تعليق اصلا در برجام نيامده بود، در مصاحبه خود در مرداد ۱۴۰۴ مي‌گويد: «روز آخر مذاكرات برجام به سفارش شخصي به‌ نام «فرانچسكو» كه كارمند مالي اتحاديه اروپا بود، تغييراتي در ضميمه برجام اعمال شد ولي فرصت نكردند به من بگويند! او گفته بود كه اگر ما در متن بنويسيم لغو براي قطعنامه‌هاي اتحاديه اروپا، روز اجرايي ‌شدن برجام مجبور مي‌شويم تحريم‌هاي غيرهسته‌اي را دوباره تصويب كنيم و اين شكل خوبي ندارد. لذا در روز آخر كه همه ما درگير هزار تا كار بوديم، متن‌هاي مختلف بايد نوشته مي‌شد، در سه، چهار جا اين كلمه تعليق به پيشنهاد كارشناس مالي اتحاديه اروپا (آقايي به نام «فرانچسكو» اگر اشتباه نكنم، اسمش كوچكش، فاميلي‌اش هم ايتاليايي بود، يادم نيست، از اين فاميلي‌هاي عجيب) به يك همكار خوب من [بعيدي‌نژاد] گفته بود، بسيار مدير برجسته‌اي است و ايشان هم اجتهاد كرده بود و گفته بود اشكال ندارد، نه به من خبر داده بود و نه به آقاي دكتر عراقچي و آقاي دكتر روانچي. اين بعد از اين هست كه ما متن‌ها را خوانديم و تاييد كرديم. من متن برجام را خواندم ولي بعدا هر چه اضافه شد ديگر نخواندم!»

آقاي بعيدي‌نژاد در مصاحبه‌اي درباره اين موضوع مي‌گويد: « «فرانچسكو» نماينده ويژه اتحاديه اروپا در بحث تحريم‌ها بود و در تمام طول مذاكرات با تيم ايراني در ارتباط بود. در مراحل پاياني مذاكرات، براي تكميل روند لغو تحريم‌ها، پيشنهاد داد كه واژه «suspend» در پانويسي از ضمايم برجام درج شود. تعليق نه به آن معنايي كه در فارسي تعريف مي‌شود. يعني برداشت حقوقي اروپايي‌ها از «suspend» با برداشت رايج در ايران متفاوت بود... . خيلي به كلمه استفاده ‌شده توجه نكردم و به ظريف هم اطلاع ندادم كه از چنين كلمه‌اي استفاده كرديم؛ اشتباه از طرف ما بود.» (البته همان‌طور كه عبارت‌هاي استفاده شده را آورديم، چهار مورد در متن پيوست پنجم آمده و نه در پاورقي) .

همان‌طور كه در بحث‌هاي بالا گفتيم اين واژه هيچ ارتباطي به تحريم‌هاي امريكا نداشت و نيز هيچ ربطي هم به «مكانيزم ماشه» ندارد. اما متاسفانه منتقدين برجام از اين موضوع جزيي كه صرفا مربوط به بخشي از تحريم‌هاي شوراي اروپا مي‌شود، استفاده كرده و آن را به كل برجام تعميم مي‌دهند و از آن بدتر به استناد اين اشتباه نتيجه مي‌گيرند مذاكره‌كنندگان متن «برجام» را نخواندند! اين بحث‌ها برمي‌گردد به رقابت‌هاي جناحي وگرنه از لحاظ حقوقي، «Suspend» (تعليق كردن) براي تصميمات شوراي اتحاديه اروپا («Council Decisions») به كار رفته كه نياز به اجراي ملي توسط كشورهاي عضو اتحاديه اروپا دارند و در نهايت به اين معني است كه اجراي آن بخش از تحريم‌هاي اروپا كه در اين سه صفحه ذكر شده است، به حالت تعليق در مي‌آيد. اما براي بقيه تحريم‌هاي اتحاديه اروپا «Terminate» (خاتمه دادن) ذكر شده است. اين واژه براي تحريم‌هاي وضع‌ شده از سوي اتحاديه اروپا («EU Regulations») به كار رفته كه داراي اثر مستقيم است و نياز به تصويب ملي در كشورهاي عضو ندارد. به همين دليل طرف اروپايي پذيرفت به صورت قطعي لغو كند. به نظر مي‌رسد آقاي بعيدي‌نژاد در آنجا از لحاظ حقوقي نمي‌توانست اتحاديه اروپا را مجبور كند چيزي را بپذيرد كه تصميم‌گيري درباره آن مستلزم تصويب در پارلمان‌هاي ملي كشورهاي عضو بود، به همين دليل ساده با آوردن آن به صورت محدود موافقت كرده است. اگر به اين موضوع مهم توجه شود ديگر به خاطر مفهوم «Suspend» يا همان تعليق كه در پيوست برجام و نه در متن اصلي، تنها چهار بار استفاده شده و اثر چنداني هم بر روند تحولات نداشته است، نبايد اين همه اختلاف‌نظر ايجاد كرد. در نهايت، مخالفان برجام به جاي حمله به بدعهدي طرف مقابل، افراد مذاكره‌كننده را در نزد افكارعمومي بي‌اعتبار مي‌كنند.

۲. «Lift» 

تعريف حقوقي: رفع يا لغو تحريم‌ها؛ اما معناي آن در نظام‌هاي حقوقي مختلف، متفاوت است. در حقوق اتحاديه اروپا اغلب به معناي لغو كامل است، در حالي كه در حقوق امريكا مي‌تواند به معناي تعليق مشروط هم به كار رود. يكي از پركاربردترين واژه‌ها در برجام كه با مشتقات آن ۳۰ بار استفاده شده است. موارد نمونه: 

 «comprehensive lifting of all UN Security Council sanctions » (ص. ۲) 

 «will lift them in accordance with Annex V » (ص. ۱۴) 

 «sanctions … will be lifted in accordance with Annex V » (ص. ۵۶) 

 «Group on Implementation of Sanctions Lifting » (ص. ۱۵۲) 

 «measures to be lifted under this JCPOA » (ص. ۱۵۴) 

اين واژه به دليل دوگانگي در معنا و سوءاستفاده خانم شرمن از آن منشا اختلاف در ايران شد. مذاكره‌كننده ايراني بر اساس عرف موجود در زبان انگليسي برداشت لغو كامل از به كار بردن اين واژه داشت، در حالي كه طرف امريكايي آن را صرفا به معناي تعليق مصادره به مطلوب كرده است.

بررسي ادعاي وندي شرمن در مورد واژه كليدي «Lift» در برجام

ازجمله «وندي شرمن»، معاون وقت وزير امورخارجه امريكا و يكي از اعضاي اصلي مذاكره‌كننده در تيم امريكا در مورد به‌كارگيري واژه «Lift» در كتاب خاطرات خود كه تحت عنوان

 «Not for the Faint of Heart: Lessons in Courage, Power, and Persistence “» (1) 

است، چنين توضيح داده است: «ما هفته‌ها در مورد كلمه «Lift» مذاكره كرديم. ايراني‌ها مي‌خواستند تحريم‌ها لغو شوند. ما توضيح داديم كه رييس‌جمهور مي‌تواند تحريم‌ها را به حالت تعليق درآورد، اما نمي‌تواند تحريم‌هاي تصويب‌ شده توسط كنگره را لغو كند. ما از «Lift» به معناي تعليق استفاده كرديم. براي ايراني‌ها، «Lift» به معناي خاتمه دادن بود. اين يك شكاف اساسي زباني و قانوني بود.» (2) 

همين موضوع مستمسكي شد كه مخالفان «برجام» به استناد ادعاي شرمن در كتاب خود، مذاكره‌كنندگان ايراني را به نخواندن متن برجام يا حتي احاطه نداشتن به زبان انگليسي متهم كنند. در حالي كه شرمن در اظهارات خود «Lift» را صرفا معادل «لغو موقت» دانسته است. اين قضاوت كلي‌گرا و نادقيق است. در حقوق ايالات متحده ميان دو منبع تحريم تفكيك شده است: تحريم‌هاي «قانوني كنگره‌اي» كه تنها از طريق نسخ قانون توسط كنگره يا معافيت اجرايي موقت قابل تغييرند و تحريم‌هاي ناشي از «اختيار اجرايي رييس‌جمهور» («Executive Orders “ / “national emergency ») كه رييس‌جمهور خود مي‌تواند با فرمان جديد آنها را لغو («Lift») كند. (3) نمونه‌هاي متعدد ديگري هم وجود دارد كه «Lift» در معناي پايان قطعي تحريم به كار رفته است.

از جمله در هفتم اكتبر ۲۰۱۶، رييس‌جمهور وقت اوباما با صدور فرمان اجرايي و اعلام خاتمه وضعيت اضطراري مربوط به برمه، اجراي تحريم‌هاي اجرايي را پايان داد و در نتيجه تحريم‌هايي كه از طريق «Executive Orders» اعمال شده بودند «effectively lifted» (يا «terminated») شدند؛ وزارت خزانه‌داري/ «OFAC» و بيانيه رسمي خزانه‌داري اين اقدام را اعلام كردند. اين يك نمونه آشكار است كه لغوِ تحريمِ مبتني بر دستور اجرايي مي‌تواند با يك اقدام اجرايي تازه «Lift» شود. (و نيز موارد مرتبط با سياست‌هاي اجرايي درباره كوبا و بخش‌هايي از رژيم تحريم‌هاي مرتبط با روسيه «Lift» شده يعني پايان كامل داده شده است) . (4) 

«وندي شرمن» اين تمايز روشن قانوني را ناديده گرفته و اين از منظر حقوقي، ادعاي نادرستي را مطرح مي‌كند كه موجب گمراه شدن مخالفان برجام در ايران شده است. در اين باره آقاي ظريف مي‌گويد: «نكته مهم اينكه امريكا و اروپا در متوني كه خودشان منتشر مي‌كنند از عنوان «Sanctions relief» استفاده مي‌كنند كه صرفا به معني كاهش است و هيچ‌گاه از كلمه «Lift» استفاده نمي‌كنند. اما وقتي به ما متني مي‌دادند مجبور مي‌شدند «sanctions lifting» را نپذيرند. لذا اگر ادعاي خانم شرمن درست بود و ما گول خورديم چرا از اين كلمه در متون خودشان استفاده نكردند؟»

بايد توجه داشت مذاكره‌كننده ايراني نمي‌توانسته وقتي رييس‌جمهور امريكا اختيارات لازم را براي لغو مصوبه كنگره امريكا ندارد، از او انتظار داشته باشد آن تحريم‌ها را براي هميشه لغو كند. به همين دليل پذيرفتند به جاي «Terminate» كه لغو كامل است از «Lift» استفاده كنند. پس به‌طور خلاصه در نظام حقوقي ايالات متحده بايد بين تحريم‌هاي مبتني بر قانون مصوب كنگره («statutory sanctions») و تحريم‌هاي مبتني بر فرمان اجرايي رييس‌جمهور («executive authority “ “Executive Orders »/) تمايز گذاشت. اين تمايز تعيين‌كننده مفهوم «Lift» است. بنابراين اگر تحريم مبتني بر قانون كنگره باشد، رييس‌جمهور امريكا مي‌تواند با استفاده از اختيارات خود اجراي تحريم‌هاي كنگره را «Waive» يا براي ۱۲۰ روز بلااثر يا فرمان‌هاي اجرايي براي تحريم‌ها را متوقف كند، اما لغو قوانين مصوب كنگره امريكا (براي هميشه) نياز به اقدام قانونگذاري جديد از سوي كنگره دارد.

۳. «Waiver» 

تعريف حقوقي: چشم‌پوشي موقت از اجراي قانوني توسط مقام اجرايي (در متن «برجام» فقط منظور رييس‌جمهور امريكا بوده است)، بدون تغيير يا لغو آن. اين واژه فقط فقط يك بار در «Annex V» (ص. ۱۵۴، بند ۱۱) آمده است: 

 «The United States, acting pursuant to Presidential authorities, will issue waivers, to take effect upon Implementation Day... »

«ايالات متحده، طبق اختيارات رياست‌جمهوري، معافيت‌هايي را صادر خواهد كرد كه از روز اجرا، لازم‌الاجرا مي‌شوند...»

اين واژه ناظر به نظام حقوقي امريكاست كه رييس‌جمهور نمي‌تواند قوانين تحريمي مصوب كنگره را براي هميشه خاتمه دهد، بلكه تنها مي‌تواند به‌طور موقت از اجراي آنها معافيت بدهد. به همين دليل، پايبندي امريكا به «برجام» در مورد تحريم‌هايي كه مصوب كنگره امريكا بود و نه فرمان اجرايي رييس‌جمهور، مشروط و بازگشت‌پذير باقي ماند.

براساس توافق برجام، اوباما چهار بار از اين اختيارات استفاده كرد و ترامپ تنها سه بار هر ۱۲۰ روز يك‌بار اجراي تحريم‌ها را با صدور فرمان اجرايي متوقف كرد، اما در بار چهارم در ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ رسما از برجام خارج شد. در ايران بحث اين بود كه چرا با تغيير دولت‌ها در امريكا، رييس‌جمهور جديد بتواند توافق قبلي را ناديده بگيرد و از آن خارج شود.

در پاسخ بايد گفت مذاكره‌كنندگان ايراني كاملا واقف بودند كه احتمال دارد رييس‌جمهوري امريكا به هر دليل اين لغو موقت را امضا نكند، اما اصل بر اين بود كه طرف مقابل در صورتي كه ايران به تعهدات خود پايبند باشد، بهانه‌اي براي تمديد نكردن فرمان ناديده گرفتن تحريم‌ها را نخواهد داشت، ضمن آنكه راه‌حل جايگزيني براي آن وجود نداشت. يعني يا بايد ايران قيد توافق را در نهايت مي‌زد يا آنكه مي‌پذيرفت كه امكان لغو كامل تحريم‌هاي كنگره وجود ندارد و بايد به اين تمديد‌هاي ۱۲۰ روزه رضايت مي‌داد.

۴. «Terminate» 

معنا: خاتمه و لغو قطعي و غيرقابل بازگشت.اين واژه قوي‌ترين واژه در اسناد حقوقي به شمار مي‌رود و نشان‌دهنده تعهد نهايي و دايمي براي لغو قانون يا مقررات است. در برجام و قطعنامه 2231 از اين واژه در شكل‌هاي مختلف استفاده شده است. 

واژه «Terminate» و مشتقات آن («terminated “, “terminates “, “termination ») در مجموع ۲۴ بار در «برجام» به كار رفته است. محتواي آنها را مي‌توان به سه دسته اصلي تقسيم كرد: 

كاربرد در برجام: هم در مورد قطعنامه‌هاي شوراي امنيت و هم مقررات اتحاديه اروپا و برخي دستورات اجرايي امريكا. نمونه‌ها: 

 «…will terminate all provisions of previous UNSC resolutions » (ص. ۱۱) 

 «Terminate Executive Orders 13574, 13590, 13622 » (ص. ۱۴) 

 «commit to terminate all provisions of Council Regulation » (ص. ۵۱) 

 «Terminate all remaining provisions of Council Regulation » (ص. ۱۵۹) 

۱. درباره قطعنامه‌هاي شوراي امنيت در صفحات مختلف زير استفاده شده است: 

 «The UN Security Council resolution endorsing this JCPOA will terminate all provisions of previous UN Security Council resolutions » (ص. ۱۱)

به معناي خاتمه قطعي همه قطعنامه‌هاي قبلي شوراي امنيت عليه ايران است. اما مي‌بينيم كه امروز بعد از ده سال با وجود چنين صراحتي در متن برجام با سوءاستفاده از ترتيبات اجرايي ماده ۳۶ و ۳۷ برجام اين قطعنامه‌ها را بازگرداندند.

 «the UN Security Council resolution endorsing this JCPOA terminates according to its terms, which is to be 10 years from Adoption Day. »  (ص. ۱۹)

«قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل متحد كه اين برجام را تاييد مي‌كند، طبق مفاد آن كه ۱۰ سال از روز تصويب خواهد بود، خاتمه مي‌يابد.» 

۲. درباره مصوبات اتحاديه اروپا («EU») در «برجام» موارد متعدد از جمله: 

 «The EU will terminate all provisions of the EU Regulation »

 «The EU will terminate all provisions of the EU Regulation implementing all EU »  (ص. ۱۱-۱۲)

 «The EU and EU Member States commit to terminate all provisions of Council Regulation (EU) No 267/2012 (as amended) » • (ص. ۵۱)

«The European Union will: 16. Terminate the provisions of Council Regulation (EU) No 267/2012 »  • (ص. ۱۵۵)

همه موارد فوق به لغو قطعي تحريم‌هاي اقتصادي/مالي اتحاديه اروپا عليه ايران اشاره دارند.

۳. ايالات متحده (« U. S. A»): 

 «Terminate Executive Orders 13574, 13590, 13622, and 13645, and Section »

 «and to terminate Executive Orders 13574, 13590, 13622 and 13645» (ص61 و14)

 «seek such legislative action as may be appropriate to terminate, or modify »

 «the United States will cease to apply, and subsequently terminate, or modify » (ص 61و۷۱)

اين موارد نشان مي‌دهد كه بخشي از تحريم‌هاي امريكا كه بر پايه فرمان اجرايي رييس‌جمهور بوده، بايد «terminate» شوند (لغو قطعي) . اما درباره تحريم‌هاي ناشي از قوانين كنگره، فقط از عبارت «seek legislative action ...to terminate» يعني درخواست اقدام قانوني براي ... خاتمه دادن، استفاده شده است.

نتيجه‌گيري

بررسي چهار واژه كليدي 

«Suspend»، «Waivers»، «Lift» و «Terminate» در متن «برجام» و «قطعنامه ۲۲۳۱» نشان مي‌دهد كه اختلافات تفسيري ميان ايران و طرف‌هاي غربي نه ناشي از بي‌توجهي مذاكره‌كنندگان ايراني، بلكه برخاسته از تفاوت‌هاي حقوقي در نظام‌هاي تصميم‌گيري امريكا و اتحاديه اروپا و در مواردي سوءاستفاده حقوقي طرف امريكايي بوده است. در حالي كه «Terminate» بيانگر لغو قطعي و غيرقابل بازگشت تحريم‌هاست، دو واژه «Suspend» و «Waiver» ماهيتي موقت و بازگشت‌پذير دارند و بيشتر براي تحريم‌هايي به كار رفته‌اند كه لغو آنها خارج از اختيار كامل قوه مجريه بوده است.همچنين واژه «Lift» به دليل تفسيرپذيري معنايي در نظام‌هاي حقوقي مختلف اروپا و امريكا، بستر اصلي سوءبرداشت‌ها و مناقشات سياسي شد.

از اين منظر مي‌توان گفت نقدهاي داخلي كه مذاكره‌كنندگان را به نخواندن متن «برجام» » يا «بي‌دقتي در انتخاب واژگان» متهم مي‌كردند، بيش از آنكه ريشه حقوقي داشته باشند، محصول فضاي رقابتي و سياسي داخلي بودند. واقعيت اين است كه تيم مذاكره‌كننده با محدوديت‌هاي واقعي طرف مقابل روبه‌رو بود و ناگزير به پذيرش سازوكاري شد كه در آن برخي تعهدات موقت و بازگشت‌پذير باقي مي‌ماند.

بنابراين، ارزيابي منصفانه نشان مي‌دهد كه متن «برجام» از نظر حقوقي در چارچوب توان و اختيارات طرف‌ها تنظيم شده است. تمركز بر اختلافات لفظي بدون در نظر گرفتن بستر حقوقي و سياسي هر كشور، نه‌تنها به درك درست توافق كمك نمي‌كند، بلكه موجب تضعيف موقعيت ديپلماتيك ايران در افكار عمومي نيز مي‌شود. راهبرد درست، تاكيد بر بدعهدي و نقض تعهدات طرف مقابل و پيگيري حقوقي آن است، نه زير سوال بردن توان و اعتبار تيم مذاكره‌كننده‌اي كه در چارچوب واقعيات بين‌المللي عمل كرده است.

پانويس‌ها: 

1- اين كتاب در ايران تحت عنوان «بدون هراس» ترجمه محمد جمشيدي و حافظ رستمي در انتشارات سروش در سال ۱۳۹۸ منتشر شد، اما متاسفانه در چندين جا مترجمان عباراتي را در ترجمه كتاب آورده‌اند كه ترجمه دقيق نيست و همين عبارات توسط منتقدان براي اينكه اثبات كنند مذاكره‌كنندگان در مذاكرات تسلط كافي به زبان و حقوق بين‌الملل نداشتند، استفاده شده است. در صورتي كه منتقدان كافي بود به متن اصلي مراجعه كنند و مي‌ديدند بيان «شرمن» آنچه است كه در اينجا نقل‌قول شد.

 2- Sherman, Wendy R. Not for the Faint of Heart: Lessons in Courage, Power, and Persistence. PublicAffairs, 2018, pp. 178–179.

3- وب‌سايت كاخ سفيد دوران اوباما

https: //obamawhitehouse.archives.gov/blog/2016/09/15/president-obama-and-daw-aung-san-suu-kyi-celebrate-burmese-progress

4- وب‌سايت Just Security

https: //www.justsecurity.org/103743/lifting-russia-sanctions

كارشناس ارشد مسائل بين‌الملل

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون