• 1404 يکشنبه 13 مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6155 -
  • 1404 يکشنبه 13 مهر

«اعتماد» در گفت و گوی اختصاصی با رحمن قهرمانپور بررسی می‌کند

رویارویی در منطقه خاکستری

   حدیث   روشنی

درحالی که ولادیمیر پوتین، ريیس‌جمهور روسیه نبرد کشورش در اوکراین را همواره «عادلانه و پیروز» توصیف می‌کند، نفوذ پهپادهای مسکو در حریم هوایی کشورهای اروپای شرقی، پیمان ناتو را نیز با چالش مواجه کرده است.  گزارش‌ها حاکی است که در چند ماه اخیر دست‌کم ده کشور اروپایی از لیتوانی و لتونی گرفته تا دانمارک، نروژ، لهستان و رومانی شاهد پرواز پهپادهای مشکوک بوده‌اند که برخی آنها به زیرساخت‌های غیرنظامی مانند فرودگاه‌ها نفوذ کرده‌اند. در همین راستا، اتحادیه اروپا و ناتو ابتکار «دیوار پهپادی» در مرزهای شرقی را کلید زده‌اند، اقدامی که البته از نگاه مسکو «ایده‌ای بسیار بد» محسوب می‌شود. در عین حال، اظهارات رهبران اروپایی ازجمله امانوئل مکرون، ريیس‌جمهور فرانسه و فردریش مرتز، صدراعظم آلمان نشان می‌دهد که اروپا در وضعیتی میان جنگ و صلح به‌سر می‌برد.  مکرون نیز با اشاره به نقض مکرر حریم هوایی اروپا توسط پهپادهای ناشناس، تاکید کرد که فرانسه آماده است در جناح شرقی ناتو مداخله کند و تضمین‌های امنیتی لازم را به اوکراین ارائه دهد و هر پهپادی که وارد قلمرو اروپا شود، نابود خواهد شد. از سوی دیگر، فردریش مرتز ضمن تاکید بر وضعیت نیمه‌صلح اروپا، حمایت خود از طرح اتحادیه اروپا برای آزادسازی دارایی‌های مسدود شده روسیه را یادآوری کرد و آن را ابزاری برای تامین حمایت نظامی طولانی‌مدت از اوکراین دانست. با این همه، در شرایطی که ناظران روسیه را همچنان تهدیدی بالقوه برای اعضای ناتو می‌دانند، به نظر می‌رسد اروپا در تلاش است بین بازدارندگی فعال و اجتناب از ورود مستقیم به درگیری تعادلی سازنده برقرار کند. این درحالی است که تحریم‌ها علیه روسیه مجددا تمدید شده و البته همزمان توانایی پاسخ به تهدیدات هوایی در حال تقویت است، اما به باور برخی کارشناسان، شدت و پیچیدگی بحران، نگرانی‌ها درباره یک چرخه جدید تسلیحاتی-نظامی را افزایش داده است. از این رو و به باور این گروه نقض مکرر حریم هوایی و حملات پهپادی نه تنها پیامدهای نظامی، بلکه پیامی راهبردی برای ناتو و غرب در قالب «جنگ هیبریدی» دارد و احتمالا در ادامه و در صورت تشدید تنش‌ها، فرآیند تصمیم‌گیری درباره فعال‌سازی ماده ۵ ناتو را تحت‌تاثیر قرار خواهد داد. با این حال اما هستند گروهی که توسل به ماده ۵  را همچنان با اما و اگرهایی همراه می‌دانند و ذیل این فرضیه، دستیابی به اجماع میان اعضای ناتو را مهم‌ترین عاملی قلمداد می‌کنند که می‌تواند مانع عملیاتی شدن آن شود. در همین راستا اما گروهی دیگر از تحلیلگران معتقدند حتی با هدف قرار گرفتن زیرساخت‌های غیرنظامی، ناتو همچنان به‌ صورت محتاطانه در حال بازتعریف استراتژی امنیتی خود است و اقدامات اخیر اروپا مانند ایجاد «دیوار پهپادی» بیش از آنکه نمادین باشد، بخشی از برنامه‌ای بازدارنده و واکنشی برای افزایش توان دفاعی و کاهش آسیب‌پذیری اعضای اتحاد تلقی می‌شود. 

با این همه اما به نظر می‌رسد روند اجماع‌سازی جمعی در ناتو نسبت به پاسخ‌دهی سریع روسیه کندتر است و این فاصله زمانی می‌تواند فضای جدیدی برای بازی قدرت میان ناتو و مسکو ایجاد کند.  به این بهانه روزنامه اعتماد با هدف ارزیابی آینده تشدید تنش‌ها میان روسیه و اروپا و در ابعادی وسیع‌تر مسکو و ناتو با رحمن قهرمانپور، کارشناس مسائل بین‌الملل گفت‌وگو کرده است.  این کارشناس مسائل بین‌الملل در گفت‌وگوی اختصاصی‌اش با «اعتماد» ضمن تاکید بر اینکه روسیه با استفاده از «جنگ هیبریدی» و تحرکات کنترل‌شده در منطقه خاکستری، درصدد سنجش آستانه تحمل ناتو و ایجاد شکاف میان اعضای آن است، همزمان بر این باور است که در مقابل ناتو نیز به واسطه نیاز به اجماع جمعی، فعلا از فعال‌سازی ماده ۵ و پاسخ مستقیم خودداری کرده است و در حال پیروی از استراتژی مشابه روسیه و به عبارتی فعالیت در منطقه خاکستری است. 

مشروح این گفت‌وگو در ادامه می‌آید:

   با شکست نشست پوتین-ترامپ و افزایش حملات پهپادی روسیه به حریم هوایی کشورهای اروپای شرقی، آیا می‌توان از ورود ناتو به فاز جدید تقابل مستقیم با روسیه سخن گفت؟

واقعیت این است که روسیه بر این باور است که تنش میان این کشور و غرب به سرعت حل نخواهد شد و به همین دلیل خود را برای یک تقابل بلندمدت با اروپا آماده می‌کند.

 به تعبیر دیگر می‌توان گفت که مسکو دنبال استراتژی «تصعید تدریجی تنش» در قبال اروپاست؛ زیرا مقامات روسیه معتقدند اگر این کشور ناگهان درگیر تقابل نظامی مستقیم با اروپا شود، چنین وضعیتی می‌تواند منجر به وحدت و انسجام اروپایی‌ها علیه روسیه شود. اما افزایش تدریجی بحران مانع از آن خواهد شد که اروپا بتواند در برابر روسیه موضعی یکپارچه و هماهنگ اتخاذ کند. این فرض شاید از جهاتی درست به نظر برسد، چراکه میان کشورهای اروپایی اختلافات متعددی وجود دارد؛ از جمله میان بریتانیا و اتحادیه اروپا یا میان کشورهای شرق اروپا و دیگر اعضای اتحادیه مانند اختلافات میان مجارستان و سایر کشورهای اروپایی. با این حال، مشخص نیست که اروپا در کدام نقطه از بحران ممکن است ناگزیر به وحدت شود. همان‌طور که در زمان حمله روسیه به اوکراین نیز مشاهده شد، تهدید مستقیم ناشی از آن حمله موجب شد اروپایی‌ها و حتی تاحدی ناتو، مواضعی متحد و یکپارچه در برابر مسکو اتخاذ کنند. 

بر همین اساس، برخی تحلیلگران بر این باورند که روسیه با فرض اینکه افزایش تدریجی بحران مانع از شکل‌گیری اجماع اروپایی علیه مسکو خواهد شد، در حال پیگیری یک استراتژی خطرناک است. اما مساله این است که در مقطع کنونی و پس از نشست آلاسکا میان ترامپ و پوتین، به نظر می‌رسد احتمال وقوع تنش یا درگیری ناخواسته میان روسیه و ناتو افزایش یافته است. تجربه‌های پیشین نیز نشان می‌دهد حتی در شرایطی که مسکو قصد تشدید درگیری مستقیم را نداشته، رخدادهای پیش‌بینی‌نشده می‌تواند روابط را بحرانی کند؛ همان‌گونه که در گذشته، تنش میان آنکارا و مسکو به واسطه ورود هواپیماهای روسیه به خاک این کشور و انهدام آنها پرتنش شد. بنابراین، حتی اگر روسیه تلاش کند سطح تنش را به ‌صورت کنترل ‌شده و تدریجی مدیریت کند، همچنان احتمال بروز برخورد ناخواسته میان دو طرف وجود دارد؛ مساله‌ای که اکنون نگرانی‌های جدی در اروپا و حتی در ایالات‌متحده ایجاد کرده است.

  حملات پهپادی روسیه به زیرساخت‌های غیرنظامی مانند فرودگاه‌ها در شرق  و حتی غرب اروپا چه پیامی برای ناتو دارد و این حملات در چارچوب «جنگ هیبریدی» چگونه تعریف می‌شوند؟

شما به درستی به این نکته اشاره کردید. روسیه در حال حاضر برمبنای الگوی «جنگ هیبریدی» ترکیبی عمل می‌کند و ارسال پهپادها به مناطق مختلف نیز بخشی از همین راهبرد است. جنگ هیبریدی مورد نظر مسکو شامل مجموعه‌ای از اقدامات غیرنظامی و نظامی است؛ از مداخله در انتخابات کشورهای اروپایی مانند رومانی، مولداوی و فرانسه گرفته تا تقویت جریان‌های راست افراطی در اروپا ازجمله در ایتالیا و نیز فرانسه. در همین زمینه، می‌دانیم که خانم ماری لوپن، رهبر جناح راست افراطی فرانسه، متهم شده که از یک بانک روسی وام دریافت کرده است؛ موضوعی که نشانه‌ای از حمایت مالی روسیه از جریان‌های افراطی در کشورهای مختلف اروپایی تلقی می‌شود. در کنار این اقدامات، روسیه از حملات سایبری گسترده علیه زیرساخت‌های حیاتی کشورهای اروپایی نیز استفاده کرده؛ ازجمله حمله به کابل‌ها و فیبرهای نوری ارتباطی که مسیر انتقال اینترنت به برخی مناطق اروپا را تامین می‌کنند. همچنین، قطع صادرات انرژی در مقاطع حساس نیز به‌ عنوان یکی از ابزارهای فشار مسکو در همین چارچوب ارزیابی می‌شود. برای نمونه، چند ماه پیش، روسیه به بهانه انجام تعمیرات، عرضه انرژی به ارمنستان را متوقف کرد؛ اقدامی که پیش از آغاز جنگ اوکراین نیز نمونه‌هایی از آن در روابط روسیه و کشورهای اروپایی مشاهده شد. بنابراین، آنچه اکنون شاهد آن هستیم، شکل‌گیری یک جنگ هیبریدی ازسوی روسیه علیه اروپا است. اما سوال اینجا است مسکو در این زمینه چه اهدافی را دنبال می‌کند؟ نخستین هدف، سنجش آستانه تحمل ناتو است؛ به این معنا که روسیه می‌خواهد بداند در چه شرایطی و تا چه حد  می‌تواند پیش برود تا درنهایت با واکنش قاطع و مستقیم ناتو روبه‌رو شود؟ این گزاره برای مسکو اهمیت راهبردی دارد. دومین هدف، تضعیف اعتبار ناتو در افکار عمومی اروپا است. روسیه تلاش می‌کند این تصور را در میان مردم و نخبگان اروپایی تقویت کند که ناتو قادر به دفاع از امنیت کشورهای عضو نیست. این تصویر، اگر در ذهن افکار عمومی اروپا تثبیت شود، می‌تواند در بلندمدت موجب کاهش مشروعیت و انسجام درونی ناتو شود. هدف سوم روسیه نیز، ایجاد شکاف و اختلاف در میان اعضای ناتو است. مسکو با برخی کشورهای عضو مانند ترکیه روابط نزدیک‌تری دارد و به همین دلیل برخی تحلیلگران ترکیه را «اسب تراوای روسیه در ناتو» توصیف کرده‌اند. همین موضوع در سال‌های گذشته موجب بروز تنش‌هایی میان آنکارا و ناتو شد. از نگاه روسیه، تشدید اختلافات در درون ناتو می‌تواند مانع از شکل‌گیری تصمیم‌های مشترک و قاطع علیه مسکو شود؛ زیرا برخی کشورهای اروپایی همچنان خواهان مدارا و تعامل با روسیه هستند. درنهایت، به نظر می‌رسد روسیه با تداوم این اقدامات در چارچوب جنگ هیبریدی، در پی آن است که هم انسجام درونی ناتو را تضعیف کند و هم قدرت بازدارندگی این پیمان را در نگاه افکار عمومی اروپا کاهش دهد؛ هدفی که اگر محقق شود، می‌تواند در بلندمدت موازنه امنیتی اروپا را به سود مسکو تغییر دهد.

  باتوجه به نقض مکرر حریم هوایی کشورهایی مانند لهستان، رومانی و مولداوی، تا چه حد احتمال دارد این رخدادها به فعال شدن ماده ۵ ناتو (تعهد دفاع جمعی) منجر شود؟

فعال‌سازی ماده ۵ ناتو همواره ازجمله موضوعات بحث‌برانگیز در روابط درون‌پیمانی اعضای ناتو بوده است. این ماده از زمان تاسیس ناتو تاکنون یک‌بار آن‌هم بعد از حملات یازده سپتامبر فعال شده است. در سایر موارد درباره به کارگیری آن اختلاف وجود داشت. برای نمونه، در جریان جنگ خلیج‌فارس زمانی که صدام موشک به ترکیه پرتاب کرد، آنکارا خواستار فعال شدن ماده ۵ شد، اما ناتو در آن بازه زمانی این درخواست را نپذیرفت. از آن زمان تاکنون، همواره این پرسش مطرح بوده که دامنه اجرای ماده ۵ و آستانه فعال‌سازی آن تا کجاست. با این همه براساس باور عمومی، ماده ۵ تنها در صورتی فعال می‌شود که سرزمین یکی از اعضای ناتو به‌طور مستقیم و گسترده مورد حمله نظامی قرار گیرد. روسیه نیز با آگاهی از این محدودیت، سعی دارد در منطقه خاکستری عمل کند؛ یعنی جایی میان جنگ و صلح، بدین معنا که اقدامات تحریک‌آمیزش به اندازه‌ای نباشد که مصداق حمله مستقیم تلقی شود. ازجمله این اقدامات می‌توان به اعزام پهپادهای ناشناس به حریم هوایی کشورهای اروپایی مانند لهستان یا تعطیلی موقت فرودگاه کپنهاگ اشاره کرد. لذا به نظر می رسد ناتو در حال حاضر تمایلی به فعال‌سازی ماده ۵ ندارد و اعلام ایجاد دیوار دفاعی پهپادی احتمالا به این دلیل است که این نهاد نشان دهد اقدامات دفاعی‌اش متناسب با رفتار روسیه خواهد بود. اما در درون ناتو این بحث مطرح است که  این نهاد نیز بسان  روسیه در منطقه خاکستری  اقدام کند. این رویکرد به لحاظ تاریخی رویکردی است که چین نیز بدان متوسل می شود؛ پکن در مقابل تایوان از استراتژی منطقه خاکستری استفاده می‌کند، یعنی اقداماتی انجام می‌دهد که به معنای جنگ تمام‌عیار نیست اما نفوذ و فشار را بر این بازیگر اعمال می‌کند. از همین رو می‌توان گفت که  اروپایی‌ها و امریکایی‌ها بر این باورند که روسیه و چین به‌ صورت هماهنگ این استراتژی را دنبال می‌کنند، به همین دلیل احتمال دارد که ناتو نیز در پاسخ به اقدامات روسیه، استراتژی مشابهی را اتخاذ کرده و دست به اقداماتی متقابل بزند. برای نمونه، در اجلاس وزرای خارجه در لوكزامبورگ، وزیر خارجه گرجستان دعوت نشد؛ اروپایی‌ها بر این باورند که این اقدام به دلیل نزدیکی حزب «رویای گرجستان» به روسیه و حمایت کامل مسکو از این حزب است تا گرجستان را از مسیر نزدیکی به اروپا دور کنند. با این حال، باید توجه داشت که تصمیم‌گیری در ناتو براساس اجماع جمعی انجام می‌شود و همین امر موجب می‌شود روند تصمیم‌گیری در این پیمان، طولانی‌تر از سازوکار تصمیم‌گیری متمرکز در روسیه باشد.

  از نگاه شما، پیوند بحران اوکراین با تحولات خاورمیانه (طرح ۲۰ ماده‌ای ترامپ در غزه) چه پیامدهای راهبردی برای موازنه قدرت امریکا و روسیه در دو جبهه همزمان خواهد داشت؟

پاسخ به این سوال مثبت است، چراکه امریکا به‌عنوان اصلی‌ترین و قدرتمندترین ارتش ناتو مطرح است لذا اگر این پیمان قصد داشته باشد اقدامی در برابر مسکو انجام دهد، مشارکت امریکا تقریبا اجتناب‌ناپذیر است. استراتژی دفاعی امریکا بر سه منطقه اصلی متمرکز است: آسیا-پاسیفیک، اروپا و خاورمیانه، بنابراین تمرکز نیروها در اروپا، تشدید جنگ در اوکراین و ارائه کمک‌های نظامی بیشتر به اوکراین توسط امریکا، اروپا و ناتو، همگی می‌تواند نشان‌دهنده درگیری نظامی مستقیم امریکا در اروپا باشد. این مساله ممکن است بر تلاش‌های ترامپ جهت ایجاد صلح در غزه یا مدیریت بحران‌های خاورمیانه مانند پرونده هسته‌ای ایران تاثیر بگذارد. با این حال چنین تاثیری می‌تواند به ‌صورت دوگانه نیز عمل کند و به صورت منفی نیز اثرگذار باشد. یعنی همزمان با تشدید بحران میان ناتو و روسیه در اروپا، نیروهایی که در آنجا حضور نظامی دارند، قادرند به صورت عملیاتی به کمک نیروهای امریکا در خاورمیانه بیایند و اقدامات نظامی را اجرا کنند. تجربه اخیر نیز نشان داده است که در تنش میان ایران و اسرايیل، برخی کشورهای اروپایی به اشکال لجستیکی، نظامی و اطلاعاتی از اسرايیل حمایت کردند. بنابراین، اگرچه در نگاه اول به نظر می‌رسد تمرکز امریکا و روسیه بر اروپا باعث کاهش تمرکز آنها بر خاورمیانه خواهد شد، اما از سوی دیگر و در نقطه مقابل تمرکز نیروها در اروپا می‌تواند توان عملیاتی امریکا در خاورمیانه را نیز افزایش دهد. 

  روسیه با استفاده گسترده از پهپادها در جنگ اوکراین و حملات فرامرزی، عملا در حال تغییر قواعد درگیری است. آیا این موضوع نشانگر تغییر الگوی جنگ کلاسیک به جنگ مبتنی بر «قدرت هوایی ارزان و انبوه» است؟

آنچه واضح به نظر می‌رسد این است که الگوی جنگ در حال تغییر است و مهم‌ترین عامل این تغییر، به‌کارگیری هوش مصنوعی در رویارویی‌ها است که هر روز جلوه‌های تازه‌تری به خود می‌گیرند. بسیاری از تحلیلگران نظامی معتقدند جنگ اوکراین تجلی تمام‌عیار جنگ‌های آینده با توسل به هوش مصنوعی است و برخی حتی آن را جنگ پهپادها می‌نامند. در اوکراین، سالانه میلیون‌ها پهپاد تولید می‌شود؛ انواع پهپادهای کوچک و بزرگ، هدایت‌شونده از راه دور و حتی پهپادهایی که مجهز به هوش مصنوعی هستند و می‌توانند در صحنه تصمیم‌گیری کنند و دقت آنها در انجام عملیات به مراتب بیشتر از پهپاد های معمولی است. اوکراین با مجهز کردن پهپادها به هوش مصنوعی دقت آنها را از 30درصد به 80درصد افزایش داده است. قدرت عملیاتی این پهپادها روزبه‌روز بیشتر می‌شود و به‌تبع آن، روسیه نیز در حال تقویت توان پهپادی خود است. ازسوی دیگر، توجه داشته باشیم که روسیه دکترین نظامی و هسته‌ای خود را نیز تغییر داده و آستانه استفاده از سلاح هسته‌ای را کاهش داده است؛ بدان معنا که اعلام کرده اگر منافع حیاتی روسیه در یک جنگ متعارف به طور اساسی تهدید شود، مسکو می‌تواند از سلاح هسته‌ای استفاده کند. این درحالی است که در دکترین قبلی، استفاده از سلاح هسته‌ای محدود به پاسخ متقابل به حمله هسته‌ای بود. به عنوان مثال، موشک اورشنیک که چند ماه پیش پرتاب شد، یک سلاح استراتژیک غیرهسته‌ای با قدرت تخریب بسیار بالاست، بنابراین می‌توان گفت که هم روسیه در مواجهه با تهدیدات جدید، دکترین و استراتژی نظامی خود را تغییر داده و هم ظهور هوش مصنوعی و پهپادها، ماهیت جنگ را در زمین و آسمان متحول کرده است. در آسمان، پهپادهای هدایت‌شونده از راه دور و مجهز به هوش مصنوعی روزبه‌روز نقش بیشتری در جنگ‌ها پیدا می‌کنند. روسیه و اوکراین اکنون در یک جنگ عملی واقعی درگیرند و تجارب عملی آنها در میدان، به پیشرفت‌های فناوری و نوآوری‌های نظامی سرعت می‌بخشد. روس‌ها با تاکید بر قدرت نظامی، انرژی و منابع و توان زیادی را به پیشرفت در حوزه پهپادی اختصاص داده‌اند و حملات اخیر نشان می‌دهد که تا حدی در این زمینه موفق بوده‌اند.

  در شرایطی که پوتین بارها تاکید کرده بحران کنونی «جنگ سرد» نیست بلکه یک «درگیری آتشین» با غرب است، آیا غرب قادر خواهد بود سطح تقابل را کنترل کند یا باید انتظار یک چرخه جدید تسلیحاتی-نظامی داشت؟

واقعیت این است که نمی‌دانیم ناتو چگونه رفتار خواهد کرد و آیا مطابق پیش‌بینی پوتین تصمیم‌سازی خواهد کرد یا تصمیم جمعی و هماهنگ اتخاذ خواهد شد. همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، احتمال وقوع درگیری ناخواسته و پیش‌بینی‌نشده میان روسیه و ناتو به ‌تدریج در حال افزایش است. روسیه در حال پیش بردن بازی خطرناک در برابر ناتو است که ممکن است مشابه اشتباهش در حمله به اوکراین باشد و باز هم هزینه‌های سنگینی برای مسکو به دنبال داشته باشد. اکنون روس‌ها با این فرض پیش می‌روند که ناتو واکنش همه‌جانبه نشان نخواهد داد.  با این حال، اگر تهدیدات روسیه ادامه یابد و به سطحی برسد که زندگی روزمره در اروپا مختل شود و در عین حال ترامپ نیز همان رویکرد فشار تدریجی خود را در پیش بگیرد، احتمال وقوع یک درگیری ناخواسته بالا می‌رود. با توجه به استقرار سلاح‌ها و موشک‌های پیشرفته امریکا در آلمان تا سال ۲۰۲۶‌ و همچنین تولید موشک‌های جدید در کشورهای اروپایی و تلاش برای ایجاد سپر دفاع موشکی یکپارچه در آسمان اروپا، به نظر می‌رسد وضعیت فعلی ادامه یابد. این شرایط نشان‌دهنده رقابت تسلیحاتی و دفاعی مداوم میان دو‌طرف است و درنتیجه، احتمال بروز درگیری ناخواسته میان روسیه و ناتو نیز افزایش می‌یابد.

  به باور شما، اروپا با ایده ایجاد «دیوار پهپادی» در مرزهای شرقی، عملا کدام راهبرد امنیتی را در دستور کار قرار داده است؟ آیا این اقدام بازدارنده خواهد بود یا صرفا واکنشی نمادین به فشار روسیه است؟

باید درنظر داشت که ناتو نیز، مشابه روسیه که رویکرد پلکانی و تصاعدی را در پیش گرفته، برای واکنش گسترده نیازمند اجماع داخلی است. این موضوع همواره در ناتو با چالش‌هایی همراه بوده است، زیرا مواضع کشورهای عضو در برابر روسیه متفاوت است. برخی کشورها مانند بریتانیا خواهان اتخاذ موضع بسیار سخت و تند در برابر مسکو هستند، درحالی که کشورهای دیگر مانند فرانسه و ایتالیا ترجیح می‌دهند با روسیه مماشات داشته باشند. به همین دلیل، ناتو نیز همزمان با روسیه، در حال آزمودن و سنجش رفتار مسکو است تا ببیند تا چه حد رویکرد روسیه می‌تواند ادامه یابد و آیا اقداماتش بازدارنده خواهد بود یا خیر؟ اگر ناتو بتواند واکنش موثر نشان دهد و ایده دیوار پهپادی را عملیاتی کند، این اقدام می‌تواند بر استراتژی روسیه تاثیرگذار باشد. با این حال، همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، روسیه یک جنگ هیبریدی طولانی‌مدت علیه ناتو آغاز کرده است. در مقابل، ناتو نیز در حال تقویت توانمندی‌های خود در زمینه‌های موشکی، صنایع دفاعی، هواپیماهای جاسوسی، پهپادها و هوش مصنوعی است. بنابراین، این روند یعنی ایجاد بازدارندگی موثر در برابر جنگ هیبریدی روسیه ممکن است زمان‌بر باشد و روندی طولانی‌مدت را طلب کند.

    درنهایت، بی‌نتیجه ماندن نشست پوتین و ترامپ، آیا به معنای از بین رفتن کانال‌های دیپلماتیک میان دو قدرت است یا بیشتر بخشی از تاکتیک‌های چانه‌زنی در فضای پرتنش کنونی؟

به نظر می‌رسد ترامپ همچنان به دنبال همان ایده صلح از طریق قدرت است و در نشست آلاسکا نیز سعی داشت این رویکرد را محقق کند. با این حال، زمانی که پوتین تلاش کرد از این فضا به نفع خود بهره برداری کند، قابل پیش‌بینی بود که ترامپ واکنش شدیدی نشان دهد و عملا این کار را انجام داد. با این وجود، سیاست ترامپ پایدار و دائمی نخواهد بود؛ به محض اینکه روسیه انعطاف نشان دهد، احتمالا ترامپ دوباره به دنبال برقراری صلح در اوکراین خواهد بود، چراکه وعده صلح از طریق قدرت  بخشی از برنامه کمپین انتخاباتی اوست. البته این صلح، صلحی است که مطلوب ترامپ باشد و نه لزوما مطابق شرایط طرف‌های دیگر. از سوی دیگر، روسیه که سال‌ها درگیر جنگ اوکراین است، تمام تلاش خود را خواهد کرد تا به یک صلح آبرومندانه و با دستاورد مشخص برای خود دست یابد. اما عامل سومی نیز در این معادله وجود دارد و آن اروپا است؛ همان‌طور اروپا که در گذشته مانع تحقق صلح سریع میان ترامپ و پوتین شد، در نشست پس از آلاسکا نیز رهبران اروپایی توانستند ترامپ را قانع کنند که پوتین به دنبال صلح واقعی نیست و صرفا می‌خواهد از موقعیت موجود بهره‌برداری ابزاری کند. به نظر می‌رسد که فعلا ترامپ قانع شده است، اما باتوجه به رفتار شخصی و تصمیم‌گیری‌های آنی او، این وضعیت دائمی نخواهد بود.  در صورتی که پوتین انعطاف نشان دهد، احتمالا دوباره ترامپ خواهان برقراری صلح در اوکراین خواهد شد. در امریکا نیز بین دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان این باور مشترک وجود دارد که روسیه یک قدرت در حال افول است و امریکا نباید بیش از حد درگیر آن شود، بلکه بهتر است با تمرکز بر منافع خود در صحنه بین‌الملل عمل کند و بر چین و مهار این کشور متمرکز شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون