• 1404 چهارشنبه 16 مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6158 -
  • 1404 چهارشنبه 16 مهر

ايرج يا جلال

محسن آزموده

ايرج افشار (1389-1304)، ايران‌شناس نامدار از نظر تقويمي هم سن و سال جلال آل‌احمد (1348-1302) بود،  اما به لحاظ منش و روش روشنفكري با او تفاوت‌هاي اساسي داشت. البته دست‌كم دو دسته ممكن است بگويند افشار اصلا روشنفكر نبود. يك دسته آنها هستند كه اصولا نگاهي منفي به روشنفكر و روشنفكري دارند و معتقدند هر چه بدبختي مي‌كشيم از دست روشنفكران است. بگذريم كه خود اين منتقدان دو گروه مي‌شوند، يكي مخالفان تجدد و غرب‌ستيزان هستند و دوم كساني كه از وضعيت فعلي ناراضي‌اند و بر اين باورند كه عامل و علت اصلي شرايط كنوني روشنفكران و ندانم‌كاري‌ها يا اغراض و امراض ايشان است. از نگاه اين هر دو گروه، ايرج افشار شـأني اجل و برتر از اين داشت كه روشنفكر (بخوانيد عامل بدبختي ما) تلقي شود. 
 گروه دومي كه ممكن است بگويند ايرج افشار روشنفكر نبود، كساني هستند كه تحت تاثير نگاه غالب و قالبي حاكم بر فضاي فكري و روشنفكر ما، فكر مي‌كنند روشنفكر آدمي ناراضي و مخالف خوان و تند و تيز است كه اهل هيچ گونه سازش و مماشاتي نيست. مصداق بارز و برجسته اين تعريف هم در تاريخ معاصر ما دو چهره است، يكي جلال آل‌احمد و ديگري علي شريعتي؛ آدم‌هايي پرشور و هيجان و پر سر و صدا كه جوانان از خواندن آثارشان به وجد مي‌آيند و ظاهرا به هيچ عنوان حاضر به كنار آمدن با نظم حاكم نيستند و هميشه منتقدند. از ديد اين گروه چهره‌اي چون ايرج افشار به رغم همه كوشش‌هايش در زمينه تاريخ و فرهنگ ايران، روشنفكر نيست بلكه ايران‌شناسي محقق  و پژوهشگري خستگي‌ناپذير  است. 
به رغم اين هر دو ديدگاه، اما اگر يك وظيفه يا تعهد اصلي روشنفكري را روشنگري و آگاه‌سازي مردم بخوانيم، بي‌شك ايرج افشار يكي از روشنفكران معاصر ايران است. البته نگارنده نيك آگاه است كه منتقدان روشنفكري، اصولا صفت يا وصف «روشنفكري» را يك فضيلت تلقي نمي‌كنند و ممكن است بگويند چه اصراري هست كه چهره‌هايي چون ايرج افشار و عبدالحسين زرين‌كوب و محمدابراهيم باستاني‌پاريزي را  روشنفكر بخوانيم؟ آيا بهتر نيست بي‌خيال «روشنفكر خواندن» اين دسته از خادمان فرهنگ و تاريخ و ادبيات ايران بشويم و عطاي آن را به لقايش  ببخشيم؟
اين تلقي از روشنفكري، چنان كه اشاره شد، آن را پديده‌اي في‌نفسه مذموم و ناپسند مي‌داند يا دست‌كم ظهور و بروزش در تاريخ معاصر ايران را مشكل‌دار مي‌داند. اما واقعيت اين است كه ما مي‌توانيم از گونه‌هاي مختلف روشنفكري سخن بگوييم و دست‌كم از دو تيپ يا دو گونه روشنفكري سخن بگوييم، يكي كه نمونه‌اش امثال آل احمد و شريعتي و قبل از آنها آخوندزاده است و دومي كه مصداق بارزش امثال فروغي و تقي‌زاده. 
دسته اول، صف‌شكنان هستند، آدم‌هايي پر انرژي و عموما شتاب‌زده كه ايده‌هايي تازه و احتمالا خام را با زبان و ادبياتي عامه فهم و عموما جوان پسند مطرح مي‌كنند. خيلي اهل تحقيق و پژوهش نيستند، نه وقت و فرصت دارند، نه احتمالا توانايي‌اش را. خيلي پر سر و صدا در حوزه عمومي حضور پيدا مي‌كنند و اكثريت جامعه اهل فرهنگ را مخاطب قرار مي‌دهند. اينها را شايد بتوان با مسامحه مطابق تقسيم‌بندي مشهور آيزايا برلين، روباه‌هاي عرصه روشنفكري تلقي كرد، افرادي كه از خيلي چيزها صحبت مي‌كنند، از اين موضوع به آن موضوع مي‌پرند و... اما هيچ موضوع خاصي را دقيق و عميق  و همه‌جانبه  نمي‌شناسند. 
اما دسته دوم كساني هستند كه بر يك يا چند موضوع خاص متمركز شده‌اند و عمر خود را مصروف آن كرده‌اند. ايشان باز به تعبير آيزايا برلين (البته با تسامح) خارپشت‌هاي عرصه فكر و روشنفكري هستند. ايرج افشار بدون ترديد از دسته اخير است. روشنفكري از نسل فروغي‌ها و تقي‌زاده‌ها. او از فلسفه و جامعه‌شناسي و علوم سياسي و... سخن نمي‌گفت. اهل نظريه‌پردازي‌هاي كلان و تحليلگري نبود. كارش تحقيق و پژوهش درباره تاريخ و فرهنگ ايران بود و روي آثار مكتوب و روايت‌هاي جزیي و ميراث ماندگار اين سرزمين متمركز شده بود و در اين زمينه صدها كتاب تصحيح و تاليف و گردآوري كرد. يك ويژگي متمايز ديگر او تاكيدش بر مطالعات ميداني و حضورش در جاي‌جاي ايران بود. افشار پژوهشگري مشاهده‌گر بود كه صرفا به كتابخانه‌ها اكتفا نمي‌كرد و براي ايران‌شناسي، به سفرهاي دور و دراز و دشوار مي‌پرداخت.  به اعتقاد نگارنده، يك جامعه به هر دو دسته يا به هر دو تيپ روشنفكري نياز دارد. دسته اول شور و هيجان ايجاد مي‌كنند، انگيزه پديد مي‌آورند و جوانان و جامعه را از خواب و كرختي در مي‌آورند. اما دسته دوم به آن عمق مي‌بخشند و با خدمات ارزنده‌شان ضمن زنده كردن ميراث فرهنگي، دانسته‌ها و معارف مردم را عمق و غنا مي‌بخشند .  تحقير يا تخفيف روشنفكران به هر عنوان و با هر توجيهي، كوچك‌شماري و ناديده انگاشتن دانش و آگاهي و روشنگري است. اينكه يك جامعه در اكنون خود دچار مشكلات و مصائبي است، ربط مستقيم به كساني ندارد كه مي‌كوشند با ابزار كلمه و قلم و به ياري ايده و مفهوم بر اين مشكلات فائق آيند. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون