مردي در ميان كتابها
ماهرخ ابراهيمپور
۱۶ مهرماه ۱۳۰۴ به دنيا آمد، در خانوادهاي فرهنگي و ايراندوست و نزد محمود افشار پرورش يافت، پدري كه دردانهاي براي ايران تربيت كرد كه هنوز هم مانند او با آن همه تقلا و تكاپو در عرصه فرهنگ زاده نشده است. او فرزند محمود افشاريزدي، دولتمرد، سياستورز، حقوقدان، نويسنده و روزنامهنگار و شاعر بود. موسس نشريه «آينده» در سال ۱۳۰۴ بود. اين نشريه با دو توقف طولاني از سال ۱۳۵۸ به همت فرزندش ايرج افشار، مجددا به چاپ رسيد و مخاطب دوباره پيدا كرد.
پدرش به دليل علقه زياد به تاريخ و فرهنگ ايران نامش را ايرج گذاشت. ايرج ستارهاي شد براي نوشتن، جستن، تحقيق و پاليدن فرهنگ ايراني. براي همين او يگانهاي شد در ايرانشناسي، كتابشناسي، نسخهپژوهي، كتابداري و ... .
ايرج افشار در كودكي در محضر پدر و خانهاي كه محل نشست و برخاست بزرگان و فرهيختگان بود، رشد كرد. او در دبيرستان معروف «فيروز بهرام» در محضر معلمان بزرگي چون پرويز ناتلخانلري، ذبيحالله صفا و... درس خواند. مانند پدر وارد رشته حقوق در دانشكده حقوق دانشگاه تهران شد. پس از اتمام تحصيل از آنجا كه تمايلي به فعاليت در رشته حقوق نداشت در كتابخانه دانشكده حقوق دانشگاه تهران مشغول به كار شد.
شايد در همين كتابخانه بود كه او با دنياي كتاب پيوند خود را عميقتر كرد و مصدر كارهاي مهمي شد. به گفته كاوه بيات؛ احتمالا يكي از عواملي كه باعث شد ايرج افشار در ايستگاه سياست معطل نماند، سرگذشت آينده و تجربه محمود افشار در اين حوزه بود. توجه به ايران بزرگ و تلاش براي شناسايي و تحكيم مباني ماندگاري اين موجوديت چون زبان فارسي به عنوان يكي از رهيافتهاي اساسي آن سرگذشت و تجربه قاعدتا در آن دوره نيز بايد مدنظر ايرج افشار قرار گرفته باشد، چراكه از همان بطن كار در سالهاي مياني دهه 1320 در همين راه گام نهاد و حدود هفتاد سال نيز همين راه را بدون هيچ ترديد و تزلزلي ادامه داد.
ايرج از حقوق به دامان كتاب رفت و هيچ برهه از زندگياش را خالي از كتاب نگذاشت، او وقتي رييس كتابخانه مركزي دانشگاه تهران شد، تلاش مضاعفي نشان داد تا نقشي ماندگار از خود برجاي گذارد. در انتشارات دانشگاه تهران هم سمت يافت و در آنجا هم آثار ماندگاري منتشر كرد. رداي رياست كتابخانه ملي را هم بر تن كرد و مصدر خدمات موثري شد و درصدد برآمد كه تحولاتي در كتابخانه ملي از جمله در بخش فهرستنويسي و نسخهپژوهي رقم بزند. او پس از انقلاب اسلامي در موقوفات دكتر محمود افشار به تكاپو براي تحكيم زبان فارسي ادامه داد و در كنار آن بيش از پيش به تحقيق در فرهنگ و تاريخ ايران پرداخت و در اين راه سفرهاي بسياري انجام داد. سفرهايي كه در اقصي نقاط ايران و خارج از ايران صورت گرفت و گاه در اين سفرها دوستان و همراهان ديرينش چون منوچهر ستوده او را همراهي كردند و گاه تنها به سفر پرداخت. در سفرهايش با مردمان بومي نقاط دوردست ايران همراه شد و همسفره و از آنان راز و رمز ايران كهن آموخت. در كنار سفرهايي كه انجام داد و تصاوير بسياري كه گرفت از معاشرت با محققان و پژوهشگران غفلت نكرد و با نسل دانشگاهي نيز ارتباط خود را حفظ كرد بهطوري كه امروز بسياري از نسل ديروز و امروز ايرج افشار را ميشناسند و او را در ذره ذره خاك ايران حس ميكنند.
بيش از نيم قرن در زمينه تحقيق و تاليف و شناساندن فرهنگ ايران كوشيد و بيش از ۳۰۰ كتاب و سه هزار مقاله تاليف كرد. آثار ايرج از جمله نخستين و مهمترين منابع ايرانشناسي در داخل و خارج از ايران به شمار ميآيد. او علاوه بر نوشتن و تحقيق در فرهنگ ايران زمين حلقه وصل پژوهشگران و محققان بسياري در ايران و خارج از ايران بود.