• 1404 سه‌شنبه 6 آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6175 -
  • 1404 سه‌شنبه 6 آبان

رييس‌پژوهشگاه‌ميراث فرهنگي درباره رده‌بندي اقدامات حفاظت از ابنيه تاريخي در معرض مخاطرات طبيعي اعلام كرد

اولويت با اصفهان است

گروه اجتماعي

رييس پژوهشگاه ميراث فرهنگي با اشاره به امضاي تفاهمنامه با سازمان زمين‌شناسي و تشكيل كميته‌هاي كارشناسي براي شناسايي مهم‌ترين ابنيه و محوطه‌هاي تاريخي در معرض مخاطرات طبيعي يا انسان ساخت و اولويت‌بندي افزايش اقدامات حفاظتي از آثار تاريخي و باستاني، در پاسخ به « اعتماد» اعلام كرد كه با توجه به تاثيرات گسترده و مخرب فرونشست در اصفهان، اين استان در اولويت اين اقدامات قرار گرفته است . 

محمد ابراهيم زارعي، روز يكشنبه در نشست خبري به مناسبت برگزاري دهمين كنفرانس مديريت بحران براي بناها و محوطه‌هاي تاريخي و باستاني ايران، در پاسخ به اين سوال « اعتماد» كه از ميان مخاطرات طبيعي و انسان ساخت، كدام يك تاثيرات مخرب‌تري براي ابنيه و محوطه‌هاي تاريخي و باستاني ايران دارد و كدام يك از آثار تاريخي ايران بايد در اولويت نجات‌بخشي از اين مخاطرات باشد، گفت: «در ميان تمام مخاطرات، جنگ بدترين آسيب است چون اصابت يك بمب به يك ساختمان تاريخي در مقايسه با زلزله‌اي كم قدرت، تاثيرات مخرب‌تري دارد . طبق تفاهمنامه‌اي كه با سازمان زمين‌شناسي داريم، ازنظر ما، اولويت تشديد اقدامات حفاظتي، اصفهان است چون اصفهان بيشترين آسيب را از فرونشست داشته و آسيب‌هاي ناشي از فرونشست در اصفهان، واقعا نگران‌كننده است. البته اميدواريم درجريان اجراي اين اقدامات، مردم اصفهان هم با ما همكاري كنند چون متوقف كردن برنج‌كاري و كشاورزي در اين استان، ممكن نيست اما كاهش برداشت از رودخانه‌‌ها و چاه‌ها مي‌تواند  براي پيشگيري  موثر باشد . » 
زارعي در بخش ديگري از صحبت‌هاي خود تاكيد داشت: « باور داريم كه مديريت بحران، يك وظيفه واكنشي نيست بلكه نوعي از فرهنگ‌سازي و برنامه‌ريزي آينده‌نگرانه است. كشور ما كشور بحران‌خيز است و به قول آقاي سيدمحمد بهشتي (كارشناس ميراث فرهنگي و رييس سازمان ميراث فرهنگي) كشور ما سرزمين بي‌قراري است . ميراث فرهنگي، فقط يادگار گذشته نيست بلكه پشتوانه هويت و امنيت امروز ماست و حفاظت از آن در برابر بحران‌ها، حفاظت از حافظه جمعي بخشي از جامعه بشري و حافظه ملي ايرانيان است.» 
مهدي زارع كه استاد پژوهشگاه بين‌المللي زلزله‌شناسي و دبير علمي اين كنفرانس هست هم از ديگر سخنرانان اين نشست خبري بود و در توضيح ارتباط مخاطرات مختلف و مديريت بحران براي ميراث فرهنگي و آثار باستاني ايران گفت: « ما در كشوري هستيم كه سابقه تمدني گسترده دارد و ثبت بسياري از اتفاقات تاريخي با آثار مخاطرات مختلف بر ميراث فرهنگي‌مان ممكن شده . شهر سوخته در سيستان، ويراني ارگ بم در زلزله 5 دي 1382 و همچنين، نابودي شهر طبس در زلزله 25 شهريور 1357 ازجمله اين مصداق‌هاست. اغلب بناهاي اصلي شهر طبس، آثار تاريخي بود كه در زلزله سال 1357 از بين رفت . البته معتقدم كه با گذشت زمان و گسترش محيط زندگي انسان‌ها، مداخله در محيط‌هاي ميراثي هم افزايش يافته است.  مسجدجامع ورامين و بازمانده از دوره ايلخاني يك مصداق از اين مداخلات است. در كتيبه‌هاي مسجد نوشته شده كه اولين نوبت مرمت اين مسجد بعد از زلزله 1384 ه. ق، در زمان شاهرخ‌شاه تيموري اتفاق افتاده است . امروز مسجد جامع ورامين، وسط شهر و در ميان يك ميدان بزرگ است اما در عمل، داخل محيط شهري قرار گرفته است . اين استقرار، از اين جهت مثبت است كه تعداد بيشتري از مردم اين آثار را به چشم مي‌بينند ولي توسعه بي‌ملاحظه، به دفعات باعث تجاوز به حريم ميراثي و حتي محو آثار ميراثي شده است . مصداق آسيب توسعه به آثار تاريخي را هم علاوه بر نمونه‌هايي در شهرهاي اردبيل و اهواز و ري، در شهر باستاني و تاريخي قزوين شاهديم كه چه بسا توسعه امروزي، پوشاننده ميراث گذشتگان ماست. بنابراين، براي نوسازي و بيرون آوردن ميراث تاريخي و باستاني از پوشش توسعه و از زير‌زمين، بايد بدانيم با اين محوطه‌ها چه كنيم و حريم اين آثار چگونه حفظ شود و اگر زلزله و سيل و آتش‌سوزي رخ داد، چه رفتاري با آثار آسيب ديده از مخاطرات طبيعي و بحران‌ها داشته باشيم . خط آهن تهران مشهد، 70سال قبل از وسط تپه‌حصار دامغان عبور كرد و حالا، بخشي از تپه حصار در يك سو و بخشي ديگر در سوي ديگر خط آهن است چون 70 سال قبل، رعايت حريم اين محوطه مورد توجه قرار نگرفت .» 
سوال « اعتماد » از رييس پژوهشگاه ميراث فرهنگي و استاد زلزله اين بود كه چه تعداد از آثار تاريخي در ايران، در معرض بحران‌هاي طبيعي و فرونشست و تغييرات اقليمي قرار داشته يا دچار آسيب شده‌اند و آيا ادعاي برخي مديران سابق وزارت ميراث فرهنگي درباره مقاومت آثار تاريخي و از جمله، استحكام بنايي همچون نقش رستم، قابل تاييد است يا مديران سابق، با اين ادعاها مشغول به سفيدشويي خطاهاي دولت‌ها بوده‌اند كه رييس پژوهشگاه ميراث فرهنگي در جواب اين سوال «اعتماد» با تاكيد بر اينكه اهل سفيد‌شويي نيست، افزود: «در ايران، حدود يك ميليون اثر تاريخي وجود دارد كه تا امروز، حدود 750 هزاراثر، شناسايي شده و از مجموع اين آثار، حدود 40 هزار اثر به ثبت ملي رسيده و بيش از 50 اثر هم در فهرست ميراث جهاني ثبت شده و مي‌توان گفت كه از بابت تعداد آثار تاريخي در ايران، شايد فقط چند سرزمين در جهان و از جمله، ميان رودان و چين و هند، به پاي ايران برسند چون هر نقطه از اين سرزمين، يك اثر تاريخي وجود دارد . اگر ادعا كنيم كه تمام اين آثار، در برابر زلزله و سيل و حوادث غيرمترقبه، ايمن هستند دروغ گفته‌ايم و چنين ادعايي، يك ادعاي بي‌بنياد و فاقد پشتوانه علمي است چون اين طور نيست و با وقوع يك زلزله پرقدرت در ايران، بسياري از آثارتاريخي دچار آسيب خواهند شد چنانكه در ساير كشورها هم بسياري از آثار تاريخي در مواجهه با حوادث غير مترقبه و حتي جنگ، مقاوم و پابرجا نماندند و دچار آسيب شدند .» 
مهدي زارع هم در جواب اين سوال « اعتماد» با تاكيد بر اينكه آسيب فرونشست براي بنا و محوطه تاريخي، قابل بازگشت و ترميم نيست، گفت: «بسياري از ميراث تاريخي ما آسيب‌پذيرند و متاسفانه ميزان اين آسيب‌پذيري هم بسيار بالاست. بعد از زلزله طبس، كتابي با عنوان «طبس، شهري كه بود» منتشر شد چون واقعيت اين است كه در اين زلزله، تمام آثار تاريخي طبس از بين رفت و آنچه بعد از زلزله طبس بازسازي شد، هيچ نسبتي با شهر تاريخي طبس ندارد و شهر ديگري با مشخصات ديگري است. ارگ بم هم در زلزله 1382 حدود 60 درصدش تخريب داشت اما بازسازي ارگ تا حد زيادي امكان پذير بود. در مورد نقش رستم هم مي‌توان گفت كه اگرچه نقش رستم روي سنگ بنا شده ولي محوطه جلوي نقش رستم براي برگزاري جشن‌هاي 2500ساله با خاك دستي مسطح‌سازي شد. در بارندگي‌هاي شديد و مقطعي اسفند 1402 و فروردين 1403 درمحوطه نقش رستم هم، مسوول محوطه با يك اقدام غير حرفه‌اي، كانالي براي جاري شدن بارش‌ها ايجاد كرد در حالي كه به تبعات اين كانال‌سازي توجهي نداشت و همين كانال، آسيب‌ها به محوطه نقش رستم را افزايش داد . علاوه بر اين آسيب‌ها، در مرو‌دشت و در جوار نقش رستم، همچنان آب از سفره‌هاي زيرزميني برداشت مي‌شود و كشاورزي و دامپروري در اين دشت، بسيار گسترده است و البته كشاورز و دامپرور هم هيچ توجهي به اهميت اين محوطه تاريخي ندارد و مشغول به تجارت و فعاليت اقتصادي است . تغيير در اين روند مخرب، نيازمند تصميمات كلان كشوري است و با درخواست وزارت ميراث فرهنگي متوقف نخواهد شد چون مسائل كلان اقتصادي و اجتماعي به دنبال خواهد داشت .» 
زارع در ادامه پاسخ با ذكر نمونه‌اي از كشورهاي صاحب آثار تاريخي گفت: « حفاظت از محوطه و بناي تاريخي، نيازمند اقدامات حرفه‌اي تخصصي، نيروهاي ماهر و بودجه است. در بخش تاريخي شهر ليسبون، يك كارگاه داير شده و بودجه‌اي كه دولت پرتغال براي كاوش و حفاري و اقدامات حفاظتي در اين بخش از شهر اختصاص داده، باعث شده كه هسته مركزي شهر، تا حد زيادي از زير خاك بيرون بيايد و البته، امكان بازديد از بخش زير‌زميني و تاريخي شهر هم براي گردشگران فراهم شده است .»
رييس پژوهشگاه ميراث فرهنگي در پاسخ به سوال يكي ديگر از خبرنگاران كه درباره تاثيرات مخرب فرونشست در شهر اصفهان و چالش‌هايي براي نجات اين شهر به دليل اتكاي وزارت ميراث فرهنگي به اعتبارات حاكميتي پرسيد، با تاكيد بر اينكه فرونشست اصفهان، دليلي جز برداشت بي‌رويه از منابع آب زيرزميني ندارد، گفت: «در زمان ساخت مسجد جامع عباسي معروف به مسجد شاه، وقتي معمار باشي به سقف مسجد رسيد، كار را براي مدتي طولاني متوقف كرد در حالي كه خواست شاه عباس، اجراي سريع مسجد بود. بعد از گذشت اين مدت، معمار باشي به شاه گفت اگر همان موقع سقف مي‌زدم، بنا دچار نشست مي‌شد و ترك مي‌خورد ولي حالا بعد از چند ماه، نشست‌هاي بنا انجام شده و حالا مي‌توانم كار را تمام كنم. فاصله دو گنبد مسجد جامع عباسي 15 متر و به درازاي يك ساختمان 5 طبقه است. ما به دانش گذشتگان بي‌توجهي كرديم در حالي كه اين دانش، هزاران سال امتحان شده بود ولي در عوض، فكر كرديم كه لودر و بولدوزر قادر متعالند. ما از طرف وزارت ميراث فرهنگي براي نجات اصفهان مكلف شديم و با سازمان نقشه‌برداري هم يك تفاهمنامه امضا كرديم.» 
زارع هم در ادامه پاسخ به اين خبرنگار افزود: «دستورالعمل‌هايي در مورد حفظ بناي تاريخي در زلزله و سيلاب داريم ولي در مورد فرونشست زمين و حريم گسل هنوز دستورالعمل مدون نداريم. فرونشست قابل برگشت نيست يا اينكه برگرداندن يك زمين دچار فرونشست بسيار پرهزينه و نيازمند عمليات ويژه است. مثال مشخص هم برج پيزاي ايتالياست كه كج شده ولي با هزينه‌كرد فراوان، اين برج را در همين شكل حفظ كرده‌اند چون جاذبه گردشگري شهر است.» 
يكي ديگر از خبرنگاران به رييس پژوهشگاه ميراث فرهنگي گفت كه با وجود طرح مدون فرونشست و داده‌هاي متعدد محصول اين طرح، اما در ايران مسوولان به اين داده‌ها توجه ندارند و پژوهشگاه ميراث فرهنگي هم اختيارات محدودي دارد كه در مورد كلان بحران‌هايي مثل فرونشست و مقاوم‌سازي بناها، نمي‌تواند كاري از پيش ببرد و ساير دستگاه‌ها هم به پژوهش‌هاي اين مركز توجه ندارند. اين خبرنگار به رييس پژوهشگاه ميراث فرهنگي گفت كه حالا اصفهان يك شهر كهنه و بيرنگ و رو و در حال فروريزش است و معلوم نيست كه دستورالعمل استاندارد براي مواجهه با مخاطراتي مثل جنگ يا حتي اتفاقي مشابه سرقت از موزه لوور در ايران چيست كه زارعي در جواب اين خبرنگار گفت: «ما بايد باور كنيم كه ميراث فرهنگي مهم است. بخشي از افراد هنوز به اين باور نرسيده‌اند چون هنوز ميراث فرهنگي برايشان مساله مهمي نيست. ميراث فرهنگي ما، مثل كارت ملي و هويت ماست. اگر روزي 70 درصد مردم و نخبگان ما به اين باور رسيدند، همين دستورالعمل‌هايي كه داريم هم اجرا خواهد شد. حفاظت از هويت و ميراث ملي ايران، نه فقط وظيفه وزارت ميراث فرهنگي بلكه مسووليت تمام دستگاه‌ها و تمام مردم است. اصفهان، هنر داشت و صاحب درآمد بود ولي كارخانه‌هايي به اصفهان بردند كه آب‌بر بود. من در مسير زنگرود حركت كردم و شاهد بودم كه در بالادست زاينده‌رود آب برداشت مي‌شود و تمام تپه‌هاي استان چهارمحال و بختياري به باغات ميوه تبديل شده و از آب زاينده‌رود تغذيه مي‌شود و طبيعي است كه در چنين وضعي، آبي براي رودخانه باقي نمي‌ماند. اين اقدامات، حس و حال را از بناهاي تاريخي گرفت. يك معمار برجسته در سال 1976 ميلادي، اصفهان را تصويري از بهشت معرفي كرد ولي با توصيف امروزين از اصفهان مي‌خواهيم گريه كنيم. 
طرح طوبي، بزرگ‌ترين اشتباه بود چون اجراي اين طرح، تمام رودخانه‌ها را خشك كرد و من به چشم ديدم كه در كردستان و در نقطه‌اي كه در سه متري عمق زمين به آب مي‌رسيديد، حالا بايد 350 متر زمين را حفر كنيد تا به آب برسيد. در چنين وضعي انتظار داريد فرونشست اتفاق نيفتد؟ امروز، ما با تمام مردم مواجهيم چون حقي كه به مردم داديم را نمي‌توانيم ازشان پس  بگيريم.» 
استاد پژوهشگاه زلزله‌شناسي هم در پاسخ به اين خبرنگار گفت: «مساله اصفهان و ساير نقاط مثل دشت مرودشت، فرونشست است و فرونشست هم به دليل پمپاژ آب از سفره زيرزميني و به دليل بهره‌برداري بيش از توان آبخوان‌ها اتفاق افتاده ولي چه كسي از سفره زيرزميني برداشت كرده؟ همين ملت هموطن ما. بنابراين، با جامعه وسيعي از ذي‌نفعان مواجهيم كه حتي در صورت رعايت دستورالعمل‌ها، دولت بايد با لايه‌هاي وسيعي از  شهروندان تعامل كند و بنابراين، با يك مساله كاملا    اجتماعي  مواجهيم. 
آنچه در اين 20 سال گذشت، توسعه عوام‌گرايانه و بخشش از منابع طبيعي و صدور مجوز براي چاه غيرمجاز و تبديل چاه غيرمجاز به چاه مجاز و توزيع اموال ملي ايرانيان بين صاحبان چاه‌ها بود. حالا چطور مي‌توان به اين بهره‌مندان گفت كه از زمين و چاه استفاده نكنند؟ حل اين پيچيدگي‌هاي اجتماعي و اقتصادي، با زور و بروكراسي امكان‌پذير نيست بلكه بايد تعامل  با مردم و با توزيع  مابه‌ازاها و مشوق‌ها و آن‌هم در گذر زمان  انجام  شود.» 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون