• 1404 سه‌شنبه 6 آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6175 -
  • 1404 سه‌شنبه 6 آبان

فيل خيلي بزرگ است لطفا فيلي نشويد

مهرداد احمدي‌شيخاني

در تصويري كه از برخي در ايران طي اين دو قرن از روسيه، شوروي و دوباره روسيه مي‌توان ديد، اين است كه گويي اين روسيه-  شوروي-روسيه تا حد بسياري فعال مايشاء در كشورمان بوده و هست. در اين ميان پرسش اين است كه آيا اين روسيه-شوروي، تنها كشوري بوده و هست كه سعي مي‌كند به تقويت اهداف خود در كشورهاي ديگر مبادرت كند؟ نمي‌دانم در كشورهاي ديگر چه مي‌گذرد ولي گمان نمي‌كنم كه هيچ كشوري تلاش نكند كه اهداف خود را در كشورهاي ديگر پي نگيرد و روسيه-شوروي هم از اين قاعده مستثني نيست و به واقع اين قاعده در همه كشورها جاري است؛ براي همين هم هر كشوري براي خود «عمق استراتژيك» و «حوزه نفوذ» تعريف مي‌كند. كشور ما هم چنين مي‌كند و هر كشور ديگري هم. حتي كشورهايي كه از يك شهر بزرگ‌تر نيستند (مثلا سان‌مارينو و لوكزامبورگ) نيز براي خود عمق استراتژيك قائلند، حالا گيرم كمي فراتر از مرزهاي سياسي-جغرافيايي‌شان، ولي هر چه هست، اين عمق استراتژيك براي هر كشوري، بزرگ‌تر از محدوده مرزهاي جغرافيايي آن است. اگر براي سن مارينو شايد اين عمق كمي فراتر از مرزهاي ثبت شده سياسي‌اش باشد، براي كشوري مانند امريكا، اين عمق استراتژيك از تمامي كره زمين هم فراتر مي‌رود و حتي جو زمين و فضا و كره ماه و جديدا مريخ را هم شامل مي‌شود. پس مساله اين نيست كه كشورها حوزه نفوذ دارند (كه همه دارند) مشكل در جايي ديگر است كه سعي مي‌كنم در اين يادداشت به برخي از آنها بپردازم. 
 اولا، شايد مهم‌ترين مشكل در ذهن ماست، آنجا كه برخي (و اين برخي به گمان من طي اين سال‌ها دارد تعدادشان افزوده مي‌شود) تصور دارند كه اگر كشورمان تلاش نمي‌كرد كه حوزه نفوذ و عمق استراتژيك داشته باشد يا به همان تعبيرات مرسوم كه بسيار شنيده‌ايم، مثلا «عراق و سوريه و لبنان به ما چه مربوط است؟» آن‌ وقت مشكلي هم نداشتيم. در اين نوع نگاه، تصور اين است كه اگر ما عمق استراتژيك يا حوزه نفوذ نداشته باشيم، ديگران هم كاري به ما ندارند، در حالي كه ما، چه بخواهيم و چه نخواهيم، خودمان براي ديگران، عمق استراتژيك محسوب مي‌شويم. شايد به اين بيت دستكاري شده حافظ به ديده طنز بنگريم «اي كه از كوچه معشوقه ما مي‌گذري/ ما هم از كوچه معشوقه تو مي‌گذريم»  اما اين بيت دستكاري شده، واقعيت حوزه نفوذ و عمق استراتژيك براي هر كشوري را نشان مي‌دهد و به صراحت مي‌گويد كه همه در حال عبور از كوچه معشوقه آن ديگري هستند و اين‌طور نيست كه اگر ما كاري به كار ديگران نداشته باشيم، در نتيجه آنها هم مي‌گويند بسيار خب، ما هم كاري با شما نداريم.
ثانيا، بر حسب همين حوزه نفوذ، طبيعي است كه هر كشوري سعي كند تا در وضعيت هر كشور و سرزميني كه برايش عمق استراتژيك محسوب مي‌شود، به صورت آشكار و پنهان ورود كند تا منافع خود را پيش ببرد و اصلا به دليل همان منافع ملي، بسار نابخردانه است كه چنين نكند؛ روسيه چنين مي‌كند، امريكا هم، عربستان و امارات هم و ما هم همچنين. آن كشوري كه چنين نكند يا وجود ندارد يا در شرف وجود نداشتن و نابودي است. اما همان‌طور كه در بالاتر گفتم مشكل در جاي ديگري است، مشكل اصلي شايد آنجاست كه مثلا در ذهن بعضي‌هاي ما، اينكه كشورمان حوزه نفوذ روسيه-شوروي باشد داراي اشكال است ولي اين را طبيعي مي‌دانيم كه حوزه نفوذ غرب و به خصوص امريكا باشيم يا برعكس، اگر حوزه نفوذ روسيه باشيم ايرادي ندارد ولي اگر حوزه نفوذ امريكا قرار بگيريم داراي اشكال است. منظورم اين است كه مثلا به آن اندازه كه در مقابل دخالت‌هاي روسيه-شوروي، رگ گردن‌مان بيرون مي‌زند، به همان اندازه از دخالت‌هاي غرب عصباني نيستيم يا برعكس، تا آنجا كه مثلا قرارداد تركمانچاي را كه به‌ واسطه آن توانستيم بسياري از شهرهاي مهم كشورمان همچون تبريز را كه در جنگ از دست داده بوديم، از روسيه پس بگيريم را ننگين مي‌دانيم ولي جدا شدن قلمروي وسيع هرات كه آن موقع حدودا به اندازه يك‌ششم افغانستان كنوني و بحرين با اين ثروت عظيم را فقط با فشار نصفه نيمه انگلستان واگذار كرديم، نه تنها ننگين نمي‌دانيم كه حتي برخي در همين ايام جدايي بحرين را كاملا امري طبيعي و عادي مي‌دانند.  مشكل دقيقا همين جاست كه براي برخي از ما، كوچه معشوقه‌مان براي روسيه و براي بعضي ديگر امريكا و غرب، «خانه خاله» و اتوبان حساب مي‌شود و كلا اينكه بعضي، رگ گردن‌شان از شنيدن نام روسيه بيرون مي‌زند و بعضي از شنيدن نام امريكا و انگار اگر در مورد دلبستگي به اين كشورها و دخالت‌شان و دل دادن و قلوه گرفتن، نقدي وارد كنيم، گويي به ناموس‌شان جسارت كرده‌ايم. 

هر كشوري براي خود، بر حسب گذشته تاريخي و چشم‌انداز آينده و اهداف و برنامه‌ها و تعريفي كه از خويش دارد، حوزه نفوذ و عمق استراتژيك تعريف مي‌كند و تعارض وقتي پديد مي‌آيد كه اين حوزه نفوذها با هم اصطكاك پيدا مي‌كنند. اينكه هر كشوري بر اساس منافع ملي خود، حوزه نفوذش را همراستاي حوزه نفوذ كشوري ديگر بداند هم محل اشكال نيست، اما اينكه منافع كشوري ديگر و حوزه نفوذ ديگران به نوعي بشود ناموس ما و اولويت‌مان در مسائل و تحليل‎هايمان بشود دفاع از منافع ديگري يا حمله به منافع آن يكي و بر سر اين، غيرتي هم بشويم، يك‌جورهايي «فيلي» حالا روسوفيلي باشد يا انگلوفيلي يا هر فيل ديگر. مي‌خواهد مثل حدود چهار سال پيش باشد كه برخي تحليلگران وطني، انگار به خاك ايران حمله شده باشد، در تحليل‌هايشان، آرزوي‌شان را بازتاب مي‌دادند كه حتما روسيه در جنگ با اوكراين شكست مي‌خورد يا  امروز كه عده‌اي ديگر، دفاع  از لاوروف در مقابل وزير خارجه كشورمان، برايشان اولويت ناموسي پيدا كرده و حتي از تريبون مجلس شوراي اسلامي، اين اولويت را به نمايش مي‌گذارند، جاي سوال دارد. هر چه هست، فيل خيلي بزرگ است و نمي‌شود پنهانش كرد. لطفا  فيلي  نشويد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون