مكران؛ از كولبري زنان براي آب تا دلبري براي پايتخت!
محمد بلوچزهي
همين حالا كه بحث بر سرِ كمبود منابع آبي تهران و انتقال پايتخت به سواحل پرظرفيت و زرخيز مكران دوباره در بين مقامات مختلف و نيز در دلِ محافل سياسي و اجتماعي بالا گرفته، بسياري از زنان و كودكانِ روستاهاي مختلف اين پهنه آب شرب مورد نياز خانواده را با كولبري از مسافتهاي بسيار طولاني تأمين ميكنند! در اكثريت روستاها و مناطق جنوبي حاشيه سواحل مكران بار خلأ مردان خانواده كه بيشتر براي كار به استانهاي همجوار يا كشورهاي همسايه ميروند بر دوش زنان خواهد بود و وظيفه تأمين آب براي خانواده نيز همانند خانهداري ذيل نقش و وظايف آنان تعريف شده است. بنابراين در وضعيتي كه روستاهاي بلوچستان با بحران شديد كمبود آب و چالشهاي متعدد آبي مواجه ميشوند اين زنان هستند و البته نيز كودكان و دختران كه آب مورد نياز خانواده را از محل قنوات و چاههاي كشاورزي با حمل دبههاي 20 ليتري بر روي كول و دوش تأمين ميكنند.
چند عامل مهم از جمله دسترسي نداشتن به شبكه آب لولهكشي در مناطق مختلف روستايي و سپس ضعف مديريت منابع آبي موجود و نيز كمبارشي، بيشتر بر تشديد روند كولبري آب در بلوچستان نقش داشته است. در واقع اين پديده را ميتوان يكي از همان متعدد فرزندان ناخلف توسعهنيافتگي منطقه عنوان كرد كه در مواقع كمبارشي و بحران آب بيشتر ضعف و ناتواني در مديريت منابع آبي موجود و همچنين نداشتن برنامه اصولي براي كاهش چالشها و پيامدهاي پيشورو را آشكار ميسازد. حال در چنين شرايط و وضعيتي اين زنان و كودكان هستند كه بارِ سوءمديريت و توسعهنيافتگي و نيز چالشهاي كمبود آب را به دوش ميكشند و عوارض طولانيمدت جسمي و آسيبهاي فراوان روحي كولبري آب را به قيمت از دست دادن سلامتي خود متحمل میشوند. چند وقت پيش در يكي از گزارشهاي مربوط به كولبري آب كه پزشكان و كارشناسان مربوطه پيامدها و عوارض جدي چنين پديدهاي را بررسي کرده بودند، آسيبهاي مفصلي و استخواني، گردندرد و سردردهاي ناگهاني و حتي خطر معيوب شدن مفاصل را برخي از عوارض جدي اين پديده براي زنان و دختران بهخصوص براي كودكان برشمرده بودند. طبق آمارهاي منتشر شده وزارت نيرو فقط در سال ۱۴۰۰ بيش از سههزار روستا با جمعيتي بالغ بر 700 هزار نفر در سيستانوبلوچستان از نعمت شبكه آب لولهكشي محروم بودهاند و در چنين شرايطي خانوادهها بيشتر نياز خود را از منابع آبي موجود در بخش كشاورزي يا رودخانههاي فصلي و هوتكها تأمين ميكنند كه آنهم خطر آلودگي و غيربهداشتي بودن چنين آبهايي بسيار بالاست و نيز تهديدي جدي براي سلامت روستاييان محسوب ميگردد. طي سالهاي اخير با جديتر شدن بحران كمبود آب و نيز هم تنشِ آبي فراوان در مناطق مختلف بلوچستان و حاشيه سواحل مكران اين روزها پديده «كولبري آب» در بين زنان و كودكان بلوچ بيش از هر زمان ديگر رواج پيدا كرده كه شايد اين مساله براي پايتختنشينان حتي در همين شرايط كمآبي تهران با آن سطح از امكانات و زيرساختها چندان قابل تصور نباشد و درك. بيترديد دوري از مركز يا به عبارت بهتر بعد مسافت طولاني تا پايتخت ضمن آنكه فاصله طبقاتي را در اين منطقه به طرز معناداري بالا برده و همچنين نابرابري در توزيع ثروت و امكانات و نامتوازن بودن سطح خدمات و رفاهيات را موجب شده، به همان نسبت نيز اين عدم درك و ناملموس بودن آلام مردمان بلوچ را نيز مضاعف کرده است و دور از ذهن و تصور. شايد اغراق نباشد و گزافهگويي كه اگر سيستانوبلوچستان را از لحاظ توسعهاي و پيشرفت در همه سطوح بهويژه از لحاظ دسترسي به امكانات و برخورداري از زيرساختها حدود پنجاه سال عقبتر نسبت به تهران و ساير استانهاي برخوردار دانست و به عبارت ديگر اين استان در عصر حاضر با همان مشكلات و معضلاتي شبيه به دهه پنجاه و شصت تهران دست بهگريبان است. حال در چنين شرايطي كه مردمان پهنه سواحل مكران حتي از حداقل امكانات و بهرهمند نبودن به الفباي آباداني يعني آب و لولهكشي و زيربناييترين اساس توسعه يعني راههاي مناسب روستايي و جادههاي استاندارد برخوردار نيستند، بيگمان پيشدرآمد صحبت انتقال پايتخت به اين منطقه ابتدا كسب اعتماد است. به هر روي بهتر آن است كه قبل از هر اظهارنظر و تصميم و ارايه طرح نسبت به انتقال پايتخت به سواحل مكران، ابتدا توسعه شتابان اين پهنه نه به واسطه اين اقدام بلكه پيش از آن مورد توجه قرار بگيرد و تاكيد و نيز خواستههاي حداقلي مردم چون دسترسي بدون دغدغه به آب شرب، بهداشتودرمان، توسعه راههاي مواصلاتي و جادههاي روستايي و غيره برآورده شود. ترديدي نيست كه پيششرط كاهش تعارضات و حساسيتهاي محلي براي حتي اظهارنظر پيرامون انتقال پايتخت به پهنه مكران در گام نخست لحاظ نمودنِ ملاحظات اجتماعي خواهد بود و توسعه پيشا انتقال.