• 1404 چهارشنبه 21 آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6188 -
  • 1404 چهارشنبه 21 آبان

گردشگري روستايي، راه ادامه زندگي روستا؟

مرجان يشايايي

روستاي بان ياشا روستايي است يا بهتر بگوييم بوده در قلب دشت قزوين. نشاني از آن در گوگل‌مپ نمي‌بينيد و در سرشماري سال 1395 هم اسمي از آن نيامده، يعني روستا خالي از سكنه است. 
در شهرستان تاكستان، از جاده ضياآباد كه منحرف شويد و چهار كيلومتر در جاده خاكي برانيد، چند ساختمان پراكنده در افق مي‌بينيد كه نشان بان ياشاي گمشده هستند. اين روستا سرگذشتي دارد مانند سرگذشت بسياري ديگر از روستاهاي كشورمان. روزگاري، بيش از دو سده قبل، كردها كه جنگاوران قابلي بوده‌اند، در دفاع از مرزهاي ايران جنگيده‌اند و اين اراضي به پاداش جنگاوريشان به آنها داده شده. جنگ‌ها كه تمام شده، آب و كشاورزي آنها را در اين محل ماندگار كرده و از جنگاوري رو به كشاورزي آورده‌اند.
در همين زمان‌ها، ترك‌ها هم در كنار آنها ماوا گزيده‌ و مجموعه‌اي ازروستاها با زبان‌ها و آداب و سنت‌هاي رنگارنگ را در آن دشت تشكيل داده‌اند. در اين خطه هم زبان تركي مي‌شنويد، هم لري و هم كردي. از حوالي سال 1348، با بالا گرفتن موج شهرنشيني و صنعتي شدن كشور، اهالي بان ياشا مثل بسياري از روستاييان به تدريج روستاي آبا و اجدادي را ترك و شروع به سكونت در شهرها مي‌كنند.
در سال 1357، روستا از سكنه خالي مي‌شود و پس از چند سال، ديگر در آن دشت وسيع نشاني از آبادي به جا نمي‌ماند. تا سال 1395 كه ميلي و اراده‌اي براي زندگي دادن به بان ياشا شكل مي‌گيرد.
حالا فرزندان همان‌ها كه روستا را ترك كرده بودند، بازگشته‌اند تا دوباره آن را احيا كنند. نشانه‌هاي آن هم تك و توك خانه‌هايي است كه با اصول نوين و مصالح همساز با آب و هواي سرد منطقه در زمين‌هاي پدري ساخته شده‌اند. ترديدي نيست در سرزمين كم‌آبي مانند ايران به‌ خصوص با توجه به موج تغييرات اقليمي و خشكسالي‌هاي پي در پي، فكر احياي يك روستا بر پايه كشت ديم، از بنيان ناشدني است. ديگر نمي‌شود و نبايد به گذشته بازگشت، اما روستاهاي ما بايد دوباره جان بگيرند. اول، به اين دليل كه دشتي وسيع نمي‌تواند خالي از انسان باشد.
اين كار هم امنيت محلي و هم امنيت ملي ما را به خطر مي‌اندازد و ديگر اينكه اين روستاها هر كدام بار فرهنگ و آداب و رسوم و تاريخي را بر دوش دارند و از ميان رفتن آنها يعني كنده شدن تكه‌اي از تاريخ و فرهنگ كشورمان و دليل ديگر طبيعت زيبا و بكري است كه هر روستا مي‌تواند دست‌كم در روزهاي تعطيل در اختيار شهرنشينان در جست‌وجوي آرامش بگذارد.
پيش از اين گفتم كه بخش قابل‌ توجهي از اهالي بان ياشا را كردها تشكيل مي‌داده‌اند. امروز فرزندان همان‌ها با حفظ ريشه‌هاي تاريخي‌شان رو به سوي روستاي آبا و اجدادي آورده‌اند. نمي‌شود اما كردها جايي باشند و نواي موسيقي و بربط و ني و تنبور و عود نباشد.
اهالي روستاي بان ياشا زير آسمان نيلگون پاييزي ما را به نواهاي شورانگيزي مهمان كردند كه بر مبناي موسيقي مقامي خوانده مي‌شود. نواي عود و ني و تنبور انگار جادوي موسيقي است. پس چرا نشود روستا را با موسيقي بكر مقامي زنده كرد؟ در كنار ديواره‌هاي خرابه‌اي كه حسي عميق و زيبا را به مخاطب خود منتقل مي‌كنند، موسيقي زيبا و شورانگيز در كنار لباس‌ها و غذاهاي محلي يك روز تعطيلتان را مي‌سازد و گوشه انسي فراهم مي‌كند تا به دور از غوغاي شهر، جانتان را با موسيقي كردي و مقامي صفا دهيد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون