• 1404 پنج‌شنبه 16 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6111 -
  • 1404 پنج‌شنبه 16 مرداد

«اعتماد» در گفت‌وگو با مجيد شريفي بررسي می‌کند

ديپلماسي؛ آخرين سنگر يا ميداني براي آزمون اراده‌ها؟

در شرايطي كه ايران بر حق غني‌سازي تأكيد دارد، ديپلماسي تنها زماني احيا مي‌شود كه غرب از فشار حداكثري عقب‌نشيني كرده و به چارچوبي واقع‌گرايانه و متوازن تن دهد

نوشين محجوب| در روزهاي اخير، برخي رسانه‌ها مدعي احتمال بازگشت ايران و هيات‌هاي ايراني و امريكايي به ميز مذاكرات براي احياي گفت‌وگوهاي هسته‌اي شدند. اين گمانه‌زني‌ها در حالي مطرح مي‌شود كه تنش‌ها ميان ايران و غرب بر سر برنامه هسته‌اي تهران و همچنين مسائل مرتبط با برنامه موشكي و فعاليت‌هاي منطقه‌اي ايران به اوج خود رسيده است. مقامات ارشد ايراني، از جمله عباس عراقچي وزير امور خارجه كشورمان بارها تأكيد كرده‌اند كه غني‌سازي اورانيوم خط قرمز جمهوري اسلامي ايران است و ايران تحت هيچ شرايطي از اين حق خود عقب‌نشيني نخواهد كرد. در مقابل، ايالات متحده، به‌ويژه دونالد ترامپ كه مواضع سرسختانه‌اي در قبال ايران اتخاذ كرده، بر سياست غني‌سازي صفر اصرار دارد و مدعي توقف كامل فعاليت‌هاي غني‌سازي ايران است.همزمان تروييكاي اروپايي در تلاش‌اند تا با طرح موضوعاتي چون برنامه موشكي بالستيك ايران كه بخشي از برنامه دفاعي كشورمان است و نقش تهران در تحولات منطقه‌اي دامنه مذاكرات را گسترش داده يا در اين مسير سنگ‌اندازي كنند. موضوعاتي كه ايران به صراحت رايزني درباره آنها را رد كرده است و تمايلي براي مذاكره درباره آن را ندارد. در اين ميان، تهديد فعال‌سازي مكانيسم ماشه از سوي اروپا بار ديگر به عنوان اهرم فشاري براي بازگرداندن ايران به تعهدات برجامي مطرح شده است. اين مكانيسم، كه مي‌تواند تحريم‌هاي بين‌المللي عليه ايران را بازگرداند، به‌ويژه پس از گزارش‌هاي ادعايي اخير آژانس بين‌المللي انرژي اتمي درباره افزايش ذخاير اورانيوم غني‌شده ايران و عدم همكاري كامل تهران با بازرسان نهاد پادماني و همچنين تعليق همكاري ايران با اين نهاد پس از تجاوز اسراييل به تماميت ارضي كشورمان بيش از پيش مورد توجه قرار گرفته است؛ بالاخص آنكه با خروج بازرسان غرب مدعي است كه اهرمي جهت شفاف‌سازي درباره برنامه هسته‌اي صلح‌آميز كشورمان در اختيار ندارد.در چنين شرايطي تحليلگران سياسي نسبت به امكان دستيابي به توافقي پايدار در ميانه تنش‌ها ابراز ترديد كرده و گروهي از ناظران معتقدند كه انعطاف محدود طرفين، به‌ويژه با توجه به مواضع مشخص ايران در مورد غني‌سازي و پافشاري غرب بر شروط گسترده‌تر، شانس موفقيت ديپلماسي را كاهش داده است. در همين راستا، روزنامه اعتماد در گفت‌وگويي اختصاصي با دكتر مجيد شريفي، استاديار گروه روابط بين‌الملل دانشگاه خوارزمي، به بررسي ابعاد مختلف اين تحولات و تأثيرات آن بر آينده مذاكرات هسته‌اي پرداخته است. دكتر شريفي با تأكيد بر ضرورت همكاري ايران با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي براي جلوگيري از تشديد تنش‌ها و ممانعت از اقدامات نظامي احتمالي، هشدار مي‌دهد كه ادامه وضعيت كنوني مي‌تواند پيامدهايي منفي به دنبال داشته باشد. او راه برون‌رفت از بن‌بست كنوني را در شكل‌گيري يك توافق امنيتي جامع مي‌داند كه منافع همه طرف‌ها را به‌صورت متوازن در نظر بگيرد. به باور اين كارشناس مسائل بين‌الملل، عدم همكاري با نهاد پادماني يا پافشاري بر مواضع حداكثري مي‌تواند به مشروعيت‌بخشي به اقدامات نظامي عليه ايران منجر شود، امري كه در شرايط كنوني منطقه‌اي و بين‌المللي، به‌ويژه با توجه به تحولات اخير در خاورميانه، خطري جدي تلقي مي‌شود. مشروح گفت‌وگو در ادامه آمده است: 
رسانه‌هاي غربي مدعي شده‌اند كه هيات‌هاي نمايندگي ايران و امريكا قرار است در هفته پيش رو با يكديگر رايزني داشته باشند، به باور شما با توجه به مواضع متفاوت تهران و واشنگتن بالاخص در ارتباط با حق غني‌سازي ايران، اين ادعا تا چه اندازه حقيقت دارد؟ از منظري ديگر در صورت از سرگيري گفت‌وگوها چه سناريوهايي قابل پيش‌بيني است؟
به باور من نمي‌توان امكان برگزاري مذاكرات بين ايران و امريكا را به‌طور كامل رد كرد. عدم مذاكره و كاهش شانس دستيابي به توافق، معنايي جز تشديد تنش‌ها و افزايش احتمال برخورد نظامي را نخواهد داشت، امري كه هم جمهوري اسلامي ايران و هم دولت ترامپ تا حد امكان خواهان جلوگيري از وقوع آن هستند. تضاد خواسته‌ها و پافشاري بر مواضع پيشين، يافتن راه‌حلي مرضي‌الطرفين را دشوار كرده است. از همين منظر توافق، عقلاني‌ترين و بهينه‌ترين مسير براي حل اختلافات است. هيچ كنشگري در نظام بين‌الملل در صورت پديداربودن دستيابي به اهداف مطلوب از طريق مذاكره و توافق به گزينه پرخطر و پيش‌بيني‌ناپذيري چون گزينه نظامي متوسل نخواهد شد. جنگ را تنها زماني مي‌توان انتخابي عقلاني تلقي كرد كه گزينه ديگري براي حل اختلافات باقي نمانده باشد. دولت ترامپ و جمهوري اسلامي ايران نيز هر دو در مقام كنشگراني عقلاني سعي بر آن دارند تا مناقشه هسته‌اي موجود را با انتخاب گزينه مذاكره و توافق فيصله دهند. با وجود اين، مواضع اعلامي دو‌طرف نشانه‌اي از مصالحه را نشان نمي‌دهد. تهران و واشنگتن همچنان بر خواسته‌هاي پيش از جنگ پافشاري مي‌كنند. واضح است كه چنين رهيافتي، شانسي براي توافق فراهم نخواهد كرد. 
حال اگر فرض را بر آن بگذاريم كه بستر براي گفت‌وگوها هموار شود، نقش اسراييل در اين ميان را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟
اسراييل مخالف هرگونه توافق ميان امريكا با جمهوري اسلامي ايران است. هر توافقي كه به حفظ برنامه هسته‌اي ايران ختم شود براي مقام‌هاي رسمي اسراييل، توافقي بد تلقي مي‌شود. حتي در صورت پذيرش توقف غني‌سازي در داخل ايران، اسراييل همچنان بر تلاش‌هاي خود براي جلوگيري از توافق ادامه خواهد داد. اسراييل صرف وجود برنامه هسته‌اي و موشكي جمهوري اسلامي ايران را تهديدي وجودي عليه خود تفسير مي‌كند و مي‌كوشد اين روايت را به عنوان واقعيتي انكارناپذير در افكار عمومي منطقه و جهان تثبيت كند. نتانياهو با سرمستي حاصل از دستاوردهاي نظامي متصور در غزه، لبنان، سوريه و حتي جنگ دوازده روزه با ايران، همچنان گزينه نظامي را در صورت حمايت امريكا، كوتاه‌ترين و اطمينان بخش‌ترين مسير براي حل مناقشه هسته‌اي جمهوري اسلامي ايران مي‌داند. كوشش براي ترغيب واشنگتن به تداوم تهديد نظامي عليه تهران همچنان مطلوب‌ترين انتخاب نتانياهو است. بدين سان مي‌توان پيش‌بيني كرد كه به مانند گذشته، اسراييل تمامي كوشش خود براي به شكست كشاندن مذاكرات با جمهوري اسلامي ايران را به كار خواهد بست.
   اخيرا سخنگوي وزارت امور خارجه كشورمان در واكنش به تهديد سه كشور اروپايي جهت فعال‌سازي ماشه صراحتا اعلام كرد كه تروييكاي اروپايي به لحاظ قانوني قادر به اجراي چنين تهديدي نيستند. اين اظهارات در شرايطي مطرح شده كه تروييكاي اروپايي برخلاف ايالات متحده همچنان عضو برجام هستند، حال با لحاظ كردن اين متغيرها چگونه مي‌توان موضع‌گيري ايشان را در چهارچوب حقوق و هنجارهاي بين‌الملل تببين كرد؟
بايد در نظر داشت كه برجام يك توافق چندجانبه است. اگرچه ايالت متحده امريكا به صورت يكجانبه از اين توافق خارج شده است اما سه كشور اروپايي، روسيه، چين و جمهوري اسلامي ايران همچنان به صورت رسمي عضو برجام هستند. بر اين اساس، كشورهاي اروپايي به سبب عضويت رسمي در برجام از حق فعال كردن مكانيسم ماشه برخوردار هستند. با وجود اين، بايد در نظر داشت كه بر اساس حقوق بين‌الملل از آنجايي كه سه كشور اروپايي در سياست‌هاي اعلامي خود نه تنها حملات به تأسيسات هسته‌اي ايران را محكوم نكرده‌اند بلكه در سطحي بالاتر تجاوز اسراييل و امريكا را تأييد كرده‌اند، از همين رو مي‌توان، استناد حقوقي آنها براي فعال كردن مكانيسم ماشه را محل پرسش و اعتراض قرار داد. از آنجايي كه بر اساس متن صريح برجام، طرف‌هاي اين توافق در صورت سربرآوردن اختلافات بايد آنها را از مسير مسالمت‌آميز حل و فصل كنند، توسل اسراييل و امريكا به اقدام نظامي و حمايت رسمي سه كشور اروپايي از اين اقدام، در تضاد كامل با متن برجام قرار دارد. از اين منظر مي‌توان اعتبار حقوقي تهديد كشورهاي اروپايي را به چالش كشيد. گرچه با تأملي بر سير تحولات به خوبي مي‌توان دريافت كه حتي با وجود دلايل حقوقي در رد ادعاهاي سه كشور اروپايي، انگيزه‌هاي سياسي و تلاش براي تقويت جبهه واحد غرب عليه جمهوري اسلامي ايران، اصلي‌ترين انگيزه فرانسه، آلمان و بريتانيا در استفاده از مكانيسم ماشه است. 
همزمان مقام‌هاي رسمي كشورمان نسبت به ماجراجويي‌هاي غرب بالاخص سه كشور اروپايي در خصوص فعال‌سازي ماشه هشدار دادند؛ حال با لحاظ كردن اين گزاره، در صورتي كه رايزني‌ها بي‌نتيجه بماند و توافق نسبي حاصل نشود، طبيعتا گزينه محتمل فعال شدن ماشه خواهد بود، در چنين شرايطي سناريوهاي پيش رو چيست و ايران به كنش غرب چگونه واكنش نشان خواهد داد؟
تعاملات ايران و غرب بر سر برنامه هسته‌اي آنچنان تنش‌آلود شده و آنچنان رنگ و بوي خصمانه به خود گرفته است كه چشم‌انداز حصول توافق و حل اختلافات از مسير مذاكره كاملا تيره و تار است. گرچه نمي‌توان امكانات نهفته در ديپلماسي براي يافتن راه‌حل‌هايي به منظور كاستن از خصومت‌ها و همواركردن مسير توافق را يكسره ناديده گرفت اما ماهيت كاملا متضاد خواسته‌هاي جمهوري اسلامي ايران و غرب، امكان دستيابي به توافق را اگر نگوييم غيرممكن، بسيار دشوار كرده است. به نظر مي‌رسد نتايج حاصل از حملات نظامي به تأسيسات هسته‌اي ايران و شرايط داخلي تهران، رهبران غربي را بدين نتيجه‌گيري رهنمون كرده است كه در شرايط كنوني، حصول نتايج مطلوب به جاي مذاكره و توافق، از مسير تشديد فشارها و حفظ تهديدها امكان موفقيت بيشتري دارد. با برجسته شدن چنين برداشتي مي‌توان انتظار داشت كه سه كشور اروپايي نيز در اقدامي هماهنگ با امريكا و اسراييل، با هدف بازگرداندن تحريم‌هاي بين‌المللي و فشار بيشتر عليه جمهوري اسلامي ايران، مكانيسم ماشه را فعال خواهند كرد. تنها گرفتن تضمين‌هايي براي همكاري ايران با بازرسان آژانس بين‌المللي انرژي اتمي و تسهيل و تسريع مذاكرات با امريكا براي رسيدن به توافق نهايي، مي‌تواند كشورهاي اروپايي را از فعال كردن مكانيسم ماشه منصرف كند. در مقابل چنين اقدامي، به نظر مي‌رسد جمهوري اسلامي ايران نيز با تهديد به خروج از معاهده منع گسترش، اعمال محدوديت‌هاي بيشتر در همكاري با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي و در پيش گرفتن سياست ابهام هسته‌اي واكنش نشان خواهد داد. بي‌ترديد اين مارپيچ منازعه مي‌تواند به تشديد هرچه بيشتر تنش‌ها و افزايش احتمال برخورد نظامي منتهي شود. 
 يكي از موضوعاتي كه پيش و پس از نشست استانبول بر آن تمركز شد، از سرگيري همكاري ايران با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي است، در همين راستا و در ميانه تنش‌هاي حاكم ميان تهران و نهاد پادماني، قرار بر آن شده تا معاون رييس آژانس بين‌المللي بدون حضور بازرسان به تهران سفر داشته باشد؛ نتيجه اين سفر را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟ به باور شما چه سناريوهايي را مي‌توان در تعامل با ايران و نهاد پادماني ترسيم كرد؟
مهم‌ترين عاملي كه در مسير تعاملات پرتنش جمهوري اسلامي ايران و غرب مي‌تواند به تشديد تضادها و افزايش احتمال برخورد نظامي ختم شود، تداوم عدم فعاليت بازرسان آژانس بين‌المللي انرژي اتمي در ايران است. با تأملي واقع بينانه و با اتكاء به عقلانيت حاكم بر روابط دولت‌ها به ويژه در ميانه بحران خطرآفريني چون مساله هسته‌اي، مي‌توان انتظار داشت كه عدم حضور بازرسان آژانس بين‌المللي انرژي اتمي تنها به افزايش ابهامات و تشديد تنش‌ها منتهي خواهد شد. در صورتي كه آژانس بين‌المللي انرژي اتمي به مانند گذشته و اين‌بار در سطحي بالاتر همچنان به ناآگاهي از ماهيت برنامه هسته‌اي جمهوري اسلامي ايران حكم دهد و فقدان شفافيت را دليلي بر افزايش سوءظن‌ها تفسير كند، واضح است كه نمي‌توان هيچ انتظار ديگري جز تشديد تنش‌ها را پيش‌بيني كرد. به باورم مهم‌ترين عاملي كه مي‌تواند بارديگر به برخورد نظامي ايران و غرب منتهي شود، تداوم شرايط كنوني حاكم بر روابط جمهوري اسلامي ايران با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي است. فراموش نكنيم كه علي‌رغم وجود ترديدهاي جدي بر سر ماهيت حقيقي گزارش‌هاي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي، فقدان همكاري‌ها با اين نهاد بين‌المللي، مي‌تواند بستري براي مشروعيت اقدام نظامي فراهم كند. يافت ساز و كاري براي رفع اين دستاويز، فوري‌ترين اقدامي است كه بايد انجام شود. 
گروهي از ناظران مدعي‌اند كه تاكيد ايران بر حق غني‌سازي آن هم در شرايطي كه ايالات متحده، اسراييل و حتي تروييكاي اروپايي بر غني‌سازي صفردرصدي تاكيد دارند و فراتر از آن حتي مدعي‌اند كه بايد برد موشك‌هاي ايراني نيز در كانون رايزني‌ها باشد، توافق با نهاد پادماني مي‌تواند به بن بست حاكم پايان داده و تنش‌ها را مديريت كند يا خير؟
واقع امر آن است كه تضادهاي خواسته‌هاي جمهوري اسلامي ايران و غرب بر سر برنامه هسته‌اي و موشكي ايران آنچنان تشديد شده و مسير تعاملات آنچنان ناهموار شده است كه در صورت تداوم مواضع كنوني دو طرف، نبايد برون رفت از بن بست و حصول توافق را انتظار داشت. ماهيت اختلافات دو‌طرف بدان اندازه تنش‌آميز است كه هر تحليل‌گر واقع‌گرا و روشن‌بيني را بدين نتيجه‌گيري مي‌رساند كه انتظار تشديد تنش‌ها در مقايسه با حصول توافق، چشم‌داشتي واقع بينانه‌تر است. در بحران‌هاي امنيتي، همواره بايد اين واقعيت را در نظر داشت كه اگر يكي از طرفين اختلاف، دستيابي به نتايج مطلوب‌تر با توسل به اقداماتي جايگزين همچون اقدام نظامي را با هزينه‌هايي قابل‌پذيرش امكان‌پذير تلقي كند، امكان تداوم مذاكرات و حل و فصل اختلافات از مسير توافق دشوار خواهد شد. تا زماني كه اسراييل، امريكا و اروپا بر اين تصور باشند كه مي‌توانند عليه برنامه هسته‌اي و نظامي جمهوري اسلامي ايران به اقدام نظامي اتكاء كنند، مذاكرات را با هر قيمتي و با هر نتيجه‌اي ادامه نخواهند داد. بدين‌سان مي‌توان به طرح اين نظر پرداخت كه تنها دستيابي به يك ترتيبات جديد امنيتي در منطقه كه منافع دو‌طرف اختلاف را تأمين كند، مي‌تواند مانع از برخورد نظامي شود.
به عنوان سوال آخر، رييس‌جمهوري امريكا اخيرا دور تازه‌اي از تحريم‌ها را عليه كشورمان اعمال كرد كه بخشي از آن محدوديت‌هايي را بر صادرات نفت ايران تعريف كرده، با اين همه اخيرا رسانه‌ها مي‌گويند كه چين در برابر فشار امريكا درباره توقف صادرات نفت از روسيه و ايران عقب‌نشيني نكرده است، آيا موضع‌گيري پكن در اين باره ثابت خواهد بود يا مي‌تواند تحت تاثير متغيرهاي متخلف تغيير كند؟
اختلافات امريكا و چين با بازگشت ترامپ به كاخ سفيد، تشديد شده است. افزون بر تضادهايي گذشته بر سر موضوع تايوان، سياست‌هاي پكن در درياي چين جنوبي و سياست‌هاي نظامي امريكا در منطقه ايندو-پاسفيك، درگرفتن جنگ اوكراين و حمايت چين از روسيه در كنار جنگ تجاري، دامنه تضادها و اختلافات پكن و واشنگتن را گسترش داده است. گرچه چين در پي بسط نفوذ خود و محدودكردن حضور امريكا در مناطق استراتژيك پيراموني است اما پيشينه سياست خارجي اين كشور و چشم‌انداز آينده‌نگرانه پكن گوياي آن است كه رهبران چين همچنان سعي بر آن دارند تا از ورود به مارپيچ منازعه و تنش با امريكا خودداري كنند. بر اين اساس، چين با اولويت‌بندي در اهداف سياست خارجي، همچنان سعي بر آن دارد تا در مواردي كه سياست‌هاي امريكا منافع استراتژيك اين كشور را تهديد مي‌كنند در برابر واشنگتن مقاومت و در مواردي كه منافع استراتژيك اين كشور در معرض تهديد قرار نمي‌گيرند با امريكا مصالحه كند. چين بر سر موضوع تايوان حاضر به مصالحه با امريكا نيست اما اگر تداوم خريد نفت از جمهوري اسلامي ايران منافع اقتصادي پكن را تحت تأثير قرار دهد مي‌توان انتظار داشت كه پكن با درخواست كاهش خريد موافقت كند. با وجود اين نبايد اين واقعيت را از نظر دور داشت كه فشار امريكا براي عدم خريد نفت از ايران به افزايش فروش نفت روسيه به چين منتهي خواهد شد و از آنجايي كه دولت ترامپ بر آن است كه پوتين را براي توافق بر سر جنگ اوكراين و دوركردن مسكو از پكن تحت فشار قرار دهد، به نظر مي‌رسد همچنان فروش نفت ايران به چين ادامه خواهد داشت. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون