فضاي تو درتوي مجازي وهويتهاي متزلزل نوجوانان
مهديه سادات بورقانيفراهاني
نور صفحه نمايش در تاريكي، دنياي دوگانهاي را روشن ميكند. از يك سو، پنجره كلاس مجازي كه آموزش را به خانه آورده و از سوي ديگر، دريچه بيانتهايي به عرصه سرگرمي و ارتباط. اين تصوير، زندگي روزمره بسياري از نوجواناني است كه با يك تناقض دست و پنجه نرم ميكنند: جامعه از آنها ميخواهد براي آموزش از ابزاري استفاده كنند كه همزمان، دسترسي بيواسطه آنان را به جهاني فراهم ميآورد كه از نظر فرهنگي و رواني برايشان آمادگي كامل ندارد. هويت نوجوان در اين فضا ميان دو فشار شكل ميگيرد: اجبار آموزشي از يك سو و نياز حياتي به پذيرش و تاييد گروه همسالان از سوي ديگر. كلاس مجازي كه استفاده از آن اغلب يك الزام است، فضايي كمتعامل ارايه ميدهد. در مقابل، شبكههاي اجتماعي با وعده تعلق خاطر و ديده شدن، هر لحظه نوجوان را به خود جذب ميكنند. اين تقابل، عميقتر از يك دوگانگي ساده است. اينجا ميدان نبردي است ميان تفكر عميق و خلاقيت سازنده از يك سو و غرق شدن در حواشي مصرفي و لذتهاي لحظهاي ازسوي ديگر. منطق حاكم بر فضاي مجازي، عامدانه توجه نوجوان را از هستههاي اصلي هويتسازي، مانند پرورش استعدادهاي اصيل و تفكر انتقادي منحرف كرده و به حاشيههاي پرهياهو ميكشاند. در اين فضا، هويت نه در مسير رشد متعالي كه در جهت تضعيف ظرفيتهاي اصيل و جايگزيني ارزشهاي ريشهدار با معيارهاي سطحي و كمّي حركت ميكند. نتيجه، شكلگيري هويتي شكننده، مشغول به حواشي و دور از عمقي است كه بتواند پايهاي مستحكم براي آينده فرد و جامعه باشد و اما راهكارها، خروج از اين وضعيت نيازمند عزمي سهسويه است.
در عرصه خانواده: ايجاد پناهگاه امن هويتي
- گفتوگو جايگزين دستور شود. درك تناقض دروني نوجوان بين «نياز به درس» و «عطش ارتباط» اولين قدم است. پرسشهايي مانند «امروز در فضاي مجازي چه چيزي توجه تو را جلب كرد؟» دريچه درك متقابل ميگشايد.
- هويت در جهان واقعي تقويت شود. مشاركت نوجوان در فعاليتهاي ملموس خانوادگي، هنري، ورزشي يا مهارتي، زمينههاي تاييد و شكوفايي واقعي را فراهم ميكند.
-والدين الگوي مصرف متعادل باشند. مديريت زمان استفاده بزرگسالان از فضاي مجازي و اولويت قائل شدن براي گفتوگوي رو در رو، قدرتمندترين درس است.
در عرصه آموزش: عبور از يكسويگي به تعامل
- كيفيت كلاسهاي مجازي ارتقا يابد. با روشهاي خلاقانه و تعاملي، اين كلاسها بايد از حالت يك اجبار خستهكننده به فضايي براي كشف و مشاركت تبديل شوند.
- سواد رسانهاي انتقادي آموزش داده شود. نوجوان بايد بياموزد كه چگونه محتوا را تحليل كند، الگوريتمها (منطق) و اهداف پشت پلتفرمها (بسترها) را بشناسد و به يك كاربر هوشيار تبديل شود.
در عرصه كلان: ساختن جايگزين جذاب
- توليد محتواي بومي خلاق حمايت شود. سرمايهگذاري در توليد بازي، انيميشن و پلتفرمهاي مبتني بر روايتها و ارزشهاي فرهنگي اصيل كه براي نوجوان جذاب باشد، يك ضرورت است.
- قوانين حفاظتي بهطور هوشمند اجرا شوند. نظارت بر رعايت محدوديت سني و كنترل تبليغات مخرب، با نگاهي حمايتي و نه صرفا محدودكننده، بايد در دستور كار قرار گيرد.
مساله، صرفا گوشي در دستان نوجوان نيست. مساله، نبردي پيچيده بر سر هويت است. پيروزي در اين نبرد، نه با انكار كه با همراهي خلاق ممكن ميشود. همراهياي كه در خانه با گفتوگو، در مدرسه با آموزش نوين و در جامعه با توليد امكانات جذاب رقابتي محقق ميشود.
آينده فرزندانمان در گرو همراهي صميمانه، هوشمندانه و متعهدانه والدين است و مراقبت اوليا و مربيان پرورشي نهادهاي آموزشي است.
دانشجوي دكتراي جامعهشناسي فرهنگي