• 1404 چهارشنبه 11 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6083 -
  • 1404 چهارشنبه 11 تير

مجيد سعيدي، عكاس در گفت‌وگو با «اعتماد»:

رنج‌هاي جنگ در عكاسي همزمان ثبت مي‌شوند، نه بعد از آن

در جنگ اخير نتوانستم بي‌طرفي عكاسي را رعايت كنم

مريم آموسا

مجيد سعيدي، عكاس ايراني متولد سال ۱۳۵۲ در تهران است. او در ۱۶ سالگي فراگيري عكاسي را نزد احمد ناطقي، موسس خانه عكاسان ايران آغاز كرد. سال ۱۳۶۹ اولين تجربه جدي عكاسي خبري مجيد سعيدي شكل گرفت؛ در مرز ايران و عراق و در جريان جنگ خليج‌فارس. سعيدي همكاري مستمر با روزنامه‌هاي ابرار، اخبار، صبح امروز، انتخاب، مشاركت، ايران و جام‌جم را در كارنامه دارد. او بنيانگذار واحد عكس خبرگزاري فارس است كه به ميانجي آن، عكاسان خبري بسياري تحت راهبردهاي او رشد كردند. او از سال ۱۳۸۲ همكاري خود را با موسسه گتي ايمجز امريكا آغاز كرد و همچنان هم با اين آژانس عكس معتبر بين‌المللي همكاري دارد. تاكنون جوايز بين‌المللي معتبر و مهمي را از آن خود كرده و آثارش در روزنامه‌ها و مجلات معتبر بين‌المللي همچون تايمز لندن، اشپيگل، لايف، نيويورك تايمز، واشنگتن‌پست، واشنگتن تايمز، مجله تايم و پاري مچ به چاپ رسيده است. سعيدي ۳۰ سال است كه به عنوان عكاس جنگ فعاليت مي‌كند. او از جمله عكاساني است كه در جريان جنگ 12روزه اخير از تجاوزهاي اسراييل در تهران عكاسي كرده است.

چه شد كه شما تمركزتان را در حوزه عكاسي جنگ گذاشتيد؟
من عكاسي را در ۱۶ سالگي ياد گرفتم و در سال ۱۹۹۰ زماني كه تنها ۱۷ سال داشتم به عنوان عكاس خبري مشغول به كار شدم. آن زمان جنگ خليج‌فارس در منطقه آغاز شده بود و چون من بسيار جوان و جسور بودم و جرات مواجهه با خطر را داشتم به عنوان عكاس خبري راهي منطقه شدم و نخستين عكس جنگي‌ام را در اين زمان گرفتم و پس از آن بار‌ها و بار‌ها به مناطق جنگي در افغانستان و عراق و لبنان و سوريه رفتم و به عنوان يك سفير صلح از جنگ عكاسي كردم اما به عنوان عكاس خبري در جريان جنگ ايران و اسراييل براي نخستين‌بار بود كه شكل ديگري از جنگ را تجربه كردم و در كشور و شهر خودم تهران جنگ را عكاسي كردم.
به عنوان يك عكاس نگاه‌تان به جنگ چگونه است؟
من به عنوان عكاس، همواره عكاسان جنگ را سفيران صلح مي‌دانم و اگر به جنگ‌هايي كه در دنيا رخ داده نگاه كنيد عكاسان و خبرنگاران نقش پررنگي در ثبت فجايع و نشان دادن آن به جهانيان داشته‌اند و با اين عكس‌ها و گزارش‌ها بوده كه جهانيان متوجه فجايع و خرابي‌هايي كه جنگ‌ها به همراه داشته‌اند قرار گرفته‌اند. مثلا در جريان جنگ امريكا و ويتنام به واسطه عكس‌هايي كه از فجايع امريكا در ويتنام منتشر شد؛ دامنه اعتراضات در امريكا بالا گرفت و امريكا مجبور به صلح شد. اما به مرور به واسطه ۳۰ سال عكاسي پيوسته از جنگ و تباهي‌هايي كه به بار مي‌آورد نگاهم تغيير كرده و فهميدم كه ما عكاسان و خبرنگاران ديگر كاره‌اي نيستيم و جنگ‌طلبان بزرگ جهان كار خودشان را مي‌كنند و برايشان مهم نيست كه چه تصويري از آنها به واسطه گزارش‌ها و عكس‌ها ثبت مي‌شود و تن به پايان جنگ نمي‌دهند.
 عكاسي در جنگ چه دشواري‌هايي دارد؟
خب، همه كشور‌ها در حال كنترل و سانسور رسانه‌ها هستند و در جريان جنگ نيز همواره اين كنترل‌ها سخت‌تر مي‌شود و به همين واسطه عكاسي در جنگ در هر كشوري دشواري‌هاي خاص خودش را دارد. مثلا خود امريكا و اسراييل و روسيه كه اتفاقا از قدرت‌هاي جنگ‌طلب جهان هستند در دوران جنگ سخت‌گيري‌هاي‌شان شدت مي‌گيرد. مثلا در جريان جنگ اسراييل ايران در رسانه‌ها ديديد كه اسراييل شرايط كار را نه تنها براي عكاسان اسراييلي و شهروند خبرنگار‌ها بلكه براي عكاسان و روزنامه‌نگاران دشوار كرده بود يا خود امريكا در جريان جنگ به عكاسان سخت مي‌گيرد مثلا وقتي در جنگ امريكا عكاسي مي‌كنيد اجازه نداريد كه به هيچ‌وجه تصوير يك سرباز امريكايي را ثبت كنيد.
 شما در لبنان، سوريه و غزه عكاسي كرده‌ايد؛ آيا هيچ‌وقت از نزديك با سربازان اسراييلي روبه‌رو شده‌ايد؟
نه، چون شكل جنگ‌ها تغيير كرده است. مثلا عكاساني كه تجربه عكاسي از جنگ ايران و عراق را دارند در طول جنگ سربازان عراقي را ديده‌اند و حتي از آنها عكاسي كرده‌اند اما سال‌هاست كه جنگ‌ها از حالت تن به تن به جنگ‌هاي هوايي تبديل شده است و كشور‌ها با ريختن بمب بر سر مردم سرزمين‌هاي ديگر، آتش جنگ را شعله‌ور‌تر مي‌كنند. از اين‌رو در جريان جنگ‌ها، عكاسان بيشتر تصويري از بازماندگان جنگ و فجايع و خرابي‌هايي كه به‌جا مي‌گذارند ثبت مي‌كنند.
 به عنوان عكاس جنگ در ساير كشور‌ها جنگ را تجربه كرديد و اين نخستين‌بار بود كه جنگ را در ايران تجربه كرديد، جنگ براي شما چگونه بود؟
من تاكنون در ايران جنگ را تجربه نكرده بودم و برايم مواجهه با جنگ در كشور خودم بسيار عجيب بود. در جريان سال‌ها عكاسي جنگ در ساير كشور‌ها ياد گرفته بودم كه يك عكاس جنگ بايد بي‌طرف باشد اما وقتي كشور خودم درگير جنگ شد، هرگز نمي‌توانستم بي‌طرفانه به جنگ نگاه كنم. وقتي مردم سرزمينم و نيرو‌هاي نظامي و انتظامي درگير جنگ مي‌شوند، هرگز نمي‌توانم احساس بي‌طرفي كنم و فقط عكاسي كنم و در جنگ ۱۲ روزه ايران و اسراييل به ‌شدت احساساتم درگير شد. زماني كه جنگ شد من تهران بودم و تازه از مهماني به خانه برگشته بودم؛ اول تصور كردم كه صداي رعد و برق است اما خيلي زود فهميدم كه نه جنگ شده. تجربه به من ثابت كرده كه در چنين شرايطي عكاسي با دوربين دشوار است. با گوشي همراهم از خانه بيرون زدم و به مناطقي كه بمب آنها را تخريب كرده بود رفتم و عكاسي كردم. ما در ايران بيش از سه دهه است كه مردم جنگ را از نزديك تجربه نكرده‌اند؛ از اين رو موج نگراني و دلهره مردم ايران نسبت به آينده‌شان و سرنوشت خانواده‌شان با كشور‌هايي كه تمام سال را در جنگ مي‌گذرانند، مثل افغانستان و سوريه و لبنان يا مردمي كه در نوار غزه زندگي مي‌كنند، متفاوت است. شما اگر در همان دقايق اول جنگ به چشم مردم نگاه مي‌كرديد دلهره و اضطراب را در چشم‌هاي‌شان مي‌ديديد؛ اما مردم افغانستان كه به شكل‌هاي مختلف ۵۰ سال است كه با جنگ درگير هستند به نوعي با جنگ كنار آمده‌اند. من اين اضطراب و ترس را در هيچ كشوري جز ايران به اين شكل تجربه نكردم.
 شما در جريان جنگ ايران و اسراييل دستگير و زنداني شديد؛ ماجرا از چه قرار بود؟
من تا روز سوم عكاسي كردم و در جريان حمله اسراييل به صدا و سيما داشتم از ساختمان صدا و سيما عكاسي مي‌كردم كه به شكل ناخوشايندي توسط نيروي انتظامي دستگير شدم و [...] دو روز هم بازداشت بودم و در زندان اوين دادگاهي و در نهايت آزاد شدم. قرار بود دوباره در تيرماه دادگاهي شوم...
 پس از آزادي آيا دوباره از ويرانه‌هاي جنگ عكاسي كرديد؟
بله. پس از آزادي از زندان به من از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد اخطاريه آمد كه نبايد عكاسي كني و نبايد از خانه خارج شوي اما يك روز در خانه ماندم و تصميم گرفتم كه مثل هميشه به وظيفه حرفه‌اي‌ام عمل كنم و دوباره دوربين به دست شدم و عكاسي كردم.
 با توجه به اينكه براي رساندن صداي مردم ايران به گوش جهان، ضرورت دارد كه مردم دنيا بدانند در ايران چه مي‌گذرد، آيا در چنين شرايطي مسوولان امر، نبايد شرايط كار عكاسان و خبرنگاران داخلي و حتي خارجي را تسهيل كنند؟
دقيقا همين‌طور است اما بايد قبول كرد كه برخي مسوولان امر از هوش بالايي برخوردار نيستند و به همين واسطه اصلا تصور نمي‌كنند كه از كجا آسيب مي‌بينند. اين سخت‌گيري‌ها در دوران جنگ ايران و عراق كه فقط عكاسان و خبرنگاران دوربين به دست بودند جواب مي‌داد، چون امكان اين وجود داشت كه با عكس و فيلم‌هايي كه از كشور خارج مي‌شد، دشمن در جريان امكانات نظامي كشور قرار گيرد؛ اما امروزه شرايط جهان تغيير كرده و پس از حملات، به فاصله چند دقيقه عكس و فيلم‌هاي هوايي از فردو به تمام جهان مخابره مي‌شود و همه در جريان ماجرا قرار مي‌گيرند. در شرايط كنوني كه همه اينترنت و تلفن همراه در اختيار دارند، در همه جاي دنيا هر عكاسي به راحتي و در عرض چند ثانيه مي‌تواند عكس‌هايش را دراختيار رسانه‌ها بگذارد، بنابراين ضرورت دارد كه عكاسان و خبرنگاران داخلي كه اتفاقا خط و مرز‌ها و محدويت‌هاي عكاسي خبري و جنگي را مي‌شناسند، اجازه كار داشته باشند. من به عنوان يك ايراني و يك عكاس خبري مي‌دانم كه نبايد از چهره نظاميان يا تاسيسات و مكان‌هاي نظامي و امنيتي عكاسي كرد اما يك شهروند خبرنگار هرگز اين محدوديت‌ها را رعايت نمي‌كند و در چنين شرايطي دولت بايد شرايط كار عكاسان و خبرنگاران داخلي را تسهيل كند تا اطلاعات درست منتشر شوند. اما بايد به اين نكته اشاره كنم كه در روز‌هاي پاياني جنگ، سخت‌گيري‌ها نسبت به فعاليت عكاسان و خبرنگاران كمتر شد. گويي مسوولان امر متوجه اهميت كار خبرنگاران و عكاسان خبري در چنين شرايطي شدند. اگر مسوولان امر در كل سال شرايط احتمالي را پيش‌بيني كنند، تصميم‌هاي درست و به موقعي هم در شرايط مشابه مي‌توانند بگيرند.
 آيا در جريان جنگ ايران و اسراييل عكاسان و خبرنگاران خارجي در ايران اجازه كار داشتند؟
من عكاس و خبرنگاران خارجي را نديدم، اما خبرنگاران و عكاسان ايراني كه با رسانه‌هاي خارجي كار مي‌كنند، حضور داشتند. در روز‌هاي اخير دولت تلاش كرده براي رسانه‌هاي خارجي كه درخواست مي‌كنند از خرابي‌هاي جنگ ايران و اسراييل عكاسي كنند، ويزا صادر كند تا به ايران سفر كنند. اما بايد قبول كرد كه در تمام اين سال‌ها دولت ايران روي خوشي به رسانه‌هاي خارجي نشان نداده و همواره شرايط كار رسانه‌هاي خارجي در ايران دشوار بوده و عكاسان و خبرنگاران خارجي بار‌ها به‌اتهام جاسوسي دستگير و زنداني شده‌اند. شايد اگر پيش از جنگ، شرايط كار رسانه‌هاي خارجي در ايران تسهيل شده بود، تصوير درست‌تري از ايران در جريان جنگ در جهان ارايه مي‌شد.
در جريان جنگ ايران و اسراييل در مقاله‌اي خواندم كه بخشي از سخت‌گيري دولت براي جلوگيري از فعاليت عكاسان در جريان جنگ ايران و اسراييل براي جلوگيري از عادي‌سازي جنگ است. نويسنده مقاله استدلال مي‌كرد انتشار تصاوير لحظه به لحظه از جنگ اكراين و روسيه سبب شد كه ديگر كمتر به آن جنگ در جهان توجه شود؛ آيا اين استدلال را مي‌پذيريد؟
نه، هرگز. اتفاقا من معتقدم اكراين با نگاه درستي كه نسبت به اين موضوع داشت، توانست جهان را متوجه خرابي‌ها و فجايعي كند كه روسيه در اين كشور رقم‌زد؛ اما روسيه برعكس عمل كرد و ما چون اطلاعات تصويري‌مان از حملات اكران به روسيه كم است، نمي‌دانيم جنگ چه بر سر روسيه آورده است.
در روز‌هاي اخير شاهد اين بوديم كه تور‌هاي عكاسي خبري ازسوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي راه‌اندازي شده و عكاسان را به مناطق جنگ‌زده ازجمله زندان اوين برده‌اند؛ مواجهه خودتان با اين مناطق چگونه بود؟
اي‌ كاش براي اينكه اين عكاسان دستاورد بهتري داشته باشند، همزمان با جنگ فرصت عكاسي دراختيارشان گذاشته مي‌شد؛ چون بايد قبول كرد عكاسي پس از جنگ تنها تصويري از ويرانه‌هاي به‌جا مانده است اما همزمان با جنگ و ثبت تصاويري انساني موجب مي‌شود تا رنج حاصل از جنگ ثبت شود و بسيار انساني‌تر و عميق‌تر است؛ اما به نظرم با اين همه برگزاري اين تور‌ها ارزشمند است. 
من در چندين تور عكاسي كه اين روز‌ها برگزار شده، شركت كرده‌ام و يكي از تور‌ها در زندان اوين بود. من چندين دوره در زندان اوين زنداني بودم يك دوره ۶۰ روزه، يك دوره ۳۰ روزه. زماني كه زنداني بودم با چشم‌بند به اين سو و آن سو برده مي‌شدم اما وقتي براي عكاسي به زندان رفته بودم احساس دوگانه‌اي داشتم و حتي لحظاتي هم عكاسي نكردم و براي دوستان همكارم كه تجربه من را نداشتند عجيب بود، خوشحالم كه حداقل جنگ باعث شد تا تخليه زندان اوين كه مدت‌ها بود خبرش را اعلام كرده بودند سرعت گرفته. ‌اميدوارم ديگر در جهان زنداني نباشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون