• 1404 چهارشنبه 11 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6083 -
  • 1404 چهارشنبه 11 تير

مساله غرب با ايران هندسه قدرت منطقه‌اي است

ابوالفضل فاتح

مساله ما با خودمان، بي‌ترديد آزادي، عدالت، حق حاكميت ملي، حقوق انسان، مبارزه با فساد، توسعه همه‌جانبه و تدبير روابط متوازن با جهان است؛ چنان‌كه در يادداشت‌هاي مكرري بيان شده است. اما بايد بار ديگر روشن شده باشد كه مساله غرب با ايران و منطقه، آزادي و دموكراسي و حقوق بشر نيست؛ چنان‌كه ديديم چگونه با گروه‌هايي چون جولاني، طالبان و ساير نظام‌هاي اقتدارگراي موروثي به توافق رسيدند و نرد عشق مي‌بازند. مساله، موازنه و هندسه قدرت است؛ به‌ويژه در زمينه‌هايي مانند دسترسي به منابع انرژي و معادن نادر، كريدورهاي تجاري و جايگاه نظامي در منطقه. آنچه براي غرب غيرقابل‌تحمل است، آن است كه كشوري خارج از هژموني راهبردي و چارچوب ژئوپوليتيكي آنها قرار گيرد و به سطحي از توانمندي ساختاري و ظرفيت ملي برسد كه بتواند در عمق 800 متري زمين تونل بزند- حتي اگر در آن عمق سيب‌زميني بكارد. چه رسد به اينكه غني‌سازي راهبردي هسته‌اي انجام دهد يا قدرت بازدارندگي و سامانه موشكي پيشرفته ايجاد كند. خودتحقيري بس است و وقتي در برخي تحليل‌ها، توان داخلي كاملا ناديده گرفته مي‌شود و هر ادعاي بيگانه بي‌چون‌وچرا پذيرفته مي‌شود، اين خودتحقيري خطرناك‌تر و ويرانگرتر خواهد بود. بايد به دركي عميق از مولفه‌هاي قدرت ملي رسيد.  نهال توانمندي‌هاي نويني از نانو تا ديجيتال، از زيست‌فناوري تا صنايع دفاعي، غرس شده و ما از چنان ظرفيت‌هايي برخورداريم كه غرب به‌روشني درك مي‌كند ايران، در صورت رهايي از سايه تحريم و فشار حداكثري، به سطحي از توانمندي منطقه‌اي و ظرفيت ژئوپليتيكي خواهد رسيد كه كمتر كشوري در منطقه به تنهايي قادر به دستيابي به آن است. از همين‌روست كه حتي در صورت حل‌وفصل پرونده‌هاي هسته‌اي و موشكي، احتمال حل و فصل همه مسائل با اين غرب پايين است. غرب، به فرماندهي امريكا و لشكركشي اسراييل، راهبرد خود در قبال تماميت ايران را نشان داد و هدفي جز از هم گسستن ايران نداشت. 

آنها با اتكاء بر ابرداده‌هاي مجازي و هوش مصنوعي و با تلقي غلط از شكاف‌هاي داخلي، به كودتايي تمام عيار دست زدند، اما اراده خداوند و پايداري ملت، برنامه آنان را ناكام گذاشت.  سرعت بازيابي ساختار نظامي و پاسخ‌هاي ايران، معادلاتشان را بر هم ريخت. آنها در چنان نخوتي گرفتارند كه گمان مي‌برند هر ملتي را در چند روز به زانو درمي‌آورند. در گزارش CNN، يكي از دلايل اصلي پذيرش آتش‌بس از سوي اسراييل، محدوديت مهمات عنوان شده بود؛ يعني در چنين جنگي چنان از طرح خود و انفعال ايران اطمينان داشتند كه حتي براي دوازده روز هم تدارك مهمات نديده بودند و گويي نهايت اين جنگ را كمتر از شش تا هفت روز پيش‌بيني كرده بودند. با به نتيجه نرسيدن شبيخون نخست، آنها منصرف نشده‌اند و بايد هوشيار بود. اگر مبناي تصميم‌گيري همچنان، در دست نابودگران جهاني چون نتانياهو و ترامپ باشد، چه بسا اقدام به ترور‌هاي بسيار خطرناك كنند يا دوباره تهاجمي وسيع‌تر با درجه تخريب بالاتر را تدارك ببينند. آنها در كوتاه‌مدت به خيال خود در جست‌وجوي پيروزي‌هاي نمادين براي مصرف داخلي و همچنين وادار ساختن كشورهاي ضعيف به پيمان ابراهيم هستند، اما در بلندمدت، به كمتر از تسليم محض و تصاحب يا تحت فرمان در آوردن ايران راضي نمي‌شوند. همين يك ماه پيش، جريانِ استعمار جهش يافته و تاراج مدرن را در منطقه ديديم؛ حكومت‌هايي كه براي اربابان خود فرش قرمز پهن كردند. با وجود اين كشورهاي وابسته و باج‌هاي كلان، كشوري چون ايران و خارج از هژموني غرب، چگونه قابل تحمل است؟  با غرب فعلي، بايد به زبان خودشان و با بازگرداندن استراتژي خودشان به خودشان سخن گفت. از منظر آنان، قدرت صلح مي‌آورد؛ شاهد بوديم تا انسجام داخلي محقق نشده و موشك‌هاي مافوق صوت به تل‌آويو و حيفا اصابت نكرد، به فكر آتش بس نيفتادند. در آينده نيز در صورت نقض آتش بس از سوي آنها، جنگ كوتاه و كوتاه‌تر مي‌شود، اگر پاسخ‌هاي سريع‌تر و محكم‌تري دريافت نمايند.  بايد قوي و قوي‌تر شويم، و معلوم است كه قدرت مقوله‌اي چند بعدي است و به اين معني است كه سرمايه راهبردي خود را بايد در تمامي سطوح، از اقتصاد و دفاع و زيرساخت‌هاي فناورانه گرفته تا انسجام ملي و ديپلماسي هوشمند، توسعه دهيم. بايد باور كنيم كه غرب در انتقال فناوري‌هاي راهبردي به ايران رويكردي محدودكننده دارد و به ‌احتمال زياد، در دهه‌هاي آينده نيز امكانات استراتژيك را واگذار نخواهد كرد؛ برعكس، در برابر هر گام رو به جلوي ايران، موانع بيشتري ايجاد خواهد شد. حساب تنش‌زدايي جدا، اما روي اين غرب و تا تحول اين نسل حكمرانان غرب ديگر نمي‌توان حساب كرد. براي مواجهه با اين واقعيت مهاجم بهانه جو، بايد چاره‌اي استراتژيك و بلندمدت انديشيد. همكاري با كشورهاي منطقه و قدرت‌هاي غير متخاصم و دوست بسيار مهم و الزامي است، اما قدرت‌هاي دوست هم بعيد است امكانات راهبردي تراز اول خود را به آساني در اختيار ايران قرار دهند مگر آنكه ما نيز به سطحي رسيده باشيم كه تبادلي استراتژيك با ايران مفهوم واقعي پيدا كرده باشد. از اين رو همچنان بايد روي توانمندي‌ها و خلاقيت‌هاي داخلي حساب ويژه‌اي باز كرد. از جمله راه‌حل‌هاي اصلي، اقتدار خردمندانه است؛ اقتداري كه ريشه در حكمت، خرد و دانش نخبگان كارآزموده و خير جمعي دارد. بايد موانع اقتدار ملي و حاكميت خردمندانه را شناسايي و تصحيح كرد.
از دل جنگ 12 روزه و كودتاي تمام عيار امريكا و اسراييل كه كشور را نشانه رفته بود، گويي ايران جديدي متولد شد؛ چه به لحاظ انسجام ملي، چه به لحاظ تاب آوري و بازيابي و قدرت پاسخگويي در برابر قوي‌ترين تهاجم خارجي و چه به لحاظ ادراك نسبت به نقاط آسيب پذير، ايراني كه زخم خورده اما برپا ايستاده و ملت‌هاي منطقه را به تكريم واداشته است.  در پي اين رويدادها، «وطن» بار ديگر مفهومي مشترك و زنده يافته و ايرانيان داخل و خارج به هم پيوند خورده‌اند. اينك فضاي واقعي و مجازي مملو از هويت‌طلبي و روحيه ميهن دوستي نسل‌هاي مختلف است. با اراده‌ و خلاقيت اين نسل‌ها مي‌توان مرزهاي تازه‌اي را درنورديد. 
شاهد بوديم كه پيش از نفوذ سخت و ترور شخصيت‌هاي علمي و نظامي، «نفوذ نرم» بسياري از اهل خرد كشور را حذف و خانه‌نشين كرده يا وادار به مهاجرت نموده، فرصت‌هاي ملي را در اختيار حلقه‌هايي بسته قرار داده و گسترش فساد و يأس را دامن زد.  در فوري‌ترين گام و براي انسجام ملي، بايد اين باور شكل بگيرد كه ما تغيير كرده‌ايم. در اين مسير نيازمند گفت‌وگوي ملي هستيم. پيش نياز گفت‌وگو، باز شدن باب‌هاي شنيدن در سطوح حاكميت، نخبگان و منتقدان است. فراموش نكنيم كه بسياري از منتقدان و مخالفان در حوادث اخير، چگونه تمام قد كنار ايران ايستادند و قوي‌ترين صدا در برابر كساني بودند كه در آغوش بيگانه خزيدند. تغيير، اگر واقعي و صادقانه باشد، به اعتماد عمومي و پايدار منجر خواهد شد. ما نيازمند بازتعريف مشروعيت درون‌زا، اجماع ملي و تقويت تصميم‌سازي‌هاي فراگير هستيم. به ملت اعتماد كنيم و نفوذي‌ها و جاهلاني كه راه را بر شايستگان بسته‌اند، كنار بگذاريم. اين نسل بيدار، اگر مورد اعتماد قرار گيرد، نه‌تنها امنيت و ثبات، كه آينده تمدني و جايگاه تاريخي ايران را نيز تضمين خواهد كرد و هر مهاجمي را ناكام خواهد گذاشت. اميد است، تصميم‌سازان و تصميم‌گيران كشور با اصلاح فوري هندسه هرم ارتباطي با مردم، مردم را ولي نعمت خود بدانند و «ملي شدن تريبون‌ها و فرصت‌ها و ملي شدن نظام تصميم‌گيري» را مد نظر قرار دهند. در اين جهت، مجددا تاكيد مي‌شود، نظام گزينش را در همه سطوح به كلي بازنگري كنيم. نبايد اجازه داد برخي كوته‌فكران و بازي‌خوردگان با نگرش‌هاي قبيله‌اي و به بهانه‌هاي امنيتي با تحقير دلسوزان و انكار خردمندان و ديگر روش‌هاي غير انساني، سرنوشت كشور را به دست بگيرند. اينك، اولويت دادن به عدالت، خرد و انسانيت در همه سطوح يك فوريت است. بدانيم، بدون «جمهوري انساني»، «جمهوري اسلامي» محقق نخواهد بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون