ما و خودمان!
بهروز مرباغي
بالاخره ميرسد روزي كه ما باشيم و خودمان! ما باشيم و شهر و محلهمان. حتما روزي خواهد رسيد كه دولتها دست از مديريت شهر و محله برخواهند داشت و اهالي خودشان بايد فكري به حال خودشان كنند. حتما روزي خواهد رسيد كه انتظار ما مردم از حكومتها فقط در حد حراست از مرزها باشد و حفاظت از زبان ملي. همين. حتما آن روز خواهد آمد. هرچه زمان ميگذرد، دولتها بيش از پيش به اين نتيجه ميرسند كه كار مردم را به خودشان واگذارند. از كارهاي عادي و روزمره كنار بكشند و كلان مسائل را ببينند. دولتها عاقلانه و البته بهمرور به اين نتيجه ميرسند كه هرچه دامنه مديريت و دخالت خود در امور جاري مردم را كمتر كنند، مصونيت بيشتري خواهند داشت. چه دليلي دارد دولتها مسوول حفاظت از محله و ارزشهاي آن باشند. مگر خود اهالي نميتوانند اين وظيفه را بهتر از دولت انجام دهند؟ روند، جبر تاريخ است. يكي از نشانههاي اين جبر، گسترش آگاهيها و وسايل ارتباط جمعي مردم است. امروز هيچ اتفاقي در جامعه پنهان نميماند و به همين خاطر دولتها هم بخش بزرگي از هيمنه و صلابت خود را از كف دادهاند. علاوه بر آن، هرچه سطح سواد عمومي جامعه بالاتر ميشود، حس اعتماد به نفس در ميان مردم بيشتر ميشود و بهطور طبيعي حلقهاي از نخبگان كه بر ناآگاهي عمومي مردم تكيه دارد، كمتوانتر ميشود. بدينترتيب، شواهد زيادي هست كه نشان ميدهند آن روز كه دولتها از حيطه عمومي زندگي مردم خارج خواهند شد، چندان دور نيست. در آيندهاي نه چندان دور تمام امور شهر و محله دست نهادهاي منتخب مردمي خواهد بود و هيچ قوه قهريهاي بالاسر اين نهادها نخواهد بود. براي آن روز بايد آماده شد. در اينجاستكه پرسش اصلي مرتبط با شهر و شهرسازي مطرح ميشود. شهرسازان و معماران براي زمينهچيني آمادگي مردم براي در اختيار گرفتن شهر و محله و اداره آن، چه بايد بكنند؟
اصولا آيا معماران و شهرسازان نقشي در تربيت اجتماعي مردم دارند؟ شايد در ابتدا چنين سوالي بيربط به نظر آيد و تربيت اجتماعي مردم را از نخبگان سياسي و فرهنگي انتظار داشته باشيم. ولي، اين فكر اگر نه خطا، حداقل، ناقص است. اگر تربيت اجتماعي مردم را منوط به پند و اندرز و آموزههاي آييني و اجتماعي «از ما بهتران» بدانيم، آب از آب تكان نخواهدخورد. بايد به فراتر از اين مرزها فكر كرد. بايد اين آموزه مهم را پذيرفت كه كالبد و سازمان فضايي شهر نقش مهمي در تربيت اجتماعي مردم دارد. همانگونه كه تكمعماريهاي خانههای ما در آرامش يا پرخاشهاي ما نقش دارند. اين را هم تاكيد كنيم نقش سازمان فضايي شهر در تربيت اجتماعي عميقتر و موثرتر از آموزههاي فرهنگي و اجتماعي است. براي ادامه بحث، يك پرسش ساده مطرح ميكنيم: آيا خانوادهاي كه در يك بلوك سيصد واحدي زندگي ميكند رفتاري مشابه كسي دارد كه در ويلا زندگي ميكند؟
معمار و مدرس دانشگاه