پاسخ مهدي كوچكزاده به مطلب «اعتماد» با عنوان «نماينده هميشه عصباني»
درآرامشكاملبهسر برده و شاكرهستم
مدير مسوول روزنامه اعتماد
سلام عليكم
احتراما در پاسخ به مطلب مندرج در صفحات اول و سوم شماره 6142 آن روزنامه مورخ شنبه 29 شهريورماه 1404 تحت عنوان «نماينده هميشه عصباني» جوابيه ذيل ارسال ميگردد.
1- در عنوان انتخابيتان در صفحه اول اينجانب را با صفت مذموم« هميشه عصباني» توصيف كردهايد، در اين ارتباط لازم است عرض شود؛
اولا دروغ گفتهايد و من «هميشه عصباني» نبوده و نيستم و رغم انف شارلاتانيزم رسانهاي، در بخش عمده اوقات كار و زندگي، به لطف و عنايت خداي متعال و در سايه الطاف و عنايات و نعمات او در آرامش كامل به سر برده و شاكر هستم.
ثانيا خشم و عصبانيت بنا بر نظر بسياري از متفكران اسلامي از جمله شهيد مظلوم آيتالله بهشتي، به عنوان يك غريزه طبيعي هميشه مذموم نيست بلكه اگر برخاسته از خودخواهي و غرور و حسادت و كينهتوزي و تعصبات بيجا و با هدف انتقامگيري شخصي و تحقير ديگران و اثبات برتري خود، مورد استفاده قرار گيرد و به اعمالي منجر شود كه مرتكب بعدا پشيمان گردد، مذموم و قابل سرزنش است. براي مثال اگر كسي از سر خشم و عصبانيت همسر دومش را در حمام با سلاح گرم به قتل برساند، چنانكه يكي از محبوبان جريان سياسي مورد حمايت شما مرتكب شد، دچار عصبانيت مذموم شده است و اگر خشم براي رضاي خدا و در برابر ضربه به نظام مقدس جمهوري اسلامي باشد، چه بسا مقبول اهل ايمان و دوستداران انقلاب نيز باشد. كما اينكه اينجانب عليرغم كاستيهاي بسيار كه به لطف خداوند رحمان و رحيم از چشم خلق پنهان مانده، به واسطه ابراز خشمم در مواقع لازم بر عليه خناسان وطنفروش، همواره محبوب بخشي از مومنان جامعه بودهام كه گوشهاي از اين محبوبيت در راي مومنان در انتخاباتهاي مكرر ظهور و بروز يافته و از خدا ميخواهم توفيق قدرداني از اين حسن ظن مردم را به من عنايت فرمايد!
ثالثا موارد استنادي تهيهكننده گزارش مغشوش روزنامه اعتماد، براي ايراد صفت «هميشه عصباني» به اينجانب، قطعا برگرفته از اخبار غالبا كذبي است كه هممسلكان خودتان در عرصه سياسي ساخته و در رسانههايتان پرداختهايد و مصداق «خودگويي و خود خندي عجب مرد هنرمندي» شدهايد!
براي مثال يك جستوجوي ساده در فضاي مجازي اين حقيقت را برملا ميسازد كه شروع اين جريان رسانهاي عليه اينجانب، دروغپردازي روزنامه شرق در دهه هشتاد و با قصد طرفداري از نامزدي مرحوم هاشميرفسنجاني در انتخابات آن دوران بود كه با شكايت اينجانب، قوچاني سردبير وقت روزنامه شرق به خاطر آن دروغپردازي در دادگاه از من عذرخواهي كرد!
2- نويسنده گزارش مغشوش شما مرا به داشتن «ادبيات تند» توصيف نموده كه اگر منظور صراحت در كلام و پرهيز از لفاظيهاي مرسوم سياستبازان باشد، موجب افتخار من است، چراكه به قول شهيد مظلوم آيتالله بهشتي «من تلخي برخورد صادقانه را بر شيريني برخورد منافقانه ترجيح ميدهم.»
3- گزارشگر «اعتماد» براي اثبات تندي من به درگيري با علي مطهري اشاره ميكند و ميگذرد، اما نميگويد كه در اين مورد نيز آن آقازاده بود كه از سر خشم و عصبانيت مذموم عليه اينجانب فحاشي كرد و صداي وي از تريبون باز مجلس پخش شد و همان روز (به احتمال قوي براي فرار از تبعات قضايي ممكن) با انتشار مطلبي در رسانهها به ادعاي اينكه كلمهاي را گفتم كه معني آن را نميدانستم!! به عذرخواهي پرداخت كه موجب انصراف من از پيگيري قضايي ماجرا شد و الا قطعا به مجازاتي كيفري محكوم ميشد لكن برخلاف همه ضوابط و قوانين، فحاشي وي در مشروح مذاكرات مجلس با (... .) جايگزين گرديد!! گزارشگر شما كه نميتواند بيطرفي خود را پنهان نمايد با طرح دوباره ماجراي فحاشي علي مطهري به نقل مفصل و جانبدارانه دروغپردازي مطهري از ماجرا پرداخته است كه ثابت ميكند آن آقازاده از روي عصبانيت هتاكي نموده و با ادعاي دكترا در ادبيات و فقه و... معاني واژهها را نميداند! و با اين وجود تا نايبرييسي مجلس هم ارتقا داده ميشود! اين رفتارهاي ناشي از عصبانيت، از اين آقازاده در ماجراي پيشنهاد قرص ضد بارداري به دختر دانشجو در جلسه پرسش و پاسخ در دانشگاه و زدن كف گرگي به نمايندگان و... روشن ميكند كه اين اعضاي جريان سياسي مطلوب اعتماد هستند كه عصباني و دچار عصبانيت مذموم ميباشند!
4- گزارش مغشوش «اعتماد» با بهكارگيري عبارت «با ظهور موعود خود يعني «محمد» احمدينژاد...! اينجانب را جزو نسل جديدي از اصولگرايان دستهبندي نموده كه وي را « موعود» خود ميدانند و اين ادعا همانقدر مقرون به صحت است كه محمود احمدينژاد به « محمد احمدينژاد»!!!
موعود ما و همه عدالتخواهان ضد فساد و بيزار از خودپرستيهاي اصلاحطلبان فتنهگر و كارگزاران ليبرال دموكرات، حضرت مهدي عجالله تعالي فرجهالشريف است و نه دوستداران جايزالخطاي آن حضرت (عج).
5- گزارشگر بياطلاع از اقل اطلاعات سياسي و معاني كلمات اعتماد، من را نماينده محمود احمدينژاد در شوراي نظارت بر صدا و سيما و برقراركننده وصلت با يكي از وزراي احمدينژاد! يعني فرزند حسن مظفر! معرفي نموده و در اين گزاره كوتاه سه دروغ فاحش گفته؛ اولا من هيچوقت نماينده آقاي احمدينژاد در صدا و سيما نبودم، ثانيا آقاي مظفر هيچگاه وزير آقاي احمدينژاد نبوده، ثالثا آنكه فرزندش با ما وصلت نموده آقاي حسين مظفر است، نه حسن!!
6- با عنايت و توجه به معناي واژه «جعلي»، من در هيچ صحبت يا نوشتهاي مدرك تحصيلي آقاي روحاني را جعلي ارزيابي نكردهام بلكه اين سوال را مطرح كردهام كه وي با داشتن مسووليتهاي متعدد رياست و نايبرييسي در مجلس و شوراي عالي امنيت ملي و مركز تحقيقات استراتژيك و... همزمان با تحصيل در انگلستان چگونه در انگليس حضور داشته و تحصيل ميكرده؟ و البته با عنايت به تاريخ دريافت درجه دكترا چگونه از سالهاي اول نمايندگي با عنوان دكتر مطرح بوده و آيا حقوق دريافتياش متناسب با درجه دكترا بوده يا خير؟
7- گزارشگر اعتماد بدون اشاره به محتوا به ذكر نظر من ذيل پستي در صفحه اينستاگرام عراقچي پرداخته كه خوب است خوانندگان محترم بدانند در آن پست آقاي عراقچي در بحبوحه مباحث برجام، تصوير نوه خردسالشان را با متن «نوه عزيز عليآقا» درج كرده بودند كه در ارزيابي من در آن شرايط نوعي سوءاستفاده از معصوميت اطفال براي به انحراف كشاندن اذهان از اقدامات خسارتباري بود كه آقاي عراقچي زيرنظر ظريف و روحاني در مذاكرات برجام در حال ارتكاب بود!
8- گزارشگر اعتماد در گزارش مملو از بيدقتي و اكاذيب، كه به بخشي از آنها در بالا اشاره شد، ذيل فصل مستقلي تحت عنوان «كوچكزاده و داستانهاي بيپايان با اهالي رسانه»، با استناد به ادعاهاي برخي خبرنگاران كه خود يك طرف دعواهاي ساختگي شارلاتانيزم رسانهاي بودهاند، به ايراد اتهاماتي پرداخته است. براي مثال به نقل مطلبي از خبرنگار آسمان، تحت مديريت قوچاني، كه سابقه دروغپردازي وي (قوچاني) در ابتداي اين جوابيه ذكر شد، با داستاني تخيلي ساخته و پرداخته خبرنگار قوچاني در آسمان، ادعاهايي را مطرح نموده كه كذب محض است و در هيچ زمان براي آن مدرك و سند و شاهدي ارايه و معرفي نشده است.
من يقين دارم قلم به مزدهايي كه در آن بخش از رسانهها كه رهبر عزيز انقلاب آنها را به شارلاتانيزم رسانهاي توصيف نمودند؛ مشغول فريب افكار عمومي هستند، در هر مورد كه ادعاهايي عليه من طرح كردهاند اگر كوچكترين سند و مدرك محكمهپسندي داشتند، با تمام قوت ماجرا را قضايي نموده و به دادگاه ميكشاندند و آنچه ادعا شده جز نشر اكاذيب نيست كما اينكه در همين گزارش به همين رويه عمل شده است!
گزارشنويس دروغپرداز روزنامه اعتماد مدعي شده:
«او در ماجراي ديگري نيز در يك گفتوگوي تلفني برخي از خبرنگاران را كه از نگاه او در خدمت ضدانقلاب بودند «هرزهنگار، نفوذي، زنازاده» خواند.»
همينجا ضمن يادآوري ماده 697 قانون مجازات اسلامي كه اشعار ميدارد:
«هر كس به وسيله اوراق چاپي يا خطي يا به وسيله درج در روزنامه و جرائد يا نطق در مجامع يا به هر وسيله ديگر به كسي امري را صريحا نسبت دهد يا آنها را منتشر نمايد كه مطابق قانون، آن امر جرم محسوب ميشود و نتواند صحت آن اسناد را ثابت نمايد جز در مواردي كه موجب حد است به جزاي نقدي درجه شش محكوم خواهد شد.»
تبصره - در مواردي كه نشر آن امر اشاعه فحشا محسوب گردد هر چند بتواند صحت اسناد را ثابت نمايد، مرتكب به مجازات مذكور محكوم خواهد شد.
و ماده 698 كه بيان ميدارد:
هر كس به قصد اِضرار به غير يا تشويش اذهان عمومي يا مقامات رسمي به وسيله نامه يا شكواييه يا مراسلات يا عرايض يا گزارش يا توزيع هرگونه اوراق چاپي يا خطي با امضا يا بدون امضا اكاذيبي را اظهار نمايد يا با همان مقاصد اعمالي را برخلاف حقيقت راسا يا به عنوان نقل قول به شخص حقيقي يا حقوقي يا مقامات رسمي تصريحا يا تلويحا نسبت دهد اعم از اينكه از طريق مزبور به نحوي از انحاء ضرر مادي يا معنوي به غير وارد شود يا نه علاوه بر اعاده حيثيت در صورت امكان، بايد به حبس از يك ماه تا يك سال يا شلاق تا (74) ضربه محكوم شود.
ضمن محفوظ دانستن حق شكايت كيفري براي خود، تاكيد ميكنم ادعاي مطرح شده مبني بر «زنازاده» ناميدن خبرنگاران در يك گفتوگوي تلفني كذب محض بوده كه بنا بر تبصره ماده 697 نقلكننده اين خبر كذب مستوجب تعقيب كيفري و مجازات ميباشد!
9- گزارشگر روزنامه اعتماد در پاراگراف پاياني نوشته خود يك درجه تخفيف قائل شده و برخلاف عنوان گزارش «نماينده هميشه عصباني» اينجانب را «معمولا عصباني» معرفي نموده و بعد از آنهم تعريف و تمجيدهايي نموده كه من به آنها افتخار ميكنم.
10- در پايان تاكيد ميكنم كه برافروخته، خشمگين و به قول گزارشگر روزنامه اعتماد «عصباني شدن» در برابر بياعتنايي به منافع و مصالح انقلاب و نظام از سوي كساني كه به بركت خون شهيدان بر كرسيهاي تاثيرگذار تكيه زدهاند و اتخاذ مواضع منافقانه و ضد خط امام رضوان ا...عليه ازسوي مدعيان ارادت به امام و كلا رفتار منافقانه و چاپلوسانه براي دستيابي به زخارف دنيوي، رويه هميشگي اينجانب در عرصه زندگي اجتماعي و سياسي بوده و به خاطر اين مشي و مرام، به خود ميبالم و ابايي از متهم شدن ازسوي منافقين و مليگرايان وطنفروش و سياستپيشگان دورهگرد ندارم.
والسلام علي من اتبع الهدي
دكتر مهدي كوچكزاده
استاد دانشگاه تربيت مدرس
و نماينده مردم تهران در ادوار هفتم، هشتم، نهم و دوازدهم مجلس شوراي اسلامي
دوم مهر ماه يكهزار و چهارصد و چهار