• 1404 شنبه 12 مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6154 -
  • 1404 شنبه 12 مهر

عليه خاموشي زنان در تاريخ و فرهنگ ايران

حسن تهراني

بهرام بيضايي، يكي از بزرگ‌ترين فيلمسازان و نمايشنامه‌نويسان ايراني، جايگاهي يگانه در سينماي ايران دارد. سينماي او، برخلاف بسياري از جريان‌هاي رايج، هيچ‌گاه به دنبال سرگرم كردن ساده يا ساختن قهرمان‌هاي كليشه‌اي نبوده است. بيضايي با وسواس يك مورخ، نگاه يك اسطوره‌شناس و حساسيت يك شاعر به ساختار روايي نزديك مي‌شود و شخصيت‌هايش را از دل تاريخ، اسطوره و جامعه معاصر بيرون مي‌كشد. در ميان همه عناصر تكرارشونده در آثار او، زن جايگاهي منحصر به فرد دارد. زن در سينماي بيضايي نه حاشيه‌اي است و نه زينتي، بلكه در بسياري از موارد مركز روايت، حامل تاريخ و نجات‌بخش زندگي است. زنان او از دل سنت و تاريخ مي‌آيند، اما در حال و آينده تصميم مي‌گيرند و همين ويژگي است كه باعث مي‌شود آثار بيضايي حتي امروز هم زنده و معاصر به نظر برسند.  نگاه بيضايي به زن از نخستين فيلمش آشكار مي‌شود. در «رگبار» او روايت مردي معلم و زني جوان را پيش مي‌برد كه عشق ميانشان زير بار فشار سنت و ساختارهاي اجتماعي شكست مي‌خورد. زن در اين فيلم، تصويري است از نسلي كه مي‌خواهد انتخاب كند اما جامعه چنين حقي به او نمي‌دهد. خانواده و محيط اجتماعي او را به ازدواجي تحميلي سوق مي‌دهند و در نهايت، معلم روشنفكر نيز از اين نبرد بازمي‌ماند. زن در اينجا قرباني است، اما قرباني‌اي با خواست و ميل مستقل. بيضايي ميل او را تصوير مي‌كند، حتي اگر سركوب شود و همين تصوير دقيق از موقعيت زن ايراني در دهه پنجاه، فيلم را به اثري پيشرو بدل مي‌سازد. صحنه‌هايي كه زن با نگاه يا سكوتش مخالفت خود را نشان مي‌دهد، به خوبي نشان‌دهنده حساسيت بيضايي در ترسيم زنان است: او نمي‌خواهد زن منفعل باشد، حتي اگر سرنوشت بيروني او را به انفعال بكشاند.  با «چريكه تارا» بيضايي بُعدي تازه به زنان خود مي‌بخشد. تارا زني روستايي است كه ناگهان با جنگاوراني از گذشته اسطوره‌اي ايران مواجه مي‌شود. او نه‌تنها درگير مسائل روزمره زندگي است، بلكه بايد بار سنگين تاريخ و اسطوره را نيز به دوش بكشد. حضور جنگاور باستاني در كنار تارا، جدالي ميان گذشته و حال مي‌آفريند و زن است كه بايد اين تقابل را مديريت كند. تارا، برخلاف زن «رگبار» موجودي كنشگر و تصميم‌گيرنده است. او گذشته را انكار نمي‌كند، اما اجازه نمي‌دهد اسطوره زندگي‌اش را نابود كند. در نهايت اين زن است كه روايت را پيش مي‌برد و از دل كشاكش تاريخ و حال، راهي تازه براي زيستن مي‌جويد. اين فيلم نشان مي‌دهد كه بيضايي زن را نه فقط قرباني، بلكه قهرمان نيز مي‌بيند؛ كسي كه توانايي مقابله با تاريخ و اسطوره را دارد.  نقطه اوج اين نگاه در «باشو غريبه كوچك» پديدار مي‌شود. نايي، زن شمالي، در غياب شوهرش كه در جنگ كشته شده، بايد به تنهايي بار خانواده را بر دوش بكشد. در دل اين وضعيت، كودكي جنوبي و جنگ‌زده به خانه‌اش پناه مي‌آورد. نايي ابتدا از او مي‌ترسد، تفاوت زبان و فرهنگ را پس مي‌زند، اما به تدريج او را همانند فرزند خويش مي‌پذيرد. صحنه‌هايي كه نايي با باشو حرف مي‌زند، با او غذا مي‌خورد و سرانجام او را در برابر نگاه‌هاي ديگران محافظت مي‌كند، نه‌تنها نقطه‌هاي عاطفي فيلم هستند، بلكه لحظاتي‌اند كه نگاه بيضايي به زن را در اوج نشان مي‌دهند: زن، نيروي نجات‌بخش و مادر جهان‌شمول است. در حالي كه مرد در جنگ غايب است و ساختار مردسالار از هم پاشيده، اين زن است كه حيات را ادامه مي‌دهد. نايي با پذيرش باشو، مرزهاي قومي و زباني را مي‌شكند و نشان مي‌دهد كه زن مي‌تواند بنيان يك ملت تازه را بسازد؛ ملتي كه بر پذيرش تفاوت‌ها استوار است. به همين دليل است كه «باشو» نه فقط شاهكاري انساني، بلكه بيانيه‌اي سياسي - فرهنگي درباره نقش زن در بازسازي جامعه است. در «شايد وقتي ديگر» بيضايي باز هم زن را در مركز بحران قرار مي‌دهد. اين ‌بار با زني مواجهيم كه درگير گذشته و حال است، با خاطرات، هويت گمشده و رازهايي كه او را مي‌آزارند. فيلم كه فضايي سوررئاليستي و روانشناسانه دارد، نشان مي‌دهد كه چگونه زن مي‌تواند حامل حافظه جمعي باشد. شخصيت زن در اين فيلم نه تنها درگير بحران شخصي است، بلكه در سطحي كلان‌تر، بازتاب جامعه‌اي است كه گذشته‌اش را فراموش كرده و در پي بازشناسي خويش است. بيضايي بار ديگر با ظرافت نشان مي‌دهد كه زن، در روايت‌هاي او، هميشه پلي ميان فردي و جمعي است؛ كسي كه زندگي شخصي‌اش با حافظه تاريخي گره خورده.  در «سگ‌كشي» گلرخ كمالي يكي از پيچيده‌ترين زنان سينماي بيضايي است. او در شبكه‌اي از فساد، خشونت و دروغ گرفتار مي‌شود و با مرداني مواجه است كه هر يك نماد بخشي از ساختار آلوده جامعه هستند. گلرخ، زني است تحصيلكرده، مستقل و جسور كه در پي حقيقت و بازپس‌گيري زندگي‌اش است. او نه تنها در برابر خشونت مردان مي‌ايستد، بلكه در نهايت به قهرماني بدل مي‌شود كه مسير روايت را تعيين مي‌كند. صحنه‌هايي كه گلرخ در برابر دروغ‌ها و خيانت‌ها مقاومت مي‌كند، نشان مي‌دهد كه بيضايي به زن نقشي اخلاقي داده است؛ او حقيقت‌جو است و در جهاني آلوده به دروغ، تنها اميدي است كه باقي مي‌ماند. «سگ‌كشي» به روشني ادامه همان مسيري است كه بيضايي با «چريكه تارا» و «باشو» آغاز كرده بود: تصوير زن به عنوان نيرويي كه آينده را مي‌سازد.  حتي در نمايشنامه‌ها و فيلمنامه‌هاي بيضايي، زنان نقش محوري دارند. در «مرگ يزدگرد» زن آسيابان حضوري تعيين‌كننده دارد. او، برخلاف روايت رسمي قدرت، حقيقت ديگري را بازمي‌گويد و نشان مي‌دهد كه تاريخ هميشه از منظر حاكمان نوشته شده و صداي زنان خاموش مانده است. زن آسيابان، سخنگوي اين حقيقت خاموش‌شده است؛ او هم قرباني ساختار قدرت است و هم اعتراض‌كننده‌اي سرسخت. همين رويكرد را در نمايشنامه‌هاي ديگري چون «شب هزار و يكم» يا «مجلس شبيه در ذكر مصائب...» نيز مي‌توان ديد: زن يا قهرمان است يا حامل مهم‌ترين پرسش‌ها.  ويژگي مشترك زنان بيضايي اين است كه آنها هميشه در تقاطع فردي و جمعي قرار دارند. نايي هم مادر است و هم نماد ملت. تارا هم زني عاشق است و هم مواجهه‌كننده با اسطوره‌هاي ملي. گلرخ هم زني مدرن با مشكلات فردي است و هم حقيقت‌جويي در جهاني فاسد. اين چندلايگي باعث مي‌شود زنان بيضايي هميشه زنده، باورپذير و پيچيده باشند. او برخلاف بسياري از فيلمسازان هم‌عصرش، زن را صرفا در نسبت با مرد تعريف نكرد. زنان او خودآيين‌اند، با تصميم‌ها و خواست‌هاي مستقل، هرچند در جامعه‌اي مردسالار زندگي مي‌كنند.  از سوي ديگر، بيضايي با پژوهش در اسطوره‌ها و متون كهن ايراني، توانسته زن را به قلب تاريخ و فرهنگ بازگرداند. در متوني كه غالبا روايت مردانه داشته‌اند، او با بازآفريني شخصيت‌هاي زن، نشان داده كه تاريخ و اسطوره بدون صداي زنان ناقص است. همين ويژگي است كه آثار او را نه‌تنها در ايران، بلكه در سطح جهاني متمايز كرده است. سينماي او تصويري است از تلاش براي شنيدن صداي زناني كه تاريخ رسمي حذفشان كرده.  اگر بخواهيم جمع‌بندي كنيم، مي‌توان گفت نقش زن در سينماي بيضايي در سه محور اصلي قابل فهم است: زن به عنوان قرباني ساختارهاي اجتماعي و سنتي («رگبار»)، زن به عنوان قهرمان و بازتعريف‌كننده اسطوره («چريكه تارا» و «شايد وقتي ديگر»)، و زن به عنوان نيروي بازسازنده و مادر جهان‌شمول («باشو»). در دوره‌هاي بعد، زن به عنوان حقيقت‌جو و مقاوم در برابر فساد ساختارمند («سگ‌كشي») نيز ظاهر مي‌شود. اين سه يا چهار محور در كنار هم، تصويري جامع از جهان‌بيني بيضايي به دست مي‌دهند: جهاني كه در آن زن نه تنها هم‌سنگ مردان است، بلكه اغلب نقشي نجات‌بخش‌تر، اخلاقي‌تر و آينده‌نگرتر دارد.  در نهايت، سينماي بيضايي را مي‌توان بيانيه‌اي دانست عليه خاموشي زنان در تاريخ و فرهنگ ايران. او با آميختن اسطوره و واقعيت، زن را به قلب روايت بازگرداند و نشان داد كه بدون صداي زنان، هيچ روايتي كامل نيست. زنان او، چه نايي و گلرخ باشند، چه تارا و زن آسيابان، همگي حامل پيام‌هايي‌اند درباره مقاومت، حقيقت‌جويي و اميد. سينماي بيضايي، بيش از هر چيز، تلاشي است براي بازنوشتن تاريخ از منظر زناني كه قرن‌ها ناديده گرفته شده‌اند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
تیتر خبرها
پیشنهاد اختيارات ویژه برای دولت درآرامش‌كامل‌به‌سر برده و شاكرهستم مناظره بي‌فضيلت معامله قرن 21 ترامپ يا نمايش فريب؟ داغ تحصيل «بي‌شناسنامه‌ها» در زاهدان تكرار سناريوي مرگ در جاده‌ها عملگرایی ایرانی و ضرورت های راهبردی روسیه ترس انکار شده تغییر نسل رهبران و قرن سیاسی جدید و ایران صادرات ادامه دارد اما با سود كمتر آنها مي‌خواهند ذهن مردم را تسخير كنند روز جهاني معلم گراميداشت چالش‌ها و راهكارها رتبه‌بندي معلمان: از توسعه حرفه‌اي تا امتيازات كاغذي زمين‌لرزه زواره و شایعات زمین‌لرزه زواره روی موج شايعه روزگار غريبِ كامران فاني در خانه سالمندان عليه خاموشي زنان در تاريخ و فرهنگ ايران مسووليت وزارت نيرو در برابر تغيير اقليم التيام خويشتن پس از ويراني شور زندگي لحظه عجیب شرمگین شدن یک انسان ترس انکار شده روز جهاني معلم؛ گراميداشت چالش‌ها و راهكارها آنها مي‌خواهند ذهن مردم را تسخير كنند رتبه‌بندي معلمان : از توسعه حرفه‌اي تا امتيازات كاغذي زمين‌لرزه زواره و شایعات
کارتون
کارتون