سعيد جليلي درخواست حسن روحاني براي انجام مناظره را بعد از يك سال تلويحا قبول كرده است. چه فضيلتي در اين مصاحبه در شرايط فعلي كشور وجود دارد و قرار است چه نتيجهاي از آن حاصل شود؟
مناظره بيفضيلت
گروه گزارش
وقتي در انتخابات رياستجمهوري سال 1392 حسن روحاني و سعيد جليلي به عنوان دو كانديداي اصلي در عرصه رقابتها حاضر شدند شايد كمتر كسي تصور ميكرد بيش از يك دهه بعد تقابل ديدگاههاي اين دو چهره به نمايندگي از دو جريان سياسي كه صاحب مسووليت در بخشهاي مختلف حاكميت بوده و هستند تا دولت چهاردهم ادامه پيدا كند و كار به پيغام و پسخوان براي برگزاري يك مناظره برسد.
تير ماه سال گذشته نام روحاني در ايام رقابتهاي انتخاباتي دولت چهاردهم به خط مرز تفكيك و تبليغ تبديل شده بود تا جايي كه دولت مسعود پزشكيان را براي دولت سوم روحاني خواندند. همان زمان كه جليلي و ديگر كانديداهاي اصولگرا روحاني را از واژههاي مناظراتي انتخاباتي حذف نميكردند روحاني مقابل دوربين نشست و جليلي را دعوت به مناظره كرد و گفت: «شما كه ۷۰۰ ميليارد دلار به كشور صدمه زديد. شما كه در اين سه سال ۳۰۰ميليارد ديگر به كشور لطمه زديد. اگر ميخواهي راجع به دولت روحاني و تدبير و اميد صحبت كني، اگر شهامتش را داري با خود من مناظره كن. در صداوسيما در طول تمام اين مناظرات به من اتهام زده شد و ما چهار نامه نوشتيم ولي هيچ اعتنايي نكرد، فرصتي دراختيار ما نگذاشت.البته معلوم است در صداوسيما چه كساني هستند؟ طرفدارها چه كسي هستند؟ چگونه عمل ميكنند؟ همه اينها را شما ميشناسيد. مردم! كسي كه اين همه به كشور خسارت زد، ۶ سال رفت براي مذاكره فقط جاي مذاكره بحث كرد كه مذاكره دور بعد بغداد باشد يا آلماتي! چه كار كردي براي كشور؟ چه به دست آوردي جز قطعنامه، جز مردم را فقيرتر كردن، بيچارهتر كردن؟»
يك سال بعد، حالا كه مكانيسم ماشه فعال شده و تحريمهاي شوراي امنيت عليه ايران بازگشته است سعيد جليلي با جاني تازه وارد ميدان شده و ميگويد آماده مناظره با حسن روحاني است.
عليرغم سبقه و سابقه برگزاري مناظرهها در 4 دهه عمر جمهوري اسلامي شايد اين مناظره بيفضيلتترين مناظرهاي باشد كه بتوان براي آن برنامهريزي كرد. اينكه سعيد جليلي در مراسم سالگرد دبيران كل حزبالله لبنان در پاسخ به سوالي در اين باره از جانب يكي از دانشجويان ميگويد كه آماده مناظره است و بعد شروع به تمسخر طرف مقابل ميكند يك طرف ماجرا است كه از اساس اين نوشته به دنبال بررسي آن نيست. مساله طرح دوباره مناظره بين جليلي و روحاني است، آنهم يك سال بعد از پيشنهاد روحاني. حالا نزديكان سعيد جليلي مشعوف از اين موضوع ميگويند زمان آن رسيده كه مناظره برگزار شود.
رسانههاي مختلف به اين اظهارات واكنش متفاوتي نشان دادند؛ برخي آن را طفره رفتن جليلي از انجام مناظره خواندند و برخي ديگر تك مضراب جليلي مبني بر اينكه «ما آمادگي داريم» را نشان از آمادگي او خواندند.
فعالان سياسي واكنشهاي مختلفي به موضوع داشتند. منصور حقيقتپور از چهرههاي نزديك به علي لاريجاني گفته است كه «به آقاي جليلي بايد گفت اين چيزي كه الان براي جمهوري اسلامي ايران پخت و پز شده و روي دوش مردم ايران گذاشته شده در ديگ شما پخته شد. شما و احمدينژاد بوديد كه اين قطعنامهها را كاغذپاره قلمداد كرديد و رفتن جمهوري اسلامي ايران زير بند هفت منشور سازمان ملل را ناچيز ميدانستيد. اين پختوپز شماست؛ الان برگشتيم به وضعيت بحراني كه شما درست كرده بوديد.»
حسامالدين آشنا نيز تاكيد كرده كه «اين توصيه را بايد به همه دانشآموزانِ سياست يادآوري كرد؛ تا وقتي نتوانستهايد كودك درونتان را كنترل كنيد، نه تصميم بگيريد، نه دعوت به سخنراني را بپذيريد و نه حتي قول مناظره بدهيد!»
فارغ از اين واكنشها اما سوال اصلي منطق وجودي مبهم براي برگزاري اين مناظره است. در شرايط فعلي وقتي برجام زير سايه بدعهدي طرف غربي تمام شده اين دو چهره قرار است با مناظره با هم چه چيزي را اثبات كنند؟! قرار است مسووليت پايان برجام از زمين يكي به زمين ديگري بيفتد تا چه نتيجهاي حاصل شود؟
فضاي رواني جامعه بينياز از مناظره
در شرايطي كه فضاي رواني ايرانيان اين روزها متاثر از خبر فعالسازي مكانيسم ماشه ملتهب است طرح ايده قبول اين درخواست يك سال بعد از پيشنهاد آن بيش از اينكه نشان از اراده سعيد جليلي براي شفافسازي موضوعات باشد نشان از تمايل اين جريان سياسي به دامن زدن به تنشها براي ادامه حيات دارد.
واقعيت امر اين است كه اين سازوكار منجر به بازگشت تحريمهاي سازمان ملل عليه ايران شده و درحالي كه بازار تحليلهاي سياسي داغ است و فضاي رواني جامعه در انتظار روزهاي مبهم آينده، تنها نيازي كه در اين شرايط از طرف جامعه مطرح نيست و نميباشد مناظره دو دبير سابق شوراي عالي امنيت ملي آنهم درباره سند توافقي است كه از اساس ديگر موجوديت حقوقي ندارد.
در چنين شرايطي، يك كشمكش كلامي نيز ميان دو چهره سياسي شايد توجهات رسانهاي زيادي را به خود جلب كند اما آيا فضليتي هر چند محدود و دور و دير در آن وجود دارد؟
در حدود يك دهه گذشته حسن روحاني رييسجمهور پيشين و سعيد جليلي مذاكرهكننده اسبق ايران، در مناسبتهاي مختلف اعم از انتخابات يا غير از انتخابات به صورت مستقيم يا غيرمستقيم يكديگر را مقصر وضعيت كنوني دانستهاند. روحاني مدعي است سبك مذاكره جليلي در دهه ۱۳۸۰ خسارات هنگفتي به كشور زده و زمينهساز صدور قطعنامههاي شوراي امنيت شده است. او از جليلي خواسته براي پاسخگويي رودررو مناظره كند. در مقابل، جليلي ضمن اعلام آمادگي براي اين مناظره، با لحني طعنهآميز گفته حتي يك كودك دبستاني هم ميتواند روحاني را در مناظره شكست دهد، چراكه شعارهاي او در برجام با آنچه در عمل اتفاق افتاد، بسيار متفاوت بوده است. اين جدال لفظي، آنهم در بحبوحه تنشهاي بينالمللي، پرسشهايي را درباره پيامدهاي سياسي و رواني اين دست از رفتارها به دنبال دارد و البته يادآور سوال مهم بنيانگذار انقلاب اسلامي از برخي سياسيون است در زماني كه درك نميكردند اولويت جامعه چيست؛ اين تذهبون؟!
در شرايطي كه همه ميدانيم فعال شدن مكانيسم ماشه صرفا يك رخداد فني در عرصه بينالمللي نيست، بلكه اقدامي براي تحت تاثير قرار دادن فضاي رواني جامعه است، طرح اين موضوع جز ايجاد تنش بيشتر چه دستاوردي دارد؟ آنهم در شرايطي كه از نخستين ساعات رسمي شدن خبر بازگشت تحريمهاي سازمان ملل، شاخصهاي اقتصادي ايران واكنشهاي هيجاني نشان دادند حالا قرار است دو مسوول امنيتي و سياسي پيشين در ساختارهاي تصميمساز جمهوري اسلامي با نشستن رو به روي هم و خط و نشان كشيدن براي يكديگر چه آوردهاي براي جامعه داشته باشند؟
خبرگزاري مهر اخيرا به ريشهيابي اثرات رواني مكانيسم ماشه پرداخته و در اين باره نوشته است: «بسياري از تحليلگران معتقدند بخش عمده فشار مكانيسم ماشه ناشي از جنگ رواني و ايجاد رعب در جامعه است. اين ابزار بيشتر سناريويي براي ترساندن مردم است. همچنين مقامات كشور تلاش كردهاند با اطلاعرساني صحيح، از تشديد ترس عمومي بكاهند. به عنوان نمونه، بايد به اين مساله اشاره كنيم كه هرچند ايران ذيل فصل هفتم منشور ملل متحد قرار گرفته، اما بند ۴۱ فصل هفتم صرفا ناظر بر اقدامات تنبيهي اقتصادي و ديپلماتيك است و به معناي صدور مجوز حمله نظامي نيست. هرگونه اقدام نظامي نيازمند قطعنامه جديدي ذيل بند ۴۲ منشور است كه باتوجه به مخالفت صريح چين و روسيه قابل تصور نيست. اين شفافسازيها براي جلوگيري از شكلگيري وحشت بيمورد در افكار عمومي صورت ميگيرد.»
برخلاف بسياري از رسانهها كه ميگويند اين مناظره مطالبه افكار عمومي است از اساس افكار عمومي در اين شرايط برخلاف برخي چهرهها و جريانهاي سياسي به دنبال مقصريابي در داخل كشور نيست و براي آنها اين دست از مناظرات تنها حاوي پيامهايي تنشزا است. شهروندان انتظار دارند شخصيتهاي سياسي و برجسته كشور در مواقع بحراني با اتحاد و تمركز بر حل مساله عمل كنند، نه آنكه با جدالهاي لفظي، فضاي رواني جامعه را متشنجتر سازند. شايد ته ذهنشان نيز از جدال 10 ساله روحاني و جليلي در مورد اين مساله خسته شدهاند.
اگر بنا بر برگزاري مناظرهاي در شرايط فعلي باشد اين مناظره بايد منتهي به وحدت ملي و همبستگي سياسي شود، حتي اگر قرار است درباره عملكرد گذشته بازخواني صورت بگيرد بايد خروجي براي آينده داشته باشد نه تسويهحساب جناحي يا دوقطبيكردن جامعه.
انگشت اتهام به سوي يكديگر گرفتن در شرايط كنوني نه تنها گرهي از مشكلات كشور نميگشايد، بلكه خود به معضلي مضاعف تبديل ميشود. براي مردمي كه نگران آب رفتن سرمايهها و كوچك شدن سفرههايشان زير فشارهاي غيرقانوني و غيرحقوقي غرب هستند چه فرقي ميكند كه جدال ناتمام طيف روحاني و جليلي بر سر چيست.
داستان چه كسي برجام را ساخت و چه كسي برجام را خراب كرد ديگر بايد تمام شود. ايران و مردمانش وارد عصر جديدي از زندگي شدند. يك جنگ را پشت سر گذاشتند و حالا زير سايه بازگشت تحريمها هستند. در اين شرايط رواني جامعه قرار است اين مناظره نوعي مقصرتراشي داخلي را دنبال و سيگنال ضعف و چنددستگي را به طرفهاي غربي ارسال كند؟ اين سيگنال مشخصا چه پيامدهايي براي ايران دارد.
نخست اينكه تصوير برهم ريخته و آشفتهاي كه بعضا با رفتارهاي برخي چهرهها در داخل مجلس با طرح موضوعاتي همچون ساخت بمب اتم به وجود آمده با اين مناظره قوت بيشتري ميگيرد. تصوير بينالمللي اين اقدام در زمان فعلي نشان از ضعف مركزيت تصميمگيريهاي سياسي در موضوعات مهمي همچون برجام است، چراكه هر دو طرف ديگري را مقصر شكست ميداند. حال آنكه مقصر شكست برجام در آن سوي مرزها در حال تماشاي اين مناظره است؛ مناظرهاي بيفضيلت در مورد موضوعي تاريخ مصرف گذشته.