• 1404 سه‌شنبه 18 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6210 -
  • 1404 سه‌شنبه 18 آذر

درفش كاوه در عصر ديجيتال

مهديه سادات بورقاني‌فراهاني

در اسطوره‌هاي ايراني، آنجا كه فردوسي در شاهنامه از ضحاك و مارهاي بر دوش او مي‌گويد، پيامي ژرف نهفته است: شيطان به ضحاك مي‌آموزد كه براي زنده ماندن مارهايش، هر روز بايد مغز دو جوان را خوراك آنان كني. اين روايت، استعاره‌اي است از نابودي سرچشمه‌هاي پويايي و خلاقيت جامعه. اما در همين داستان، نقطه اميد نيز متولد مي‌شود: كاوه آهنگر كه فرزندانش قرباني اين ظلم شده‌اند، با برافراشتن پيشبند چرمي خود به عنوان درفش اعتراض، مردم را گرد مي‌آورد و طومار حكومت جباريت را در هم مي‌پيچد. جوانان، با انديشه‌هاي تازه و نيروي تحول‌آفرين خود، موتور پيشرفت هر ملتي هستند. اگر مغز آنان تعطيل شود، جامعه از حركت مي‌ايستد و اگر به پا خيزند، هيچ ضحاكي پايدار نمي‌ماند. امروز اما اين مارها به شكلي نو بر شانه‌هاي نسل جوان نشسته‌اند. فضاي مجازي و رسانه‌هاي مدرن، با انبوهي از محتواي زودگذر، اخبار لحظه‌اي و سرگرمي‌هاي بي‌پايان، ترفندي ظريف را به كار مي‌برند: مشغول كردن ذهن جوان به حواشي، تا از مسائل اصلي غافل بماند. الگوريتم‌ها توجه را تكه‌تكه مي‌كنند، فرهنگ مصرف را جايگزين خلاقيت مي‌سازند و حس فوريت كاذب، فرصت تامل عميق را مي‌دزدد. هدف نظام سرمايه‌داري حاكم بر اين فضا، تبديل كردن جوان از سوژه‌اي فعال و منتقد به مصرف‌كننده‌اي منفعل است كه انرژي فكري و اجتماعي‌اش صرف امور بي‌ثمر مي‌شود. در اينجاست كه نماد كاوه آهنگر دوباره معنا مي‌يابد. همان‌گونه كه او با ابزار ساده پيشه‌وري خود (پيشبند چرمي) درفش مبارزه ساخت، جوان آگاه امروز نيز مي‌تواند با ابزارهاي به ظاهر ساده‌اي چون مطالعه، انديشه و سواد رسانه‌اي، پرچم مقابله با اسارت ديجيتال را برافرازد. قيام كاوه، قيامي عليه تقدير شوم قرباني بودن بود و قيام جوان امروز، شورشي است عليه تقدير منفعل مصرف‌كننده صرف بودن. جوان بافكر و آگاه، به خوبي درمي‌يابد كه ارزشمندترين سرمايه‌اش زمان و توجه او است. او مي‌آموزد كه مرز بگذارد، فضاي مجازي را مديريت كند و به جاي گردش بي‌هدف، به دنبال دانش و مهارت‌هاي واقعي برود. چنين جواني، با انتخاب آگاهانه محتوا، تقويت تمركز و پرداختن به پروژه‌هاي فكري و جمعي سازنده، مارهاي ديجيتال را گرسنه مي‌گذارد. 

اين خودآگاهي جوانان، گرانبهاترين موهبت است، اما به تنهايي كافي نيست. رسالت نهادهاي آموزشي و فرهنگي، سنگين‌تر از هميشه شده است. نظام آموزشي بايد از حافظه‌محوري فاصله گرفته و پرورش تفكر نقاد، خلاقيت و سواد رسانه‌اي را در صدر برنامه‌هاي خود قرار دهد. مسوولان فرهنگي مي‌توانند با حمايت هوشمندانه از توليد محتواي عميق، تقويت كتابخواني و ايجاد فضاي امن براي گفت‌وگوهاي سازنده، بسترساز جرياني ضدغفلت باشند. 
سرمايه‌گذاري بر فضاهاي جمعي واقعي- از كتابخانه‌ها و گالري‌ها تا كانون‌هاي علمي و هنري- تجربه‌هاي معنادار و فراموش‌نشدني را براي نسل جوان خلق مي‌كند و آنان را از انزوا و انفعال ديجيتال مي‌رهاند. در اين مسير، سياستگذاري آگاهانه مي‌تواند بازار انحراف توجه را مهار و عرصه را براي ايده‌هاي نو و حركت‌هاي جمعي سودمند فراخ كند. وقتي جواني به توانمندي‌هاي خود واقف شود، چون كاوه‌اي آهنگر، ابزار مقاومت را مي‌سازد و نهادها نيز بستر شكوفايي او را فراهم آورند، ديگر اجازه نمي‌دهد ذهنش به غارتي سپرده شود. آينده از آن جوامعي است كه جوانانش مغزهاي خود را نه خوراك مارهاي بي‌ثمر كه بذر انديشه‌هاي بالنده مي‌سازند و مسوولان، خود باغباناني آگاه براي اين نهال‌هاي اميد باشند. اين همكاري آگاهانه، بزرگ‌ترين سپر در برابر هر اهريمن نوظهوري است.

دانشجوي دكتراي جامعه‌شناسي فرهنگي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون