تنظيم معادلات غرب آسيا در شامات
سميرا كريمشاهي
حمايتها از حاكمان كنوني دمشق كه از زدودن نام تروريست از جولاني و نرمالسازي او در قالب رييس دولت موقت سوريه گرفته تا رفع تحريمها و مراوده با دولتهاي غربي، تاكنون قدرت غلبه بر بحرانهاي سوريه در دوره جديد خود را نداشته است. مهمترين چالشي كه جولاني طي هشت ماه گذشته در مسير تثبيت پايههاي لغزان كرسي قدرت با آن مواجه بوده، خطر تجزيهطلبي و تحركات گروههاي مسلح در چهار گوشه سوريه بوده است. اگر نوار شمالي مرزهاي سوريه كه تحت نفوذ تركيه قرار دارد را به دليل عدم وجود طرح تجزيه و جداسازي كنار بگذاريم، كردها در شرق سوريه، مناطق علوينشين ساحل و استانهاي جنوبي سويدا و درعا از روز سقوط تاكنون محل نزاع بر سر چگونگي تعامل با نيروهاي جديد حاكم بر دمشق بودهاند. نيروهاي دموكراتيك كرد حاكم بر شرق فرات، با پشتيباني امريكا طي توافقي با دمشق بر سر يك جدول زماني تا پايان سال 2025 بايد براي نوع پيوستن خود به دولت مركزي تعيين تكليف كنند. هر چند دوره اخير مذاكرات طرفين تحت تاثير رخدادهاي سويدا بدون نتيجه و به عبارت بهتر با بنبست به پايان رسيد. مناطق ساحلي هم بعد از قتلعام چند ماه گذشته با سركوب تحركات مواجه شده، اما برآوردها حاكي از آن است همچنان دولت مركزي تسلط كاملي به اين مناطق ندارد. درعا هم با وساطت ابوظبي فعلا روزهاي آرامتري نسبت به سويدا سپري ميكند و وزارت دفاع جولاني مدعي توافق با جماعت العوده شده است.
اما شايد اين روزها حساب رخدادهاي سويدا از تمامي بازيگران داراي تنش با دمشق جدا باشد، سويدا را نه توافقهاي اوليه مانند كردها و نه قدرت سركوب مانند علويها و نه وساطت خارجي مانند درعا نتوانسته به آرامشي هر چند موقت براي دمشق تبديل سازد و شايد مهمترين عامل دوام بحران، وجود يك پشتيبان خارجي جدي به نام رژيم اسراييل باشد. در ادامه وضعيت سويدا، اهداف اسراييل و سرنوشت سوريه با رقابت دو بازيگر حاضر در صحنه يعني اسراييل و تركيه را بررسي خواهيم كرد.
سويدا؛ نقطه كانوني بحران سوريه
جماعت دروزي در سوريه يك اقليت مذهبي محسوب ميشود، اما در استان سويدا اكثريت را تشكيل ميدهند. با روي كار آمدن جولاني و يارانش در دمشق و همچنين نوع مواجهه با اقليت علوي و اخبار و فيلمهايي كه از نحوه برخورد نيروهاي او با مقدسات مسيحيان و علويان منتشر شد، احساس خطر وجودي اقليتهاي موجود در سوريه را فراگرفت. ادراك تهديدي شكل گرفته ناشي از عقبه خشونتبار و تكفيري تشكيلات جولاني است.
با اين حال نميتوان مدعي شد اين احساس خطر از تهديد وجودي، دروزيان سويدا را يكپارچه خواهان تجزيهطلبي و جدايي از دمشق كرده است. در واقع سويدا را ميتوان به چند دسته تقسيم كرد كه هر كدام ذيل يكي از شيوخ دروزي قرار دارد. طيف موضعگيري آنها از مخالفت با جولاني، اما با آمادگي توافق شروع ميشود تا به خودمختاري و در راديكالترين وجه آن يعني جدايي كامل از دمشق ميرسد. تقريبا تمامي اين گروهها دخالت خارجي به ويژه اشغالگريهاي رژيم اسراييل در جنوب و جنوب غربي سوريه را حداقل در ظاهر رد ميكنند جز دسته آخر كه تحت گروه شيخ بزرگ دروزي حكمت الهجري و شوراي نظامي جنوب قرار دارند، اما نوع برخورد نظاميان دولت در درگيري اخير كه شامل كشتار و تحقير و هتك حرمت به شيوخ دروزي ميشد و انتصاب مقامات نظامي دولتي در سويدا از اهل تسنن باعث شده دروزيان بيش از گذشته به سمت طيف راديكال متمايز شوند. چند روز گذشته بيانيه تحت عنوان «فرزندان انقلابي سويدا» در اين استان منتشر شد كه رسما ذيل تاسيس «اقليم جبلالعرب» جدايي خود را از دمشق اعلام كردند. اين رخداد همزمان شد با رايزنيهاي امنيتي ميان دمشق-تلآويو در پاريس همچنين ادعاهاي تام باراك، فرستاده كاخسفيد در امور لبنان و سوريه كه خواستههاي طرفين را ذيل توافقي قابل جمع ميداند. اما به نظر ميرسد تاكنون تيم امريكايي و اروپايي ترجيح ميدهند به اقدامات تحت نظر اسراييل چراغ سبز نشان دهند و منظور از حل و فصل در واقع ساكت كردن دمشق است.
نظم منطقهاي موردنظر اسراييل از دمشق ميگذرد
در بحبوحه جنگ داخلي لبنان در دهه 90ميلادي، «عوديد ينون»، مشاور سياسي آريل شارون، نخستوزير وقت رژيم اسراييل با احساس خطر از حوادث منطقه كه از انقلاب در ايران تا تحولات لبنان و سوريه را شامل ميشد، دكتريني را طراحي كرد كه طبق آن تنها راه حفظ بقا براي اسراييل يك برنامه بلندمدت و تدريجي براي تجزيه كشورهاي منطقه است. شايد چهار دهه گذشته حتي در خود بدنه رژيم چنين طرحي مخالفان جدي داشت، اما اقدامات رهبران اسراييل تحت طرحهاي كلان راهبردي و دكترين متعدد روندي جز منتهي به هدف نهايي ينون را نشان نميدهد. تجزيه و پراكندگي نقطه اصلي گستردگي عملياتي اسراييل است. آنها در مقياس كوچكتر در كرانه باختري با موفقيت طرح خنثيسازي تهديد را با اين روش پيش بردهاند، سپس در پسا توفانالاقصي به دنبال تبديل غزه به تكههاي جدا از هم هستند. اما در مقياس اصلي چنين طرحي براي فعالسازي شكافهاي قومي و مذهبي در كشورهاي پيرامون، جداسازي و درهم شكستن وزن ژئوپليتيكي كشورهاي منطقه به منظور خنثي كردن ابزارهاي قدرت آنهاست. نجمالدين اربكان، نخستوزير فقيد تركيه همواره تهديد وجودي اسراييل را ذيل نقشه تجزيهطلبي با محوريت چهار كشور تركيه، سوريه، عراق و ايران ميدانست و تاكيد داشت اگر روزي دست آنها به سوريه برسد سراغ ما نيز خواهند آمد.
آنچه سي سال پيش اربكان هشدارش را داد، در قالب «طرح كريدور داوود» روي ميز سران اسراييلي قرار گرفته است. دولت اسراييل معتقد است در گذار كنوني منطقهاي، نظم جديد با عبور از دل يك جنگ وجودي شكل ميگيرد و اگر اسراييل بخواهد بقاي خود را تا دههها تضمين كند تسلط بر شامات برگ برنده اصلي در اين نبرد خواهد بود. لذا با وجود آنكه دولت جولاني دست پرورده سرويسهاي اطلاعاتي-امنيتي ناتو است، اما به هيچوجه نگاه خوشبينانه به او در تلآويو شكل نگرفت. اشغال بخشي از خاك سوريه و پيشروي از جانب جولان تا نزديكي استان دمشق، خلع سلاح سنگين سوريه و نابودي زيرساختهاي نظامي و پشتيباني از بحران سويدا و جماعت دروز براي حفظ اهرم تجزيهطلبي و دستور به پاكسازي نظامي سه استان جنوبي سوريه از مهمترين اقدامات اسراييل طي ماههاي اخير به منظور هموارسازي مسير كريدور داوود بوده است.
كريدور داوود از مرزهاي جولان اشغالي و طي كردن مسير نوار جنوبي سوريه، اسراييل را به مناطق كردنشين سوريه و عراق متصل ميكند. قدم بعدي اين طرح زير ضرب تهديد قرار دادن عراق، ايران و تركيه با عنصر تجزيهطلبي بهطور مستقيم و گستردهتر از چيزي كه اكنون جريان دارد، خواهد بود. دولت اسراييل اگر با تبديل يك دولت ضعيف در دمشق كه دايم درگير بحرانهاي متعدد است، نتواند طرح خود را پيش ببرد با جداسازي كامل و تجزيه جنوب سوريه به سمت اين امر خواهد رفت. شايد تنها عنصر مانع در اين روند، ورود جدي بازيگران خارجي باشد. در سوريه كنوني اگر امريكا را هماهنگ با اسراييل بدانيم، بايد تركيه را مهمترين رقيب اسراييل در تحولات حال حاضر دانست كه در بخش پاياني به شرح آن ميپردازيم.
سرنوشت سوريه؛ آزموني براي تركيه
با در نظر گرفتن سطح ساختار منطقهاي، تركيه بازيگر تاثيرگذار و نقشآفرين در سوريه پسا اسد در نظر گرفته ميشود. امنيت مرزي تركيه، پرونده كردها و بحران مهاجرين سوري از مهمترين چالشهاي آنكارا هستند كه با بنبستشان در دولت اسد اكنون اميدوارند در دوره جديد به راهحل نهايي دست يابند. اما گسترش اقدامات تنشآفرين اسراييل از جنوب، تركيه را نگران كارشكني در مديريت پروندههاي خود در سوريه كرده است. از طرفي تركها علاقهاي ندارند رقابت با اسراييل به مرحله تنش و جنگ ميداني مستقيم برسد، اما از طرفي ديگر ميز مذاكره در باكو و دمشق و... نگرانيهاي دولت اردوغان را مرتفع نكرده است.
تركيه ميان خود و اسراييل در معادلات كنوني سوريه سه سطح چالش را در نظر ميگيرد. چالش امنيتي در سطح داخلي سوريه، چالش تجزيه در سطح منطقه و سرانجام چالش كلان در سطح تقابل ژئوپليتيكي كريدورها. در سطح داخلي، تركيه با كنار زدن نظام اسد با دو چالش اقتصادي و امنيتي براي حفظ نفوذ خود در سوريه مواجه شد. در بعد اقتصادي و باتوجه به وضعيت نابسامان اين كشور در اين حوزه، نيازمند ورود بازيگران ديگر شد كه تا حدودي موفق شد با جلب نظر كشورهاي ثروتمند و خواهان سرمايهگذاري همچون عربستان و امارات با زدودن عنصر تهديد و جانشيني فرصت در اذهانشان در كنار قطر كه از گذشته حامي مالي اصلي ادلب بوده، بتواند بار اقتصادي را از دوش خود بردارد. اما تركيه براي آنكه با خطر گسترش دامنه نفوذ محور اماراتي-سعودي مواجه نشود و رقابت نرم در سوريه به سطح تنش نرسد، مسائل نظامي- امنيتي سوريه را به انحصار خود در آورد. اسراييل از چنين اقدامي از سوي آنكارا به شدت احساس خطر ميكند كه مواضع و پايگاههاي تحت نفوذ محور مقاومت در سوريه اسد توسط ارتش و پراكسيهاي تركيه جايگزين نشود. بمباران پايگاههايي كه نيروهاي تركيه قصد استقرار در آن را دارند مانند تي4، خلع سلاح دولتي در جنوب و نابودي زيرساخت نظامي دمشق در چارچوب جلوگيري از گسترش نفوذ تركيه هم قابل طرح است. در سطح منطقه، طرح كريدور داوود نه تنها چشمانداز تركيه براي طرح «تركيه بدون تروريسم» كه با روند خلع سلاح پكك دنبال ميكنند را با خطر مواجه ميسازد، بلكه در صورت عملياتيسازي كامل طرح كريدوري صهيونيستي، بار ديگر طرح تجزيهطلبانه «كردستان بزرگ» با هدف فروپاشي تماميت ارضي ايران، عراق، تركيه و سوريه به تهديد بالفعل نزديك خواهد شد.
در سطح تهديد فرامنطقهاي، تركيه در يك رقابت كلان ژئوپليتيكي با اسراييل قرار دارد كه ذيل وزنكشي كريدوري در ساختار بينالمللي در تلاشند به ركن اصلي نظم آينده منطقه تبديل شوند. لذا در اين راستا طرح كلان «كريدور جاده توسعه» در رقابت با پروژه عظيم «كواد خاورميانه» قرار دارد كه عملا در كنار به انزوا كشاندن ايران، تركيه را هم از معادلات ذيل آن كنار ميزند. پيوستن سوريه به پيمان ابراهيم و حفظ خط نفوذ اسراييل در اين كشور، ضميمه باارزشي براي طرح كواد يا كريدور عرب-مدنظر اسراييل خواهد بود، بنابراين سوريه به آزموني براي دولت اردوغان تبديل شده كه با ادعاهاي بزرگ خود مبني بر توانايي و تلاش براي تنشزدايي از منطقه و اينكه صلاحيت رساندن دمشق به ساحل آرامش را در خود ميبينند تا چه ميزان توانايي ابتكار تقابلي با طرحهاي اسراييلي را دارند.
كارشناس ارشد مسائل خاورميانه