• 1404 چهارشنبه 9 مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6152 -
  • 1404 چهارشنبه 9 مهر

گفت‌وگوي «اعتماد» با محمد‌علي و حامد باشه‌آهنگر، كارگردان و نويسنده فيلم «سينما متروپل» به مناسبت اكران در سينماها

نمي‌گذارند سينمامتروپل ديده شود

تينا جلالي

وقتي از سينماي اصيل و متشخص و نه شعاري جنگ در ايران صحبت مي‌شود تنها نام چند كارگردان به ذهن متبادر مي‌شود كه از سر دغدغه و مسووليت به ساخت اين نوع فيلم‌ها گرايش دارند و با سختي‌ها و مرارت‌ها همچنان به اين مسير ادامه مي‌دهند، فارغ از اينكه سينماي جنگ 8 ساله و قصه آن روزگار، چقدر براي مخاطب امروز جذاب است اما اين فيلمسازان تلاش مي‌كنند روايت واقعي و نه بي‌مايه و سطحي، از اتفاق‌هاي آن روزها ارايه دهند.  محمدعلي باشه‌آهنگر يك نمونه از اين معدود سينماگران است كه ساخته‌هايش از تجربه زيستي و خاطرات دوران جنگ بر مي‌آيد. او با تمام عشق و علاقه‌اي كه  به سينماي جنگ دارد با اعتقاد فيلم جنگي مي سازد اما معتقد است بيش از 80درصد كارها سفارشي شده‌اند.   او در تازه‌ترين ساخته‌اش «سينما متروپل» عاشقانه‌اي را در دل مبارزه‌اي متفاوت در زمان محاصره شهر آبادان روايت مي‌كند.  ما با محمدعلي و حامد باشه‌آهنگر، كارگردان و نويسنده سينما متروپل گفت‌وگويي انجام داديم و از آنها درباره سينماي جنگ و چگونگي ساخته شدن سينما متروپل پرسيديم كه پيش روي شماست:

    جناب محمد‌علي باشه آهنگر، طي ساليان اخير و به صورت مشخص مدتي كه درسينماي جنگ كار مي‌كنيد (به صورت مستقيم يا غير مستقيم و بر بستر جنگ)، سختي‌هاي زيادي را از تصويب فيلم‌نامه گرفته تا... اكران فيلم‌هايتان متحمل مي‌شويد ولي قاطعانه و ‌استوار اين مسير پر از سنگلاخ را ادامه مي‌دهيد؟ چرا؟ در حالي كه خيلي از همكارانتان انگيزه‌اي براي كار كردن در اينگونه سينمايي ندارند ....

بله، درست است و شرايط بسيار سخت شده است و روز به روز هم سخت‌تر مي‌شود.بخش اقتصادي ساخت فيلم آن هم جنگي تاب‌آوري خودش را از دست داده است، بخش تاييد و تصويب فيلم‌نامه هم با شرايط فعلي مثل هميشه در مقابل نگاه‌هاي متفاوت ايستادگي مي‌كند و به بهانه‌هاي مختلف اجازه نگارش فيلم‌نامه‌هاي متفاوت را نمي‌دهد. بسياري از طرح‌ها سفارشي شده‌اند و براي رعايت اصول سفارش‌دهنده دردسرهاي جديدي آغاز مي‌شود كه جلوي فيلم‌نامه‌هاي تحليلي‌تر و مستقل‌تر را مي‌گيرد. فيلمسازي به شيوه من سخت‌تر از هميشه شده است. شايد براي من كه وجه اشتغال و معيشت در مقابل وظيفه و تكليف كم‌رنگ‌تر است هنوز انگيزه‌هايي وجود داشته باشد. هر‌چند اعتراف مي‌كنم اين انگيزه‌ها در حال دگرگوني‌اند. 

    چطور؟

وقتي به راحتي نشود فيلمي ساخت و بعد براي اكرانش بايد سه سال بي‌وقفه مبارزه كرد و بعد هم موقع اكران با نابودي فيلم مواجه مي‌شويم كه كاري هم از دستمان بر نمي‌آيد انگيزه از بين نمي‌رود؟ بدترين سانس‌ها و سالن‌هاي سينما درجه 2 و 3 به فيلم اختصاص مي‌يابد. بيش از 80 درصد فيلم من زير ساعت 3 بعد‌از‌ظهر است، كافي است سري به سينماها بزنيد.

    بله سانس‌ها را ديدم و به نظرم نحوه اكران بهترين فيلم جشنواره، بي‌احترامي به عوامل اين فيلم و حتي جشنواره است. 

اينجا به شما بگويم تمام فيلم‌هاي اكران زير ساعت 5 عصر تقريبا خالي از تماشاگرند، فقط فيلم‌هايي در اكران مي‌مانند كه غير رسمي از گيشه بليت بدون تماشاگر خريداري مي‌كنند و اين نكته آخري معضل بزرگي براي سينماست و ظاهرا قرار است كم‌كم حالت رسمي به خود بگيرد. ممكن است اين موضوع در محافل رسمي تكذيب شود اما وجود دارد.

    در فيلم «سينما متروپل» تلاش بر تفاوت نسبت به ديگر ساخته‌هايتان كاملا به چشم مي‌آيد و خب در سينماي ايران تفاوت هم اغلب برتابيده نمي‌شود. مي‌خواهم بدانم براي ساخت فيلم «سينمامتروپل »با سانسور و مميزي شما را زياد آزار دادند؟ 

طرح اوليه سينما متروپل اوايل فروردين 1401 به بنياد محترم فارابي داده شد. آنها پذيرفتند كه طرح كتبي كمي مفصل‌تر به آنها داده شود، در هنگام گسترش طرح فاجعه ويراني مجتمع متروپل در آبادان رخ داد. و از همان موقع حتي نام «سينما متروپل » مساله فيلم‌نامه شد. مخالفت از نام فيلم آغاز شد و به ديگر بخش‌ها هم سرايت پيدا كرد، داستان اصلي فيلم و خرده داستان‌ها هم دستخوش مساله شد، گاهي تا پاسي از شب جلسات فيلم‌نامه طول مي‌كشيد و تازه اين بحث‌ها در مواجهه با طرح و سيناپس فيلم‌نامه بود و حتي به فيلم‌نامه نرسيده بود. بعد هم كه تمام نگراني‌هاي دوستان تا اندازه زيادي رفع شد، در هنگام ساخت تا مقطع جشنواره هم اتفاقاتي در كشور رخ داد كه سايه‌اش بر جشنواره فيلم فجر افتاد، فيلم آماده نمايش نبود و بخش موسيقي، صدا و جلوه‌هاي ويژه آماده نبود و همانطور مجبور شديم نسخه اوليه فيلم را تاريخ 21 بهمن به جشنواره بدهيم، شب 22‌بهمن دوستي در گوشم نجوا كرد كه «اگر توانستيد براي اين فيلم پروانه نمايش بگيريد»، نمي‌دانستم كه اين يك تهديد بود يا مزاح، بعد از آن حداقل شش‌ماه طول كشيد تا فهميديم فيلم «سينما متروپل»پروانه نمايش نخواهد گرفت، اين آغاز مرحله‌اي سخت براي همه ما بود كه فيلمي را براي ثبت در تاريخ ساختيم. 

    مشكلشان با فيلم چه بود؟ 

با روند روايت‌هاي داستان و همچنين ارتباطش با ساختمان فروريخته متروپل.

    در واقع شما با بدبياري عجيبي هم مواجه شديد، طرح فيلم سينما متروپل را فروردين 1401 به فارابي ارايه داديد.

 و دوم خرداد ساختمان متروپل فرو ريخت. 

    اما همين موضوع پايان ماجرا نيست و الان در زمان اكران هم فيلم با بي‌مهري‌هاي زيادي مواجه است . در دوره عجيب سرمايه‌سالاري، سرمايه پرستي قرار داريم كه اگر غير از اين بود  به فيلم «سينما متروپل» سانس‌هاي بيشتري تعلق مي‌گرفت نظر شما چيست؟ به نظر شما چرا خروجي سينما با شدت زيادي توسط سينماداران كنترل مي‌شود‌؟ انگار كه فقط سانس‌ها بايد در اختيار يك عده فيلم باشد، يا اينكه به نظر شما تعمدي است فيلمتان ديده نشود؟ 

شرايط از اين هم سخت‌تر است، صاحبان سالن‌هاي سينما در گذشته صاحبان فيلم نبودند اما از يك دهه پيش و پيشتر بعد از دوران كرونا، بسياري از آنها در ساخت فيلم سرمايه‌گذاري مي‌كنند، فيلم‌هاي كمدي را به صورت شراكتي مي‌سازند و سهم عمده هم به جيب آنها سرازير مي‌شود، اين موضوع به ذات اصلا پديده بدي نيست، و چراغ سينماها را روشن نگه مي‌دارد، شرايط زماني به هم مي‌ريزد كه هيچ فيلم مستقلي از مضمون و موضوع فرصت ديده شدن پيدا نمي‌كند، البته در مورد فيلم «سينما متروپل »، به نظرم بعداز سه سال مي‌توان فهميد كه آيا عمدي در كار بوده است يا خير؟!

    از سوي ديگر اساسا دوره سخت ارتباط مخاطب با رسانه‌ها را سپري مي‌كنيم، محتوا بايد آنقدر جذاب باشد تا بتواند مخاطب را به خود جذب كند، البته شما در كارتان از افكار و انديشه‌هاي فرزندانتان بهره مي‌بريد يعني با نسل جوان در ارتباطيد و كارگردان خلاقي هم هستيد اما بپذيريم خواسته‌هاي نسل جديد چيز ديگري است، به نظر شما فيلم «سينمامتروپل» چقدر با نسل زد توان همدلي دارد؟ مي‌خواهم بدانم اصلا سينما متروپل خواسته نسل زد است؟ 

سوال سختي پرسيديد، به درستي نمي‌توان پاسخ قاطعي داد، بله من و فرزندانم در نگارش فيلم‌نامه، تدوين و بخش بازيگري و استفاده از نسل بازيگران نمايش با هم همكاري جدي داريم، ما در اين فيلم تمام تلاشمان را كرديم كه هر‌كس وارد سينما مي‌شود از سالن سينما ناراضي بيرون نرود، البته بايد از تمام همكارانم در بخش تهيه‌كنندگي، توليد، فيلمبرداري، صحنه ،گريم، تداركات، جلوه‌هاي ويژه، صدا و موسيقي هم تشكر ‌كنم، همه آنها تركيبي از نسل با‌تجربه و جوان بودند، آنها هم همگي در كيفيت كار براي تماشاگران فعال بودند، تصور مي‌كنم مخاطب از فيلم خوشش بيايد اما اين مساله يك شرط دارد، كه اول با تبليغات وارد سينما شود. 

    آقاي حامد باشه آهنگر شما يكي از نويسندگان فيلم «سينما متروپل» هستيد و از آنجايي كه از نسل جوان سينما به شمار مي‌آييد، به نظر شما آيا سينماي جنگ براي نسل Z و جوانان امروز جذابيت دارد؟ به نظر مي‌رسد اين نسل در فضاي فكري متفاوتي سير مي‌كنند.

به نظر من مهم نيست كه سينماي امروز براي نسل زد يا واي يا ايكس جذاب باشد يا نباشد. تا زماني كه دنيا بر پاشنه جنگ‌طلبي مي‌چرخد، اين نسل‌ها فرق زيادي با نسل‌هاي قبل از خود ندارند، زيرا جنگ به تاريخ تولد آدم‌ها كاري ندارد و در هر حال به همه آسيب مي‌رساند. هيچ نسلي به جنگ علاقه ندارد، زيرا انسان از جنگ گريزان است. اما با همه اين احوال، جنگ خودش را وارد زندگي نسل‌هاي قبلي كرد و امروز به زور خودش را وارد زندگي نسل زد كرده است و فردا هم به زور وارد زندگي نسل‌هاي پسا-زد خواهد كرد. به همين دليل، مادامي كه جنگ هست، سينماي جنگ هم هست، همانطور كه موسيقي جنگ و ادبيات جنگ و صنايع جنگي هستند. بنابراين، نسل زد در هر فضايي كه سير كند، اجبار تاريخي و جغرافيايي او را با آب‌وهواي جنگ خواهد آميخت و اين اتفاق به زور رخ مي‌دهد، درحالي كه كسي علاقه‌اي به جنگ ندارد.

    چقدر مراقب هستيد كه به دام شعار در فيلمتان نيفتيد. به هر حال ساخت فيلم جنگي با ملاحظاتي همراه است. معمولا از فيلم‌هاي شما با نگاه انساني و شريف ياد مي‌شود.

اكثر كارهايي كه ساخته‌ام تجربه زيستي و خاطرات دوران جنگ را به همراه داشته است، شعار وقتي مي‌آيد كه تجربه گرانقدري پشت كار نباشد، بسياري از اين شعارها از طريق رسانه‌هاي داخلي و شوراها به فيلمساز منتقل مي‌شود، بيش از 80 درصد كارها سفارشي شده‌اند و سفارش‌دهنده‌ها، اكثرا عاشق شعارهاي مستقيم هستند و فيلمسازان مجبورند اين بخش از كارشان را كه براي سفارش‌دهنده دلبري مي‌كند برجسته كنند ولي من و همكارانم دنبال كارهاي مرجع و ماندني هستيم، چون ريشه در واقعيت دارند از ا‌ين رو كمتر در ورطه شعار مي‌افتيم و البته خودمان هم مواظب هستيم كه شعار ندهيم.

    برخي معتقدند فيلم‌هاي پرهزينه‌اي كه توسط ارگان‌ها ساخته مي‌شوند، باعث كاهش اهميت سينماي جنگ شده‌اند. همچنين گفته مي‌شود فيلم‌هاي جنگي كه بيش از حد ايدئولوژيك هستند، نتيجه عكس دارند و مخاطب را از خود دور مي‌كنند. آقاي حامد باشه‌آهنگر تحليل شما در اين باره چيست؟

به نظر من فيلم جنگي به اعتبار شيريني و طنز يا تفريح و گذران وقت ضرورت نمي‌يابد. سينماي جنگ كاركردهاي زيادي دارد كه از آن ميان، دو مورد به نظرم بسيار مهم و زيربنايي است و وجود هنر جنگ را ضروري مي‌كند. يكي جنبه انساني بشر و جنبه ضدانساني جنگ كه در ظرف زمان و مكان در هم مي‌آميزد و پرده‌هاي دردناك و فصل‌هاي خونبار در تاريخ به بار مي‌آورد. بشر دردهايش را هميشه روايت كرده است و جنگ زاينده بزرگ‌ترين دردهاست، پس روايت مي‌شود. اين روايت دربردارنده بردارهاي پررنگ فرهنگي و اجتماعي و هنجارهاي اخلاقي جوامع در هنگامه‌هاي جنگي است. شاهنامه چنين است، و سينماي جنگ در ايران و باقي سرزمين‌ها هم چنين است. دوم، جنبه حماسي دفاع است كه ابزار بقاي ما ايرانيان بوده است. و دفاع براي ما با جنگ فرق داشته است و دارد. اما جنبه حماسي فقط در ضمن روايت بخش‌هاي انساني جنگ معني مي‌پذيرد و انسان يك جور طيف يا موزاييك است كه هر بخشي از آن را اگر به تيغ سانسور يا مصلحت يا چيزهاي ديگر جراحي كني و بيرون بكشي، آن طيف ناقص و آن موزاييك ناقص ديگر انسان نيست و حماسه‌اي هم نمي‌تواند بيافريند. يا نمي‌دانم. شايد حماسه پلاستيكي بتواند بيافريند. چه چيزي باعث پلاستيكي شدن هنر است؟ قالب‌هاي پيش‌ساخته و حصر تفكر و در يك كلام ايدئولوژي.

    از فرصت استفاده مي‌كنم و سوالي را اينجا مطرح مي‌كنم كه شايد بي‌ارتباط با بحث و موضوع فيلم نباشد. با توجه به آتش‌سوزي‌هاي سينما در اوايل انقلاب، بعضي از پژوهشگران تاريخ معتقدند زمان جنگ و ابتداي انقلاب سينما مساله نظام نبوده شما چه عقيده‌اي در اين باره داريد؟

درباره آتش‌سوزي‌هاي اوايل انقلاب پژوهش‌هايي صورت گرفته است، نماد اين آتش‌سوزي‌ها در سينما ركس آبادان رخ داد، كه هنوز درباره آن كارشاخصي ساخته نشده است، بسياري از اين مراكز آن زمان دستخوش اتفاقات بدي شد. حضرت امام كه آمد در اولين سخنراني‌اش به سينما اشاره مي‌كند كه اگر اين هوشمندي از سوي ايشان اتفاق نمي‌افتاد شايد حالا از سينما در كشورمان خبري نبود. 

     از آنجايي كه كارگردان خوشفكري هستيد به تنوع ژانر در كارهايتان در سينما علاقه نداريد ؟ البته شما در لايه‌هاي فيلمتان سينما متروپل با موضوع جنگ، تلفيق ژانر و موضوع را هم داريد... ولي برايم سوال يود همچنان خودتان را متعهد به اتفاقات جنگ مي‌دانيد؟ مثلا فيلمي بسازيد كه وجه ديگري از هنرتان را نشان بدهد؟

حتما علاقه دارم در گونه‌هاي ديگر هم فيلم بسازم، اين تا زماني است كه نشود يا نتوانم در حيطه جنگ كاري بسازم، اتفاقا خيلي‌ها از خانواده گرفته تا دوستان و خبرنگاران اين پيشنهاد را مي‌دهند. بله ممكن است درگير كارهاي ديگر شوم كه علاقه قلبي‌ام نباشد. 

    البته درباره گونه كمدي در فيلم «سينما متروپل» لحظاتي داشتيد كه جذاب بود.

بله، لحظاتي در سينما متروپل به كمدي نزديك شدم كه مورد توجه هم قرار گرفته است.

    درباره سختي‌ها و خوبي‌هاي ساخت فيلم به صورت خانوادگي برايمان توضيح دهيد، آقاي عليرضا داودنژاد هم همين رويه را دارد، اما سوال اين است كه به هر حال سليقه نسل جوان با گذشته فرق مي‌كند، با نظرهاي متفاوت چه مي‌كنيد؟

ما به هر حال در خانواده فيلم مي‌سازيم، از ايده و طرح و خلاصه فيلم‌نامه گرفته كه ماه‌ها تعامل و چالش داريم، گاهي قهر مي‌كنيم و بعد دوباره آشتي مي‌كنيم، همديگر را نقد سازنده مي‌كنيم وكارها هم تقسيم مي‌شود، پژوهش‌ها را هم تقسيم مي‌كنيم، ايده‌ها را گسترش مي‌دهيم، مواظب هستيم كه فيلم‌ها دلالت روز داشته باشند و حرف‌هاي كهنه را دور مي‌ريزيم، به هنگام ساخت هم هر كس در جايگاه خودش قلبا به كار اهميت مي‌دهد البته اين جمع گاهي از برخوردهاي بعدي دلسرد مي‌شود گاهي رها مي‌كنند تا حرف‌ها وحديث‌ها پايان يابد اما خوشي‌ها و ناخوشي‌ها هم زياد است، مثلا وقتي فيلمي سه سال توقيف مي‌شود و بعد اينگونه اكران مي‌شود همه به هم دلداري مي‌دهيم تا كار بعدي كه انرژي‌هايمان را جمع كنيم. 

اختلاف سليقه در جزييات هست و خواهد بود. اما اختلاف سليقه در كليات و مهمات مانع همكاري و آفرينش است. في‌الجمله جهان هر دو يكي است. شايد اصل اختلاف ما در تكنيك باشد. پدر اگر آواز مي‌خواند، من جواب آواز مي‌دهم و اگر ساز مي‌نوازد، من ضرب مي‌گيرم. اين آثار هنري متعلق به پدر است و من در كنار او هستم تا آنچه مي‌انديشد به كلام درآيد تا بعد به تصوير كشيده شود. من همكاري و اختلاف سليقه را اينگونه مي‌بينم و خوشحالم كه در خدمت او توانستم مفيد باشم.

    ممنون كه وقتتان را در اختيار ما قرار داديد

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
تیتر خبرها
نهاد سلامت را دريابيد بازار خودرو ترمز برید پروژه ترامپ صلح يا سراب؟ فيلترينگ گوگل ادز راه‌حل يا بحران؟ نمي‌گذارند سينمامتروپل ديده شود جادوي زندگي انسان از تولد تا مرگ طبقه متوسط و نگهداشت جامعه برندگان تورم گروهي كوچك از صاحبان منافع‌اند محك چين پس از فعال شدن مكانيسم ماشه حمله به دولت از مسووليت‌شناسي تا ابراز وجود! تهديد و جنگ فرهنگي عليه ملت ايران از بالفور تا بلر سياست‌هاي استعماري غرب اروپا عليه روسيه؛ امريكا عليه چين چالش هويت دانش‌آموزان در عصر شبكه‌هاي اجتماعي ريسك‌هاي پنهان بورس تهران از شوك تا بازنگري: تجربه جديد بازاريابي ديجيتال مردم كجا جمع مي‌شوند! ولايت قلم بر تئاتر عرفان بدون متا فيزيك افزايش نجومي اجاره‌بها بلاي جان مستاجران متعهد به زيست و زبان صحنه طبقه متوسط و نگهداشت جامعه برندگان تورم گروهي كوچك از صاحبان منافعند محك چين پس از فعال شدن مكانيسم ماشه حمله به دولت از مسووليت‌شناسي تا ابراز وجود! تهديد و جنگ فرهنگي عليه ملت ايران
کارتون
کارتون