حمله به دولت از مسووليتشناسي تا ابراز وجود!
جعفر گلابي
در حالي كه به نظر ميرسد با همه مشكلات موجود مردم نوعي از درك شرايط را دارا هستند، برخي سياستمداران مواضعي اتخاذ ميكنند كه گويي وضعيت را نميدانند يا چارهجویيهايي بلدند كه مسوولان از آن غفلت ميكنند و مستحق استنطاقند! اين جماعت تا آنجا پيش ميروند كه به تلويح يا به تصريح ادامه تصدي رييسجمهور را زير سوال ميبرند و در خطاب با آقاي دكتر پزشكيان ميخواهند كه برابر با اظهارات خود در تبليغات انتخاباتي چنانچه نميتواند به وعدههاي داده شده عمل كند جدا به تأمل فرو رود و روي كنارهگيري فكر كند! البته قطعا ساده و آسانترين راه براي شخص رييسجمهور همين است ولي اگر مسوولانه به موضوع نگاه كنيم و تبعات سنگين آن را در نظر آوريم سياستمداران متعهد و آگاه بايد جداً از او بخواهند كه بماند و با جديت بيشتر پنجه در پنجه مشكلات بيندازد. سوال بسيار مهم از منتقدان رييسجمهور اين است كه وي چه كاري ميتوانست انجام دهد كه نداده و اساسا چه كاري امكانپذير بوده و آقاي پزشكيان از آن طفره رفته است؟ وي مشي سياسي خود را بر وفاق گذاشت و تلاش كرد تا هزينههاي پرحجم و بعضا بيمورد اختلافات داخلي را كم كند و ديديم كه هدفگيري او اتفاقا در جنگ ۱۲ روزه درست بوده و شايد اگر از ابتدا راه تقابل با رقبا را پيش ميگرفت چه بسا در جنگ هزينههاي بسيار سنگينتري متوجه كشور ميشد. اينكه رقيبان متقابلا مرام مذكور را گرامي نداشتند و زيادهخواهي كردند و افراطگرايي پيشين خود را ادامه دادند دليل نادرستي ايده وفاق نيست.اكنون وي در مقام مدعي است و حجتش بر آنها تمام است و اگر روزي تصميم بگيرد كه آنان را از مسووليتهاي داده شده كنار بگذارد و به ترميم دولت بپردازد حمايت افكار عمومي را داراست و بعيد است كه در نظام با مقاومتي روبرو شود. اما منتقدان دولت با توجه به فعال شدن مكانيسم ماشه دستگاه اجرايي كشور را مورد حمله قرار ميدهندگويي آقاي پزشكيان مسوول اقدام ظالمانه غربيان است!
اين در حالي است كه هيچ نشاني از تمايل اروپاييان براي مصالحه پيرامون رفع دايمي تحريمهاي سازمان ملل وجود نداشت. آنان براي چكاندن ماشه چنان ولعي داشتند كه همه پيشنهادهاي ايران را رد كردند و راههاي تحقيرآميزي را جلوي هيات اعزامي تهران به نيويورك گذاشتند كه مطمئن بودند قابل پذيرش نيست. جالبتر و عبرتآموزتر توصيههاي مكرر به آقاي پزشكيان براي ديدار با آقاي ترامپ بود كه انواع رويدادهاي يكي، دو هفته اخير نشان داد كه نه تنها امريكا كوچكترين تمايلي به اين امر نشان نداد بلكه در صورت اصرار طرف ايراني و اجابت آن برخوردي به مراتب بدتر از برخورد با آقاي زلنسكي واقع ميشد و امتيازاتي طلب ميشد كه اساسا همه حقوق ايران حتي حق دفاع از خود را هم بلاموضوع ميكرد.
در چنين شرايطي فشار و سوالهاي جهتدار از رييسجمهور از شمول مسووليتشناسي خارج و دريغ كردن درك اوضاع كشور و تلنبار كردن خطاهاي گذشته بر سر كسي است كه حتي كمتر از سوالكنندگان در فضاي سياسي كشور حضور داشته است.
درست است كه آقاي پزشكيان با آگاهي نسبت به همه مسائل داخلي و خارجي مسووليت پذيرفته است ولي واقعا چه كسي تصور ميكرد كه در اولين روز تحليف بحراني بزرگ دامن كشور را فرا بگيرد و اين بحران در صور گوناگون تا همين امروز ادامه پيدا كند؟ مگر همه نگفتيم كه انتظار معجزه از طبيب صادق نداريم؟ آيا نقطه عطف دانستن اسنپبك و جدا كردن پيش و پس از آن در دوران تصدي رييسجمهور يك معجزهخواهي آشكار از پزشكيان نيست؟ برخي چنان وانمود ميكنند كه گويي ادامه تصدي رييسجمهورديگر توجيه چنداني ندارد و در مقابل مشكلات كاري نميتوان كرد! هرچند ممكن است به مذاق برخي خوش نيايد ولي واقعيت آن است كه همه ما در پاسداري از فضاي همدلي ايجاد شده پس از آغاز تجاوز اسراييل كوتاهي كرديم و فقط دو هفته از آتشبس گذشته بود كه زخمهاي گذشته را باز كرديم و اختلافات به ريل سابق بازگشت. احتمالا يكي از دلايل فشار روزافزون غربيان همين رفتارهاست.
اسنپ بك خود يك اعلام جنگ اقتصادي بود و نياز داشت كه همه گروهها محكومش كنند و صحنهاي از جوشش يك دفاع همهجانبه را به وجود آورند. مسلما حملات غربيان مقصران قديم و جديد در داخل دارد ولي هركس مقصر باشد چوبش را همه ميخورند و مقصريابي كسي را از دايره ستم بيگانگان خارج نميكند. دولت همچنان نياز به حمايت دارد و تضعيف او نه گردي به دامان خطاكاران اصلي مينشاند و نه نفعي متوجه ملك و ملت ميكند. اوضاع كشور حتي بيش از زمان جنگ دلالت بر نياز به استحكام داخلي دارد.
گاهي برخي افراد به هر حال بايد چيزي بگويند و بنويسند، تو گويي كه سكوتشان نشانه ضعفشان است لذا استبعادي از خطرآفريني ندارند! امروز شايد بيش از هرزمان ديگر به تعهد و اخلاق و وطنگرايي و مسووليتشناسي و صبر و همراهي نياز داريم اگر اجتماع خصمانه بيگانگان بيدارمان كند و تب تند زمان ما را از منفعتگرايي فردي دور كند.