تخريب از درون خانواده - وقتي اختلاف و دگرگوننمايي ارزشها از درون خانواده آغاز شود، ديگر نيازي به «خراب كردنِ خانه» از بيرون نيست؛ اعضاي خانواده خودبهخود پيوندها را گسسته و بنيان اجتماعي را سست ميكنند. اين پديده، ماهيتا يك تهديد اجتماعي و حقوقي است: تضعيف انسجام خانوادگي نه تنها به سطح فردي آسيب ميزند، بلكه سرمايه اجتماعي و توان بازتوليد هنجارهاي جمعي يك ملت را تخريب ميكند. مقابله با اين آسيب مستلزم تقويت آموزش خانوادهمحور، حمايت حقوقي از ساختارهاي خانواده و پيگرد محتواي سازمانيافتهاي است كه هدف آن تخريب دروني خانوادههاست.
مقدمه - تاريخ نشان ميدهد جنگها تنها محدود به زمين و آسمان نبودهاند. نمونه بارز آن، جنگهاي ترياك در چين است؛ جايي كه انگلستان و امريكا با واردات و ترويج گسترده ترياك، علاوه بر تخريب اخلاق، خانواده و بنيانهاي اجتماعي، جامعه چين را ضعيف كردند و باعث شدند اين كشور تن به معاهدات نابرابر دهد و بخشهايي از استقلال و حاكميت خود را از دست بدهد. اين تجربه تاريخي گواهي روشن است بر اينكه تهديدهاي فرهنگي و اجتماعي، حتي بدون هيچ درگيري نظامي، ميتوانند اثرات بلندمدت و جبرانناپذيري بر سلامت اجتماعي، انسجام ملي و حاكميت كشور داشته باشند. امروز نيز ايران با نوعي جنگ فرهنگي معاصر مواجه است؛ تهديدي كه با تضعيف اخلاق، خانواده و انسجام اجتماعي اجرا ميشود و مقابله با آن يك ضرورت حقوقي و ملي است.
سازوكارهاي جنگ فرهنگي دشمن
1- استفاده از فارسيزبانان مهاجر و ايرانيان دوردست: برخي افراد به خاطر مشكلات معيشتي يا فشارهاي اجتماعي، ناخواسته يا آگاهانه به دشمنان ايران نزديك ميشوند و با توليد محتوا يا پيامهاي رسانهاي عليه جامعه و نظام فعاليت ميكنند.
2- گمراه كردن نسل جوان: برنامهها، فيلمها، تئاترها و محتواي ديجيتال با هدف تزريق سبك زندگي غربي، نمايش برهنگي و رفتارهاي غيراخلاقي، ارزشها و غيرت جوانان را نشانه ميگيرد.
3. عاديسازي رفتارهاي نادرست و محتواي مبتذل در فضاي مجازي:
دشمن تلاش ميكند با شوخيهاي جنسي، فحاشي، چالشها و ترندهاي مبتذل در شبكههاي اجتماعي، سبك زندگي و رفتارهاي غيراخلاقي را عادي جلوه دهد. اين برنامهها مخصوصا جوانان و نوجوانان را هدف گرفته و تلاش ميكنند آنها را از مسير اخلاقي و فرهنگي جامعه دور كنند.
گرچه كنترل كامل فضاي مجازي دشوار است، اما رديابي و شناسايي افراد منتشركننده محتواي بيشرمانه و تحريكآميز امكانپذير است و ميتواند به اقدام حقوقي منجر شود.
4. كمك ناخواسته در داخل كشور:
برخي شهروندان ناآگاه، بدون قصد، با انتشار محتواي غلط يا بازنشر پيامهاي دشمن، در اين عمليات فرهنگي نقش دارند.
5. تضعيف بنيان خانواده و عاديسازي خيانت:
دشمن با هدفگيري زنان شوهردار و مردان همسردار و عاديسازي خيانت تلاش ميكند پايههاي خانواده را سست كند و اهميت آن را در جامعه كاهش دهد.
6. تشويش اذهان عمومي توسط مسوولان ردهبالا:
باز گذاشتن مسير انتشار محتواي مخرب، نمايش مردم به عنوان ضعيف يا بدبخت، باعث كاهش اعتماد اجتماعي و آرامش رواني جامعه ميشود.
7. پيامدهاي تاريخي هشداردهنده:
تجربه جنگ ترياك در چين نشان ميدهد كه تضعيف اخلاق و بنيان اجتماعي ميتواند كشور را وادار به تن دادن به خواستههاي خارجي كند. امروز نيز دشمن با جنگ فرهنگي معاصر تلاش دارد انسجام اجتماعي ايران را تضعيف كند.
پيامدها و تحليل حقوقي
نقض حقوق بشر و اخلاق عمومي: تضعيف فرهنگ و ارزشهاي اخلاقي جامعه، نقض حق دسترسي به اطلاعات صحيح و حق بر زندگي اجتماعي سالم است.
تاثير بر انسجام ملي: وقتي اعضاي خانواده با فشار فرهنگي داخلي و خارجي اختلاف پيدا ميكنند، ديگر نيازي به حمله مستقيم نيست؛ خودِ خانوادهها پيوندهايشان را گسسته و بنيان اجتماعي را سست ميكنند.
مسووليت قانوني و اجتماعي: مقابله با جنگ فرهنگي، الزام حقوقي و اجتماعي است و بيتوجهي ميتواند پيامدهاي بلندمدت جبرانناپذيري داشته باشد.
راهكارهاي مقابله
1. تقويت رسانههاي داخلي: ايجاد رسانههاي مستقل، شفاف و قدرتمند كه توان مقابله با اخبار جعلي و محتواي مخرب دشمن را داشته باشند.
2. آموزش سواد رسانهاي و اخلاقي: آموزش فوري و گسترده به معلمان، مربيان، دانشجويان و جوانان براي شناسايي پيامهاي مخرب، چالشها و محتواهاي مبتذل در شبكههاي اجتماعي.
3. حمايت از بنيان خانواده: اقدامات حقوقي و اجتماعي براي تقويت خانوادهها و پيشگيري از آسيبهاي فرهنگي.
4. پيگيري حقوقي: رصد و مستندسازي عمليات دشمن در فضاي مجازي و رسانهاي و ارايه شكايت در مجامع ملي و بينالمللي.
۵. درخواست حقوقي از قوه قضاييه
با توجه به تهديدهاي جدي عليه اخلاق، خانواده و انسجام اجتماعي كشور، از قوه قضاييه درخواست ميشود اقدامات زير را بهطور فوري و موثر اجرا كند:
1. پيگرد حقوقي و كيفري افراد و گروههايي كه به صورت سازمانيافته اقدام به انتشار محتواي مبتذل، شوخيهاي جنسي، چالشهاي تحريكآميز و تضعيف بنيان خانواده ميكنند.
2. نظارت و برخورد قانوني با شبكههاي اجتماعي و رسانههايي كه اين محتواها را منتشر يا حمايت ميكنند.
3. حمايت قانوني از خانوادهها و نهادهاي فرهنگي براي مقابله با تهديدهاي فرهنگي و اجتماعي.
4. ايجاد سازوكارهاي پايدار براي پيشگيري از عمليات فرهنگي دشمن و شناسايي محتواي سازمانيافته و مخرب.
اين اقدامات ميتواند به تقويت امنيت اجتماعي، حفظ ارزشها و انسجام ملي و كاهش آسيبهاي فرهنگي منجر شود و بار ديگر نشان دهد كه مقابله با تهديدهاي فرهنگي نيز به اندازه تهديدهاي نظامي و امنيتي اهميت دارد.
نتيجهگيري: جنگ فرهنگي امروز، همان جنگ ترياك تاريخي است؛ با اين تفاوت كه ابزارها مدرن و رسانهها گسترده شدهاند. آسيب به اخلاق، خانواده و انسجام اجتماعي، بيش از هر حمله نظامي ميتواند به ملت، كشور و نظام ضربه بزند. مقابله با اين تهديد، يك ضرورت حقوقي، اخلاقي و ملي است و بيتوجهي به آن، گواه بيتوجهي به امنيت اجتماعي و حاكميت فرهنگي كشور خواهد بود.
كارشناس ارشد حقوق جزا و جرمشناسي